انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: کاریکلماتور
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شکوه علفزار را در شکم گوسفند دیدم !
.
.
برای پولدارها زندگی «جاری» است و برای بی پول ها «زن بابا» !
.
.
لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است !
.
.
چون عرضی نیست ، مدام طــــــــول میدهیم !
.
.
چشمانش شور بود اما خودش بی نمک !
.
.
اگر حال بد باشد ، اتاق خواب که بدتر است !
.
.
کاسه صبرم در برخورد با مشکلات شکست !
.
.
آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند !

.
.
موش توی سوراخ نمی رفت ، گربه گفت آخ جون !
.
.
باز هم فراموش کردم فراموشش کنم !
.
.
قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد !
.
.
بعضی ها با هم می خورند و بعضی ها به هم !
.
.
پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد شد !
.
.
وقتی نوشته هایش را نقد کردم ، چک کشید !
.
.
بعضی ها صدایشان ضعیف است و بعضی ها گوش هایشان کثیف !
.
.
آن ها که بلند فکر می کنند ، هیچوقت کوتاه نمی آیند
.
.
قورباغه ها به دلیل لکنت زبان قوری را قورقور می خوانند !
.
.
با بی رحمی ، برگهای غنچه گل را باز کردم اما او به من لبخند زد !
.
.
سایه ها در هوای ابری خستگی در می کنند !
.
.
آن هایی که زبانشان دراز است شخصیتی کوتاه دارند !
.
.
گل شیپوری ، نوازنده بزرگ ارکستر باغ است !
.
.
من با رویا زندگی می‌کنم و رویا با دیگری !
.
.
بهانه شب برای نماندن ، طلوع خورشید است !
.
.
گل را زیر پایش له کرد ، اما زورش به بوی آن نرسید !
.
.
هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی !
.
.
فریاد از سکوت تقاضای پناهندگی کرد !
.
.
برای باز شدن بختش کلید ساز آورد !
.
.
کمربند سکوتم همیشه بسته است مگر به هنگام فریاد !
.
.
ساعت لاشه ی زمان است که بر روی مچ سنگینی می کند !
.
.
آنقدر در خودم فرو رفتم که سر از قوزک پایم درآوردم !
.
.
.
بارش سراب ، آواز ناودانها را برنمی انگیزد !
.
.
مرگ کجایی که زندگی مرا کشت ؟؟؟
.
.
حوصله که سر برود ، اجاق زندگی خاموش میشود !
.
.
ماهی در آسمان واژگون پرواز میکرد !
.
.
در انتخاب واحد زندگی ، صداقت پیش نیاز همه درسهاست !
.
.
جاده عمر جاودان ، بن بست است !
.
.
بهترین جا برای تبعید زنبوران مجرم ، گلهای قالی است !
.
.
تاریکی ، تنهایی را به آینه تحمیل میکند !
.
.
گل آفتابگردان طلوع را تا غروب مشایعت میکند !

.
.
چه بی خویشتن است آینه !
.
.
اسرارم را به سکوت سپرده ام !
.
.
افسون گل ، از یاد ریشه غافلم کرد !
.
.
سرطان ستم باید عشق درمانی شود !
.
.
فروتنی دروغین ، خودستایی به عبارت دیگر است !
.
.
خدا چشم را برای چشم و همچشمی نیافریده است !
.
.
چشم سطل زباله به دست جاروست !
.
.
کاریترین زخمها ، با نیزه زبان زده شده اند !
.
.
رشته کلامش طناب پیچم کرد !
.
.
دریا غرق در خود است !
.
.
با آب و تاب تمام ، محاسن استفاده از عینک دودی را برای گلهای آفتابگردان شرح میداد !
.
.
خشم ، چشم دیدن خنده را ندارد !
.
.
دلم تنگ می شود ، آن را قالب کفاشی می زنم !
.
.
برای اینکه حرف های بزرگ بزنم ، همیشه آنها را متر می کنم !
.
.
با مخالفت باد ، رضایت بادبادک برای پرواز جلب می شود !
.
.
بچه را که از شیر بگیری ، به تو حمله میکند !
.
.
اگر پرندگان اسم مترسک را می دانستند نمی ترسیدند !
.
.
پشه ها با پوست تنم دارت بازی می کنند !
.
.
دلم برای آدم های گرسنه کباب است !
.
.
با تکه های اعصاب خورد شده ام ، پازلی جدید ساختم !