انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: احمد جمشیدیان : آقای علیپور ، گنده ‌تر از تو هم نمی‌ تواند من را تهدید کند !
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
احمد جمشیدیان : آقای علیپور ، گنده ‌تر از تو هم نمی‌ تواند من را تهدید کند ! 1

«دردی که دارم در هیچ تست و عکسی قابل رویت نیست. ماه‌ها است دنبال دلیلش می‌گردم. پیش خیلی از متخصصان و پزشکان رفتم اما سر در نیاوردند. همه دکترها می‌گویند چیزی نیست اما نمی‌توانم صددرصد به پایم فشار بیاورم. می‌گویند دردت روانی است، الکی است اما شدت دردم زیاد است. شاید به زودی برگردم. نیازی به دوران نقاهت ندارم. اگر نشد مجبورم بروم ایتالیا یا آلمان. شاید آنجا بفهمند مشکل پایم چیست.» بیم و امید در حرف‌های احمد جمشیدیان موج می‌زند. می‌خواست ستاره استقلال باشد اما درد امانش را بریده. هم دردی که از ناحیه عضلات پا احساس می‌کند و هم دردهایی که از برخی شایعات نشات می‌گیرد. احمد جمشیدیان با انبوهی حرف نزده اینجا است؛‌ کنار ما. او سفره دلش را پس از ماه‌ها باز می‌کند. این یک افشاگری نیست. احمد فقط حرف‌هایش را می‌زند. حرف‌هایی که تاکنون از زبانش نشنیده بودیم...

روزی که قرارداد بستی فکر می‌کردی چنین سرنوشتی در انتظارت باشد؟ این قرارداد نحس!

 من استقلال را دوست داشتم. می‌خواستم پس از 5 سال بازی در سپاهان و تجربه آن روزهای تلخی که در ماه‌های آخر حضورم در این تیم پشت سر گذاشتم فضای جدیدی را تجربه کنم. یک پیشنهاد خوب داشتم. اسم تیمش را نمی‌آورم. تفاوت 300 میلیون بود اما من استقلال را انتخاب کردم. سال جام جهانی بود و من فکر می‌کردم با انتخابم می‌توانم یکی از مسافران برزیل باشم. فکرش را هم نمی‌کردم اینطوری شود. یک وقت‌هایی در خلوت خودم می‌گویم ‌ای‌ کاش می‌دانستم دردم چیست.
دکتر نوروزی چه می‌گوید؟
 بنده خدا خیلی زحمت کشید. کادر پزشکی ما چیزی کم نگذاشت به خصوص این یک ماه آخر. خودم فکرش را نمی‌کردم مصدومیتم بیخ پیدا کند. باور کنید متخصص نمانده که پای من را معاینه نکرده باشد. کسی سر درنمی‌آورد. همه می‌گویند احمد هیچی‌ات نیست. حالا دارم یک کارهایی با دکتر نوروزی انجام می‌دهم. اگر جواب داد که برمی‌گردم غیر از این باشد مجبور می‌شوم بروم ایتالیا یا آلمان.
یاد روزهای خوبی که در سپاهان داشتی نمی‌افتی؟ 5 سال بازیکن آن تیم بودی. در اوج احترام. حالا بیرون نشسته‌ای و انتظار می‌کشی برگردی. سال‌های قبل کجا و این فصلی که پشت سرگذاشتی کجا؟! پشیمان نیستی؟
 من با کرانچار مشکل داشتم. مثل خیلی‌های دیگر! فصل قبل برای سپاهان 33 بازی کرده بودم. یک بازی را هم از دست ندادم. 15، 16 بازی در ترکیب اصلی بودم. آنجا هیچ وقت مصدوم نشدم اما این فصل که آمدم استقلال مصدوم شدم. خیلی شرمنده‌ام. شرمنده امیر قلعه‌نویی و هواداران... بله، روزهای خوبی در سپاهان داشتم اما هنوز هم از انتخاب استقلال پشیمان نیستم. من به استقلال بدهکارم. باور کنید به خاطر این مصدومیت 6 ماه است زندگی شخصی‌ام به هم ریخته. خیلی سخت است، ‌خیلی.
 ریشه مشکلاتت با کرانچار چه بود؟
 من 5 سال در سپاهان بودم. سال اول حضورم بهترین بازیکن تیم انتخاب شدم. 4 سال پی‌درپی جام گرفتیم. 3 تا در لیگ و یکی در جام حذفی. خوشحالم طی این مدت نقش کوچکی در موفقیت‌های سپاهان داشتم. سپاهان بهترین دوران ورزشی‌ام بود اما کرانچار که آمد همه چیز به هم ریخت. کرانچار که آمد روزهای بد سپاهان شروع شد. خیلی‌ها رفتند. حتی بازیکنان جدیدی که ابتدای فصل به سپاهان آمدند حال و روز خوبی ندارند. نمونه‌اش جباری که 4 هفته بیشتر دوام نیاورد یا آرش افشین که نیم فصل از دست کرانچار فرار کرد. یکسری حرف‌ها را نمی‌شود درباره کرانچار زد. برایش آرزوی موفقیت می‌کنم. امیدوارم به راهی که می‌رود ادامه دهد اما دلم برای سپاهان می‌سوزد. خانه‌ای که خشت‌هایش دانه دانه کنار هم چیده شده بود دارد به دست کرانچار ویران می‌شود.
 انتقاد تندی که تو از کرانچار می‌کنی با ظاهر ماجرا همخوانی ندارد. سپاهان در زمان کرانچار نتایج خوبی گرفت. قهرمان لیگ و جام حذفی شد. فکر نمی‌کنی ارزیابی‌ات از کرانچار اشتباه باشد؟
 من با سپاهان سال‌ها زندگی کرده‌ام و با فضای این تیم کاملا آشنا هستم. سپاهان با آن همه بازیکن و سرمایه‌گذاری بدون مربی هم قهرمان لیگ می‌شد. شخصیت و بزرگی کرانچار را هرگز کتمان نمی‌کنم. هر جا هم درباره او حرف می‌زنم این را می‌گویم. منکر موفقیتش نیستم اما قدری به گذشته سپاهان بروید. ببینید ساختار این تیم را چه کسانی ایجاد کردند. سپاهان در اوج اقتدار 2 فصل پی‌درپی با قلعه‌نویی قهرمان ایران شد. سال سوم اما به سختی جام لیگ را گرفت و فصل بعدش فقط جام حذفی را به دست آورد. این فصل را ببینید. سپاهان به آن چیزی که من می‌گویم نزدیک شده. این فصل جام حذفی را نگرفتند و در لیگ هم مدعی چهارم قهرمانی هستند. خیلی باید شانس بیاورند که قهرمان شوند. اینها محصول تفکرات کرانچار است. کرانچار ذره ذره سپاهان را ویران کرد.
خیلی دلت از کرانچار پر است. می‌توانی دلیل اصلی ناراحتی‌ات از این مربی را اینجا بشکافی؟
 خیلی چیزها شکافتنی نیست. بله، ‌من دلم پر است. گفتم که بعضی چیزها را نمی‌توانم بگویم. من در سپاهان همه چیز برایم فراهم بود. همین حالا وقتی به اصفهان می‌روم هواداران سپاهان خیلی به من احترام می‌گذارند. من نمی‌خواستم از سپاهان جدا شوم. خیلی مرد بودم که با آن شرایط یک فصل را تحمل کردم و پشت تیم را خالی نکردم.
هر کس جای من بود با آن رفتارهایی که کرانچار می‌کرد ساکش را می‌بست و از تیم می‌رفت. من اما به خاطر مردم ماندم. 2 ماه آخر قراردادم خیلی کم آورده بودم. دهنوی را ببینید چطوری یکدفعه زیرقول و قرارش با سپاهان زد یا وضعیتی که برای جباری، افشین و حتی کریمی پیش آمده. من دارم کدهایم را می‌دهم. می‌خواهید بیشتر فاجعه را درک کنید بروید پرونده بازیکنانی که از وقتی کرانچار آمد و از این تیم جدا شدند را ورق بزنید. عددی حدود 27 یا 28 بازیکن به دست می‌آید. مطمئن باشید پایان این فصل هم عده زیادی به خاطر کرانچار تیم را ترک می‌کنند و اگر هم بمانند به خاطر شرایط خوب مالی باشگاه است.
 کرانچار اما در یک نظرسنجی بهترین مربی باشگاهی در فوتبال ایران لقب گرفت. حرف‌هایی که تو می‌زنی با نظر خیلی‌ها متفاوت است. چه چیزی را تو می‌بینی که ما نمی‌بینیم، ریشه این همه انتقاد چیست؟
 این خاصیت فوتبال ایران است. 3 هفته گل بزنی همه از تو می‌گویند. درباره مربیان هم همینطور است. کافی است جام بگیری. مدام از تو می‌گویند. کسی دنبال ضعف‌هایت نمی‌رود. کسی نمی‌آید بگوید برخورد آن مربی در تمرینات چطور بوده یا چه رفتارهایی کرده است. اینجا قهرمان شوی همه به به و چه چه می‌کنند. برعکس اروپا. یورگن کلوپ را ببینید. فصل ناکامی با دورتموند داشته اما هنوز جزو 3 مربی برتر جهان است. دلیلش این است که عملکردش درست ارزیابی می‌شود. اینجا اما همه چیز لحظه‌ای است. این فقط من نیستم که با کرانچار مشکل دارم. تعداد زیادی هستند که با این آقا مشکل دارند. من در باشگاه‌های زیادی بودم. بازی در راه‌آهن را تجربه کردم. حتی در لیگ یک بودم بعد رفتم سپاهان که متمول‌ترین باشگاه 10 سال اخیر فوتبال ایران است. حالا هم استقلال هستم. من 12سال است در این فوتبالم و خوب می‌فهمم کی دارد چه کار می‌کند. موفقیت سپاهان حاصل کار کرانچار نیست. بروید به گذشته ببینید مدیرانی مثل ساکت و رحیمی برای این باشگاه چه کار کرده‌اند. آقای رجایی مدیرعامل کارخانه سپاهان هم نقش بسیاری در این موفقیت‌ها داشت. ایشان شعاری می‌داد که همیشه در ذهن من می‌ماند.

شعارش چه بود؟
 او می‌گفت ما هر سال تغییرات داریم اما این تغییرات در تفکرات ما است. هر سال شاکله اصلی سپاهان حفظ می‌شد و عده‌ای بازیکن به ما اضافه می‌شدند که کمک کنند. واقعا هم به تیم کمک می‌کردند چون در تیم همدلی وجود داشت. خودم را مثال بزنم. فصل اول که به سپاهان آمدم 120 میلیون گرفتم. شاید در قیاس با دیگر باشگاه‌ها پول کمی بود اما همه می‌دانستند وقتی باشگاه می‌گوید 120 میلیون می‌دهد سر وقت پرداخت می‌شود. قبلا هرکسی با سپاهان قرارداد می‌بست می‌آمد تا چند سال می‌ماند اما کاری با سپاهان کرده‌اند که هیچ کس اینجا بند نیست. الان اولویت پول است در حالی که در گذشته اینطوری نبود. بروید قراردادهایی که در گذشته من، محرم و امید ابراهیمی بستیم را ببینید. مجموع دریافتی ما به یک و نیم میلیارد تومان می‌رسد.
 حرف‌هایت ما را به این نقطه می‌رساند که حتما در عصر جدید باشگاهداری سپاهان ریخت و پاش می‌شود تا کسی این وسط نفع ببرد. مثلا همین کرانچار که منتقد رفتارش هستی. می‌شود چنین برداشتی از حرف‌های تو داشت؟
 بعید می‌دانم کسی نفع ببرد. اسم شخصی را هم نمی‌برم. سپاهان تقریبا خصوصی است اما حساب‌هایش دولتی است و نمی‌شود هر کاری کرد. سال‌های قبل آقای سمیعی‌نژاد سعی می‌کرد به تیم خیلی کمک کند و همینطور هم بود. ایشان منشاً  خدمات بسیاری بودند اما وقتی مدیرعامل کارخانه تغییر کرد خیلی چیزها عوض شد. به نظر من مدیری بهتر از سمیعی‌نژاد دیگر به سپاهان نمی‌آید. آن زمان سپاهان دغدغه نداشت. همین استقلال را مثال بزنم. ما مشکل لباس داریم. پول هتل به سختی جور می‌شود. تیم را به دندان کشیده‌اند اما در سپاهان بودجه خوبی تعریف شده بود و مدیریت هم خوب بود. نمی‌توانم از نام آقای ساکت و رحیمی بگذرم. یا آقای سمیعی‌نژاد. آنها سپاهان را متحول کردند. قهرمانی‌های پی‌درپی اصلا اتفاقی نیست. سپاهان خیلی چیزها داشت که الان ندارد. بروید قراردادهایی که الان با بازیکنان منعقد شده را چک کنید. به جرات می‌توانم بگویم هیچ کس نیست که با زیر یک میلیارد تومان دریافتی به سپاهان آمده باشد.
 حس پشیمانی را می‌شود از لابلای جملاتی که به زبان می‌آوری بیرون آورد اما ابتدای حرف‌هایت گفتی با علاقه به استقلال آمدی و حالا که اینطوری شدی خیلی از هواداران و امیر قلعه‌نویی شرمنده‌ای.
 این حرف‌ها را زدم تا فضای سپاهان را بهتر درک کنید. من با علاقه استقلال را انتخاب کردم. آمدم هوای تازه‌ای را استشمام کنم. الان هم مصدومم و فکر می‌کنم اگر خدا بخواهد می‌توانم در بازی‌های آخر لیگ به تیمم کمک کنم. وضعیت پایم قدری پیچیده است اما نمی‌توانم ناامید باشم. شاید از همین فردا مشکلم حل شد و دوباره به میدان برگشتم. من از انتخاب استقلال راضی‌ام.  منتهی یکسری اتفاقات می‌افتد که نمی‌شود جلویش را گرفت. در استقلال جو خوبی حاکم است. به جرات می‌گویم در پرسپولیس چنین فضایی نیست. این همه مشکل مالی داریم. این همه عقب‌افتادگی در پرداخت‌ها هست اما یک بار حرف از اعتصاب و اعتراض نشد. اینها حسن‌های باشگاه استقلال هستند. نمی‌دانم چه چیزی هست که بچه‌ها را دور هم جمع می‌کند. شاید وجود قلعه‌نویی باشد که رفاقت‌ها را در استقلال تقویت کرده. نمی‌گویم ما اعتراض نکردیم اما هیچ وقت تمرین استقلال تعطیل نشد. من این فصل برای استقلال بازی نکردم اما یک تجربه بزرگ به دست آوردم که همین تیم دوستی بود.
 بازیکنانی که مصدوم می‌شوند دیگر کمتر باشگاهی روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کند. فکر می‌کنی روزی برگردی سپاهان؟
 پیش‌بینی نمی‌کنم. مگر کسی فکر می‌کرد من یکدفعه به استقلال بیایم؟ با این اتفاقاتی که افتاده پیش‌بینی اینکه من چه زمان به سپاهان برمی گردم خیلی سخت است. واقعا الان دیگر برایم مهم نیست که فصل بعد کجا باشم. برایم مهم است که سالم برگردم. این مصدومیت لعنتی که ذهنم را مشغول کرده را پشت سر بگذارم. من ادامه می‌دهم. باقی‌اش دست خدا است. هرچه خدا بخواهد همان می‌شود. اگر خوب شدم خیلی حرف‌های دیگر دارم که می‌زنم. خیلی...
 فکر کن الان خوب شدی و می‌خواهی درباره اتفاقات اول فصل حرف بزنی. آن روزهای پرحاشیه. آن همه شایعاتی که پشت سرت بود.
 راستش نمی‌خواهم درباره آن ماجراها حرفی بزنم چون مجبور می‌شوم دوباره برگردم به خاطرات دوران سپاهان.
تهدیدی در میان است که اجازه نمی‌دهد تو حرف‌هایی که می‌خواهی را به زبان بیاوری؟
 (قدری مکث می‌کند) جایی این حرف را نزده بودم اما حالا که اصرار می‌کنید می‌خواهم بگویم. یک ماه بود که با سپاهان تمرین نمی‌کردم. آخرهای فصل قبل بود. به نشانه اعتراض به نحوه رفتارهای کرانچار رفته بودم. تماشاگران هم ناراحت بودند و اعتراض می‌کردند تا اینکه آقای رحیمی و محمود کریمی با من تماس گرفتند و گفتند برگرد به تمرینات تا جو آرام شود. من هم قبول کردم چون سپاهان برایم خیلی مهم بود اما بعدش آن حرف‌های مسخره درآمد. حرف‌هایی که نه به شخصیت من می‌خورد و نه با روحیات من سازگاری داشت. آدمی نبودم که برای رسیدن به چیزی دست به هر کاری بزنم. من همه چیز داشتم و نمی‌خواستم با اعتبارم اینطوری بازی شود. برگشتم تا آن حاشیه‌ها فروکش کند... نه هیچ کس من را تهدید نکرده بود.
 همین حالا سکوت تو موجب شده خیلی‌ها تصور کنند از جایی به تو فشار می‌آورند که حرفی نزنی. حتی شائبه محرومیت تو در همین برهه وجود دارد. مصدومیتت صحت دارد یا ساختگی است؟ کسی تو را تهدید کرده که چیزی نگویی؟ مثلا آقای علیپور که سابق رییس ستاد رسیدگی به تخلفات حرفه‌ای بود؟
 تصور شما کاملا اشتباه است. من مصدوم هستم و دلیلی برای لاپوشانی موضوعی ندارم. این را هم صراحتا می‌گویم که نه علیپور بلکه بزرگتر از او هم نمی‌تواند من را تهدید کند. من نه تهدید شده‌ام و نه تعهدی داده‌ام. دلیلی ندارد چون کسی مسوولیت دارد (منظورش علیپور است) با اهرم زور و فشار خواسته‌هایش را پیش ببرد. حتی اگر این حرف‌ها به قیمت بازی نکردنم تمام شود باز هم حرف‌هایم را می‌زنم. من ایستاده‌ام و پای حرف‌هایم هستم. دلم پر است. چرا کسی جلوی این تهمت‌ها را نمی‌گیرد؟ چرا کسی دنبال حقیقت نمی‌رود؟ به راحتی می‌آیند با شخصیت بازیکنان، داوران و مربیان پاک بازی می‌کنند و می‌روند. ‌ای‌ کاش می‌شد کمیته یا ستادی به حمایت از ما تشکیل داد. به راحتی هر حرفی می‌خواهند علیه‌مان می‌زنند. یا همین داوران بیچاره. این قشر مظلومی که این همه حرف پشت‌سرشان هست. آنها که با کمترین حقوق و دستمزد کار می‌کنند یا مربیانی که در لیگ موفق هستند. آن مربی که 10 سال است دارد بهترین نتایج را می‌گیرد و این همه حرف پشت سرش است. مگر می‌شود با تبانی و زد و بند 10سال در اوج بود و پشت سر هم جام گرفت؟

 منظورت امیر قلعه‌نویی است؟
 بله، قلعه‌نویی را می‌گویم. چرا با آبرو و حیثیت او بازی می‌کنند؟ سال‌ها است از این حرف‌ها پشت سرش می‌زنند. اگر می‌شد با زد و بند این همه جام گرفت بقیه هم این کار را می‌کردند اما به خدا نمی‌شود. به زبان آوردن این حرف‌ها هم زشت است. نمونه‌های زیادی از این اتهام‌ها در فوتبال ایران وجود دارد. آمدند و یک موجی را راه انداختند. 4 تا اسم مطرح شد آخرش هیچ! چرا با سند و مدرک حرف نمی‌زنند تا همه بدانند؟
 ابتدای فصل در حالی به استقلال آمدی که حرف‌های زیادی پشت سرت بود. داستان غیبت‌هایت در تمرین‌های سپاهان را شاید کسی نمی‌دانست که در این مصاحبه گفتی اما آن روزها می‌گفتند به خاطر روابطی که پشت پرده با قلعه‌نویی داشتی مثلا در بازی نیمه‌نهایی جام حذفی پنالتی‌ات را خراب کردی یا حرف‌هایی از این دست.
 چیزهای زیادی از قول من و علیه من نوشته شد که هیچ کدام صحت نداشت. خبرنگاری که نبود، خبرسازی بود! بدون مدرک و سند هر چه خواستند گفتند. خیلی تهمت زدند که تحملش برای من دشوار بود. هیچ ارگانی هم نیامد جلو به آنهایی که تهمت می‌زنند بگوید سند و مدرکتان را رو کنید. راحت هرچه خواستند علیه من گفتند و نوشتند. خودم هم پیگیر این ماجراها نمی‌شوم چون می‌دانم هر چه بدوم به نتیجه‌ای نمی‌رسم. باور کنید 3 سال است به خاطر یک پرونده شخصی به دادگاه می‌روم و نتیجه‌ای نمی‌گیرم. برای همین است که در این فوتبال هم هر کسی به خودش اجازه می‌دهد به دیگری تهمت بزند.
علیپور با تو هیچ ملاقاتی بعد از پیوستن به استقلال نداشت؟ تو را بازخواست نکردند که چطور شد سر از استقلال درآوردی؟
 همان موقع که با استقلال قرارداد بستم گفتم من هرگز علیپور را ندیدم. اصلا دلیلی هم نداشت بروم پیش او. ایشان اصلا حق نداشت درباره من اظهارنظر کند و حرفی بزند. جایی اتفاقی دیدمش به او گفتم اگر یک بار دیگر درباره من حرف بزنی از تو شکایت می‌کنم. به علیپور گفتم چطور وقتی من شاکی ندارم این همه حرف پشت سرم می‌زنید؟ نمی‌دانم سپاهان شاکی من بود؟ مدیر تیمی از من شکایت کرد که من را تهدید کردند؟ الان هم می‌گویم علیپور همان موقع حق نداشته درباره من حرفی بزند.
 با آن سابقه و شخصیتی که در سپاهان داشتی خیلی هم غیرعقلانی به نظر می‌رسید مثلا در آن بازی کذایی بخواهی به اصطلاح در کار تیمت بگذاری و بعد به استقلال بیایی.
 مشکل من هم همین است، همین کج‌فهمی‌ها. آن جریان می‌خواست قلعه‌نویی را نابود کند و او را بزند که من این وسط قربانی شدم. دلیلی نداشت من بخواهم با حدود 160 بازی برای سپاهان چنین حرکتی را انجام بدهم. من در شادی‌ها و غم‌های سپاهان بودم. اشتباه نکنم 34 گل هم برای این تیم زدم. خیلی وقت‌ها به خاطر شرایط تیم از خودگذشتگی می‌کردم. پایین‌ترین قراردادها را با این تیم بستم. مدیران قبلی می‌توانند شهادت بدهند. من همیشه با سپاهان قرارداد سفید امضا می‌کردم و آخر فصل دستمزدم را براساس عملکردم تعیین می‌کردند. رابطه‌ام با سپاهان خوب بود.
چرا هیچ وقت خودت به کمیته اخلاق نرفتی تا شفاف‌سازی شود؟
 کمیته اخلاق نقشش را در این فوتبال خوب بازی نمی‌کند. من چطور می‌توانستم به سپاهان آن خیانت بزرگ را بکنم؟ خودتان کمی فکر کنید؟ کمیته اخلاق اما به راحتی شایعاتی که پشت سرم مطرح شد را تایید کرد. حتی دنبال حقیقت نرفت. می‌خواستند قلعه‌نویی را بزنند از این داستان به ضررش استفاده کردند تا من هم خراب شوم. کمیته اخلاق باید مثل کمیته مبارزه با دوپینگ عمل می‌کرد. باید تحقیق می‌کرد آن هم نه یک روز، دو روز، یک هفته یا دو هفته.
ماه ها باید وقت می‌گذاشت. مدرک جمع می‌کرد و حقایق را می‌یافت و بعد تهمت می‌زد. حتی کسی که دوپینگ می‌کند تا وقتی خلافش ثابت نشده هیچ کس اسم آن شخص را متوجه نمی‌شود. می‌دانید چرا چون کمیته مبارزه با دوپینگ از یک نظام خارجی تبعیت می‌کند. حتی وقتی دوپینگ یک بازیکن مثبت اعلام می‌شود فقط مدیرعامل آن باشگاه می‌فهمد و خود بازیکن. آنها اینطوری آبروی افراد را حفظ می‌کنند و کمیته اخلاق اینطوری برخورد می‌کند. واقعا برای‌شان متاسف هستم و دوباره می‌گویم که کمیته اخلاق باید مثل کمیته دوپینگ رفتار کند.

 جریانی که می‌خواست قلعه‌نویی را بزند به کجا وصل بود؟
 قلعه‌نویی بعد از بازی با ملوان حرف‌های خوبی زد. بروید گل‌هایی که ما از ملوان خوردیم را دوباره نگاه کنید. ببینید در این صحنه‌ها چه اتفاقاتی می‌افتد. همین گل‌ها را اگر ما می‌زدیم پشت سرمان کلی حرف می‌زدند. می‌گفتند تبانی شده، فلان بازیکن را خریده‌اند. درست مثل همان حرف‌هایی که پشت سر من بود. این اتفاقات در همه جای دنیا می‌افتد. وندرسار در فینال اروپا توپ را لو داد و ریختند سرش توپ را گل کردند این همه شایعه پشت سرش نشد. در همین لیگ ما 2 فصل پی‌درپی جام به خاطر اشتباه‌های فردی از تیمی به تیم دیگر رسید. آن اشتباهی که من کردم باعث قهرمانی سپاهان شد اما از اشتباه دیگران هیچ حرفی نزدند. هدف مشخص است. آنها قلعه‌نویی را می‌خواهند خراب کنند. دارند کسی را می‌زنند که دو ‌سوم جام‌های 10 سال اخیر را گرفته. برای من جای تعجب دارد که چطور در بازی رو درروی قلعه‌نویی با سپاهان این شایعات درآمد. قلعه‌نویی که 2 سال برای سپاهان زحمت کشید. شاکله این تیم را به کمک مدیران آن زمان درست کرد تا قهرمانی‌های بعدی نصیب سپاهان شود. چطور تا وقتی قلعه‌نویی در سپاهان بود همه چیز خوب بود اما وقتی رفت گفتند با بازیکن تیمی که برایش زحمت کشیده تبانی کرده است؟!! این حرف‌ها از مغز چه کسی بیرون آمده است؟ واقعا تاسف می‌خورم. خودم هم تا وقتی سپاهان بودم هیچ حرفی پشت سرم نبود اما وقتی به استقلال آمدم آن همه شایعه درست شد. این حرف‌ها قشنگ نیست به خدا.
به پاکی و صداقت این فوتبال ایمان داری یا باید تمام شایعاتی که می‌شنویم را باور کنیم؟
 فوتبال ما پاک است. پاک پاک. همه نتایج در زمین فوتبال رقم می‌خورد. اصلا شک نکنید. این را تمام مربیان و داوران می‌توانند شهادت بدهند. من کم دیده‌ام که یک مربی به بازیکن بگوید به بازی‌ات مشکوکم. آنها که تازه از بیرون می‌آیند به این مسائل دامن می‌زنند.
نمی‌خواهی بگویی آن تیمی که تو را می‌خواست چه تیمی بود؟
 دوست نداشتم بگویم اما می‌گویم. من با تراکتورسازی قرارداد داخلی بسته بودم. 12 ساعت مانده بود که نقل و انتقالات تمام شود. 300 میلیون تومان هم بیشتر از استقلال به من می‌دادند اما در نهایت به استقلال آمدم. قسمت این بود به استقلال بیایم. به همین سادگی که می‌گویم. هیچ مساله پشت پرده‌ای نبود. من با رفتن به تراکتورسازی یک امضا فاصله داشتم اما در نهایت تصمیم گرفتم به استقلال بیایم. استقلال تنها تیمی بود که تا آن زمان به من پیشنهاد نداده بود اما وقتی دیدم استقلال من را می‌خواهد آمدم این سمت. می‌دانستم با استقلال می‌توانم موفقیت‌های تازه‌ای را تجربه کنم.
 که هرگز موفق نبودی. مصدومیت و حاشیه‌ها به سراغت آمد و به جای آنکه به جلو بروی به عقب برگشتی.
 گفتم که چندان هم بی‌نصیب نبودم. درست است که این همه حاشیه درست شد و من مصدوم شدم اما چیزهایی یاد گرفتم که برای آینده‌ام خوب است. الان هم هنوز امیدوارم. شاید برگردم و در بازی‌های باقی‌مانده بتوانم گوشه‌ای از کار را بگیرم. به آینده امیدوارم. اگر هم نشد گزینه‌های دیگر را دنبال می‌کنم. شاید برای درمان رفتم خارج البته اگر اینجا خوب نشدم. شاید هم از استقلال بروم، کسی چه می‌داند اما خودم دوست دارم باشم تا از خجالت هواداران و قلعه‌نویی دربیایم .