انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: داستان کوتاه مادروفرزند.طفلک بچه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
"این یکه عزیزم"

-"این؟"

ـ"سه تا خوشگلم"

ـ"این؟"
...
ـ"هشت"

ـ"هفت؟..این؟"

ـ"هشت!..اونم شیش!.."

ـ"هشت بزرگتره یا شیش؟"

ـ"وای چقد می پرسی..هشت!"

ـ"این"

ـ"ده..اعصابمو خورد کردی بچه این اول صبی"

ـ" از ده بیشتر چنده؟"

مادر اینبار فریاد زد :"هیچ!!"

کودک که بغض کرده بود با صدای لرزانی گفت :"مامان هیچ تا دوست دارم!"
مرسی.
خب ببین این جاش اینجا نیست اجی ....♥

جاش تو این قسمته:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67
مامانه  کورشه
cryingcryingcryingcryingcryingزیادم غمناک نبودBig Grinدر ضمن بی کیفیت هم بود:4chs: