انجمن های تخصصی  فلش خور
سوالی داری بپرس (صندلی داغ) با حضور shadi shekari - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: بحث و گفتگو (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: سوالی داری بپرس (صندلی داغ) با حضور shadi shekari (/showthread.php?tid=47)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - ♥ Sky Princess♥ - 26-04-2012

راست میگه بلندشو بذار من بشینم یه بار نشستم موقع امتحانا بود هیچکی ازم چزی نپرسید یعنی چی این انصافه آخهHuhHuhHuh


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - ps3000 - 26-04-2012

نه يه نفر نميتونه 2 بار بشينه!:ag54:
مر مر بايد بشينه!:ag54:


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - ♥ Sky Princess♥ - 26-04-2012

مرمر حالش گرفته است بدجور اصلا حال ندارهSadSadSad


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - ps3000 - 26-04-2012

آها! پس فرهات بشينه!:ag54:


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - ♥ Sky Princess♥ - 26-04-2012

فرهات کیه دیگه؟Big GrinBig GrinBig Grin


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - p_boy22 - 26-04-2012


نقل قول: خلبانی ترس دارد؟؟؟؟؟؟؟
اگه بخواین خلبان بشین بایدترسوبذارین کنارچون توموقعیت هایی قرارخواهیدگرفت که سایرافرادشایدسکته کنن



نقل قول: !!!!!!!اقا پی بوی امشب از ما جدا میشید چه حسی دارید؟؟
مسلماحس خوبی ندارم ولی خوب گاهی اوقات آدم مجبورمیشه
نقل قول: دیگه نمیتونید بهمون بسرید؟؟
متاسفانه نه چون واژه اینترنت توشهری مثل امیدیه تعریف نشده هست!
ولی خوب مرخصی میگیرم ومیام هروقت هم پروازهام به تهران بخوره یه ساعاتی میام خونه شایدم زدبه سرم ازاینترنت فرودگاه اومدمBig Grin
نقل قول: شاید برم افسری اما یکی از اقواممون رفته افسردگی گرفتهUndecided
ارتشی شدن روحیه قوی میخوادباشناختی که من ازشمادارم روحیتون خیلی خوبه
ولی اگه بهش علاقه نداریدوقتتون روتلف نکنید
وقبل ازاینکه بریدازمنابع بی طرف اطلاعات کسب کنیدیعنی نه بریدپیش من که به ارتش علاقه دارم ونه کسی که رفته وخوشش نیومده
ولی ازمن بپرسین توصیه نمیکنم زندگیتون روخراب کنیدمگراینکه علاقه قلبی داشته باشیدوارتش روبامشکلاتش قبول کنید
نقل قول: مسی از چیش خوشتون میاد!!
تکنیکش
نقل قول: الان ساعت چنده؟؟
نقل قول: چی شد خلبان شدید از اول تعریف کنید اصلا از کجا شروع شد تفکرتون!!
دبیرستانی که شدم مادرم برای اینکه روی بقیه فامیل روکم کنه میگفت که حتمابایدپزشکی بخونم
منم به پزشکی هیچ علاقه ای نداشتم بچه که بودم دوست داشتم ازایران خارج بشم وبرم دنبال آرزوهای دورودرازولی خوب اسمش روشه دورودرازهBig Grin
وقت دبیرستانم که شدمادرم به شدت برانتخاب رشته ی تجربی پافشاری میکردمنم همچنان ازپزشکی متنفربودم
یه کلک قشنگ زدم وگفتم میخوام ریاضی بخونم وسال سوم تغییررشته بدم برای پیش دانشگاهی برم تجربی
دوسال ریاضی خوندم درحالی که هنوزنمیدونستم میخوام چیکارکنم
یکی ازپسرعمه هام که ازمن یه سال بزرگتربودوعموم که چهارسال ازمن بزرگتربودهردوشون دانشگاه تهران قبول شده بودن وعموم داشت استاددانشگاه میشد
مادرم هم چشم وهم چشمی هرچه زودترمیخواست من برم پزشکی
منم تغییررشته دادم تجربی ولی دیپلم ریاضیموگرفتم
بالاخره روزموعود(کنکور)فرارسیدوباتنی خسته ازشبهابی خوابی رفتم سرجلسه وبایه رتبه ی داغون قبول شدم توبوشهر!زمانی که پدرم تونیروی دریایی بودمن تمام دوران نوجوانی وکودکیم روبه جزسال اول دبیرستان توبوشهرگذروندم
ولی ازاونجایی که هرگزعلاقه ای به پزشکی نداشتم نمیخواستم برم دانشگاه ولی خوب کنکورموداده بودم ودیگه راهی نبود
همون روزهابودکه طرح ریختن برای همه ی پسرای فامیل آستین بالابزنن که آخرش برای هیچ کدوم نزدنBig GrinBig GrinBig Grin وتنهاکسی که موفق شدن من بودم
من ازوقتی که ده سالم بودباپدرم میرفتم محل کارش وبه قول پدربزرگم بچه ی تیروتفنگ بودم وقتی هم خردسال بودم دوست داشتم ارتشی بشم ولی خوب گذشت دیگه!
دوباره به سرم زدارتشی بشم ولی درجات پایین ارتش وسپاه حقوق خیلی کمی داشت وسختی هاش هم زیادبود
تااینکه به فکرافتادم برم تونیروی هوایی واون موقع اطلاعاتم درباره ی نیروی هوایی درحدهویج بودوشنیده بودم که خلبان شدن سخته وتستاش خیلی ناجوره وازپسش برنمیام وازاین چیزا
تصمیم گرفتم که برای رشته ی مهندسی عمران تلاش کنم ولی ظاهرا زندگی آسوده ی مهندسی باگروه خونی من نمیخوند
تصمیم گرفتم راجع به هردوشون تحقیق کنم خلبانی روازدرون دوست داشتم ومهندسی روبه خاطرآسون بودن ودرآمدش
ازمردادماه شروع کردم به تحقیق وتواین مدت مغازه بابام رومیگردوندم ،فکرکنم آبان ماه بودکه تحقیقاتم کامل شدوکلی پرس وجوکردم تابالاخره فهمیدم که خلبانی رونه تنهاقلبادوست دارم بلکه درآمدش ازمهندسی هم بیشتره ولی هنوزتست هاش مثل یه هیولاتوذهنم بود
اسفندماه کنکورش شروع می شدتافروردین ماه تست هاشوبگیرن وآبان ماه بودکه به بابام گفتم مغازه روبسپره دست شاگردمیخوام درس بخونم
وقتی به پدرم گفتم وخبرش توفامیل پخش شدیکی ازعموهام که ارتشی بودمنومسخره میکرد!پدرم میگفت عمرابشی وخلاصه منم حرفاشونوازاین گوش شنیدم ازگوش دیگه درکردم
27خردادتومرحله دوم آزمون دانشگاه ستاری شرکت کردم وتوکل به خداکارتوکه گرفتم گفتم یاقبول میشم یانمیشم دیگه
15تیر جواب آزمون اومدجداباورم نمیشدقبول شدم
یادتست هاافتادم پنج روزبعددرست20تیر تست هاشروع شد
بازم جملموتکرارکردم یامیشم یانمیشم
واردسالن که شدم ازقبل اکثرتست هارومیدونستم وپیش بینی میکردم ولی چندتاشوهیچ جانگفته بودن
رفتم وکارتموگرفتم اون موقع یادش بخیر750تومن بودالان 6هزارتومنهBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
ورفتم توصف ازاین دکتربه اون دکترباسلام وصلوات ردمی شدم ومهرمیخوردروکارتم
یه دندون پرکرده داشتم باپلاتین که قبل ازاینکه برم رفتم دکترتخلیش کردوبایه چیزدیگه پرکردکه مشکل نباشه
تست قبل آخرمن دندونپزشک بودفکرکنم دکتره قلبموکه تودهنم بوددیدوبدبختی اینکه بعدش تست اعصاب داشتم
به بهانه ی دست به آب رفتم یه آبی خوردم وخیالم راحت شدتااینجاشواومدم
وبالاخره رفتم برای تست اعصاب
فقط تست کوررنگی واعصابش ازاونی که فکرمیکردم سخت تربود
هنوزکلماتی که دکتره گفت برعکس بگورویادمه:اسلام-سفره-داماد-سرباز-قیصر
آخرشم نشتیم رویه صندلی تکی پیشرفته که یه صفحه سبزداشت دستموگذاشت روش ویه میله ی پهن کشیدروپشتم که مثلاقلقلکم بیاد(فکرکنم قصدش کشت بودBig Grin)ولرزش دستم زیرنه دهم بود
وآخرین تست روزاول روهم گذروندم کلی نذرکرده بودم وکلی صلوات فرستادم آخرش که اومدم بیرون انگاراززندان آزادشده بودم
2ساعت مثل یک عمرگذشت
روزدوم وسوم مونده بود،روزدوم مصاحبه بود
حالاتوهمون روزاول بااون حال آدم بایدمیرفت تست ورزش وآزمون میداد
من ازورزش مشکل نداشتم چون یه زمانی ورزشکاربودم وهمه ی امتیازبخش روگرفتم
ولی بدیش این بودکه کولرمولرتعطیل تواون گرماباگرمکن بدبخت شدیم
یه آزمون یک ساعته کتبی عقیدتی گرفتن خوشبختانه رساله روفول بودمBig Grin
البته ورزش وآزمون عقیدتی ملاک مردودی نیست فقط امتیازدهیه

روزدوم رفتیم یه سالن دیگه که کلی ازاولی ودومی توروزاول تمیزتربودوکولرهم داشتBig Grin
یه مصاحبه ی عقیدتی سیاسی وحفاظت اطلاعات ازمون کردن من ده دقیقه مصاحبم طول کشیدوآخرسرهم چندآیه ازسوره ی الرحمن رودادن بخونم

روزسوم بدترین روزبود
تواین روزهمون تست های روزاول البته صدبرابرپیچیده ترشوگرفتن فقط نوزده تاتست کوررنگی گذروندیم کلی تست تشخیص تصویرو........
وقتی ازسالن اومدم بیرون دیگه چشمام جایی رونمیدید
روزبعدش که جوابااومدمن برای خلبانی هواپیماانتخاب شدم

ولی خوب خوابگاهش وغذاهاش بدنبود

درکل سه روزسخت روکه تموم کردم وباخیال خوش گفتم تموم شدولی هنوزدوره های بی ام تی مونده بود!!

خوب تااینجابودکه تونیروی هوایی فیکس شدم ولی هنوزخلبان نشده بودم
پس ازپایان سه ماه آموزشی سخت سردوشی گرفتیم ورفتیم دانشگاه
4سال بعدروزی بودکه رسماخلبان شدم

اگه خواسین میزنم جلواون آخراشوهم میگم

من امروزرفتنی هستم 9شب بشینیدBig Grin
فعلامن منتظراتوبوسم


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - pink devil - 26-04-2012

(26-04-2012، 17:02)emma نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
مرمر حالش گرفته است بدجور اصلا حال ندارهSadSadSad

ناراحتم ولی نه خییییییییلی!!من قبلا نشستم ولی غایب شدم و قرار شد یه مدت بعد بشینم!! حالا بشینم؟؟Confused


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - white angel - 26-04-2012

اولین باری که پرواز کردین چه حسی داشتین؟؟


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - pink devil - 26-04-2012

خوب دیگه رفتfol
کی قرار بشینه؟؟
من؟؟
نازنین؟؟
کی کی کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:ozer:


RE: سوال داری بپرس (صندلی داغ) با حضور (محمد خلبان) - ps3000 - 26-04-2012

فريشته!25r30:ag54: