13-03-2014، 0:22
اون ما رو تقسیم کرد:تیلور و آستین -زین و ثنا-جاستین و شکیبا-ارسلان و نیلو-نایل و مایلی-لیام و سلنا-من و هری
من همش میگفتم الان با ارسلانم اما ببین چی شد.اخه کس دیگه ای جز هری نبود؟!
فلیپ:خب از الان.باید دو نفری تمرین کنید.چون برای ویدیوی آهنگ به فرانسه واسپانیا میریم باید 2هفته تمام رو تمرین کنید و آماده سفر بشید
تا اسم فرانسه و اومد مردم از خوشحالی.وااااااااااییییییییییی
اما انا از منم خوشحالتربود.
تیلور:انا جون طوری رفتار میکنی ک انگار تو عمرت نرفتی فرانسه !
تا اینو شنیدم آتیشی شدمو گفتم:ببخشید ها اما این طرز حرف زدن اصلا مناسب شخصیت ی ادم نیستش!!!!!!!!(منظورم:تو ادم نیستی)
و خواستم ادامه بدم که طبق معمول ثنا جلومو گرفت.منم ب فارسی گفتم:بابا این یارو هرچی از دهنش دراومد ب انا گفت.اونوقت من ساکت بشینم و مثل ب/ز کوهی نگاش کنم؟.............
همش داشتم حرف میزدم و اصلا حواسم نبود ک ارسلان و زین دارن اون وسط ریسه میرن.وای آبروم!!!!!!!!!!!!!!
من:چیه؟آدم مدافع حقوق بشر ندیدید تا حالا؟فکر نکنم!
فکر کنم زیاده روی کردم و همه فهمیدن چی میگم.ای بخشکی شانس.من فقط ی مغز دارم و عاری از هرگونه شانس هستم
ب هر حال حرفای ناتموم فلیپ تمومیدن و ما از روی مبل ها بلند شدیم و راه افتادیم.داشتم از در میرفتم بیرون و وان دایرکشن و بقیه پشت سرم بودن ک تیلور و سلنا صدام کردن.تیلور:بهتره پاتو از گریم ما بکشی بیرون وگرنه بد میبینی!
منم ک بازم حواسم نبود همه پشت سرمن شروع کردم:من؟تو؟گریمتون؟ببخشید شما؟اصلا ب فرض ک من تورو بشناسم ک اصلا نمشناسم.تو اصلا گریمت کجا بود؟کی با تو کار داره؟
تیلور( در حالی که ضایع شده بود و صورتش مثل لبو)برگشت و راهشو کشید و رفت.(چهار هیچ به نفع من)
هری:اهممممم........اهم .اهم.
من:م/ر/ض اهم گرفتی؟چته؟
هری و جاستین و لیام همونجا زدن زیر خنده.هری:میخواستم بگم کجا تمرین کنیم؟
من زیر ل/ب گفتم:با این عقل ناقصش ی حرف درست و حسابی زد.بهش امیدوار شدم.پس امیدی ب عاقل شدنش هست.
شکیب:چی میگی با خودت نگین؟نکنه دوباره داری ریاضی حل میکنی؟
من:هیچی هیچی شما برید .منم میام(اونا همه رفتن و من و هری موندیم).(رو ب هری کردم و گفتم)نمیدونم کجا بریم!!!
هری:خب خونه من چطوره
من:جاااااااااااااااااااااااااااان؟
هری :خونه من دیگه.اونجا ن کسی مزاحممون میشه نه از صدامون اذیت میشه
منم رفتم ک ارضیابی کنم .(بعد از 4 ثانیه):باشه.از کی بیام؟
هری ک داشت از خوشحالی منفجر میشد گفت:فلیپ ک گفت از همین امروز شروع کنید.میبینی که همه با هم رفتن که شروع کنن و فقط من و تو موندیم.
دوباره 4ثانیه فکر کردم و گفتم میبینی ک.ثنا ماشین منو برده!
هری:؟خب باشه مشکلی نیست .خونتون کجاست؟
من؟؟چرا؟
هری:خب بدون لباس میخوای دو هفته رو سر کنی؟
اره دیگه من چقدر باهوشم.من و اون رفتیم سمت خونمون ک توی محله هیل مور (بالا شهر لندن)بود .وقتی رسیدیم هری ی سوت بلند کشید و گفت:وضع تو که از من بهتره!
من:خب مادرم رییس شرکت فیس تو فیس (برترین شرکت انگلستان)هستش ها!منم که ی خواننده ایرانی بودم و هستم و کلی اهنگ ب زبون فارسی بیرون دادم و تازه استاد دانشگاه آکسفورد هستم(سوپر مغزم دیگه).مانکن هستم.مهندس و پزشک هم هستم.پس دیگه این تعجبی نداره که پولم از پارو بالا بره.
هری ی نگاه شیطنت آمیز بهم انداخت که نزدیک بود از خجالت زمین دهن وا کنه و من برم توش........................
بچه ها اگه نظرات زیاد باشه ادامه میدم .درغیر این صورت ادامه نمیدم.تازه تو قسمتهای بعدی فوتبالیست ها و بازیگرا و خواننده های زیادی وارد داستان میشن که داستانو خیلی عالی میکنه.پس نظر بدید که ادامشو بزارم
من همش میگفتم الان با ارسلانم اما ببین چی شد.اخه کس دیگه ای جز هری نبود؟!
فلیپ:خب از الان.باید دو نفری تمرین کنید.چون برای ویدیوی آهنگ به فرانسه واسپانیا میریم باید 2هفته تمام رو تمرین کنید و آماده سفر بشید
تا اسم فرانسه و اومد مردم از خوشحالی.وااااااااااییییییییییی
اما انا از منم خوشحالتربود.
تیلور:انا جون طوری رفتار میکنی ک انگار تو عمرت نرفتی فرانسه !
تا اینو شنیدم آتیشی شدمو گفتم:ببخشید ها اما این طرز حرف زدن اصلا مناسب شخصیت ی ادم نیستش!!!!!!!!(منظورم:تو ادم نیستی)
و خواستم ادامه بدم که طبق معمول ثنا جلومو گرفت.منم ب فارسی گفتم:بابا این یارو هرچی از دهنش دراومد ب انا گفت.اونوقت من ساکت بشینم و مثل ب/ز کوهی نگاش کنم؟.............
همش داشتم حرف میزدم و اصلا حواسم نبود ک ارسلان و زین دارن اون وسط ریسه میرن.وای آبروم!!!!!!!!!!!!!!
من:چیه؟آدم مدافع حقوق بشر ندیدید تا حالا؟فکر نکنم!
فکر کنم زیاده روی کردم و همه فهمیدن چی میگم.ای بخشکی شانس.من فقط ی مغز دارم و عاری از هرگونه شانس هستم
ب هر حال حرفای ناتموم فلیپ تمومیدن و ما از روی مبل ها بلند شدیم و راه افتادیم.داشتم از در میرفتم بیرون و وان دایرکشن و بقیه پشت سرم بودن ک تیلور و سلنا صدام کردن.تیلور:بهتره پاتو از گریم ما بکشی بیرون وگرنه بد میبینی!
منم ک بازم حواسم نبود همه پشت سرمن شروع کردم:من؟تو؟گریمتون؟ببخشید شما؟اصلا ب فرض ک من تورو بشناسم ک اصلا نمشناسم.تو اصلا گریمت کجا بود؟کی با تو کار داره؟
تیلور( در حالی که ضایع شده بود و صورتش مثل لبو)برگشت و راهشو کشید و رفت.(چهار هیچ به نفع من)
هری:اهممممم........اهم .اهم.
من:م/ر/ض اهم گرفتی؟چته؟
هری و جاستین و لیام همونجا زدن زیر خنده.هری:میخواستم بگم کجا تمرین کنیم؟
من زیر ل/ب گفتم:با این عقل ناقصش ی حرف درست و حسابی زد.بهش امیدوار شدم.پس امیدی ب عاقل شدنش هست.
شکیب:چی میگی با خودت نگین؟نکنه دوباره داری ریاضی حل میکنی؟
من:هیچی هیچی شما برید .منم میام(اونا همه رفتن و من و هری موندیم).(رو ب هری کردم و گفتم)نمیدونم کجا بریم!!!
هری:خب خونه من چطوره
من:جاااااااااااااااااااااااااااان؟
هری :خونه من دیگه.اونجا ن کسی مزاحممون میشه نه از صدامون اذیت میشه
منم رفتم ک ارضیابی کنم .(بعد از 4 ثانیه):باشه.از کی بیام؟
هری ک داشت از خوشحالی منفجر میشد گفت:فلیپ ک گفت از همین امروز شروع کنید.میبینی که همه با هم رفتن که شروع کنن و فقط من و تو موندیم.
دوباره 4ثانیه فکر کردم و گفتم میبینی ک.ثنا ماشین منو برده!
هری:؟خب باشه مشکلی نیست .خونتون کجاست؟
من؟؟چرا؟
هری:خب بدون لباس میخوای دو هفته رو سر کنی؟
اره دیگه من چقدر باهوشم.من و اون رفتیم سمت خونمون ک توی محله هیل مور (بالا شهر لندن)بود .وقتی رسیدیم هری ی سوت بلند کشید و گفت:وضع تو که از من بهتره!
من:خب مادرم رییس شرکت فیس تو فیس (برترین شرکت انگلستان)هستش ها!منم که ی خواننده ایرانی بودم و هستم و کلی اهنگ ب زبون فارسی بیرون دادم و تازه استاد دانشگاه آکسفورد هستم(سوپر مغزم دیگه).مانکن هستم.مهندس و پزشک هم هستم.پس دیگه این تعجبی نداره که پولم از پارو بالا بره.
هری ی نگاه شیطنت آمیز بهم انداخت که نزدیک بود از خجالت زمین دهن وا کنه و من برم توش........................
بچه ها اگه نظرات زیاد باشه ادامه میدم .درغیر این صورت ادامه نمیدم.تازه تو قسمتهای بعدی فوتبالیست ها و بازیگرا و خواننده های زیادی وارد داستان میشن که داستانو خیلی عالی میکنه.پس نظر بدید که ادامشو بزارم
