انجمن های تخصصی  فلش خور
مشاعره - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: مشاعره (/showthread.php?tid=570)



RE: مشاعره - خانوم گل - 12-01-2012

دردم از یار است ودرمان نیز هم
دل فدای او شد وجان نیز هم...


RE: مشاعره - j0oj0o - 12-01-2012

می دوساله و محبوب چهارده ساله / همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیده مــا را کـه پیش می گیــرد / خــبر دهید بــه مجنــون خسته از زنــجیر


RE: مشاعره - M.K.N - 12-01-2012

رفتي،
بالاي بام آرزوهاي من نشستي و پايين نيامدي!
گفتم:
نردبان ترانه تنها سه پله دارد:
سكوت و
صعودُ
سقوط!
تو صداي مرا نشنيدي
و من
هي بالا رفتم، هي افتادم!
هي بالا رفتم، هي افتادم...
تو مي دانستي كه من از تنهايي و تاريكي مي ترسم،
ولي فتيله فانون نگاهت را پايين كشيدي!
من بي چراغ دنبال دفترم گشتم،
بي چراغ قلمي پيدا كردم
و بي چراغ از تو نوشتم!
نوشتم، نوشتم...
حالا همسايه ها با صداي آواز هاي من گريه مي كنند!
دوستانم نام خود را در دفاترم پيدا مي كنند
و مي خندند!
عده اي سر بر كتابم مي گذارند و رؤيا مي بينند!
اما چه فايده؟
هيچكس از من نمي پرسد،
بعد از اين همه ترانه بي چراغ
چشمهايت به تاريكي عادت كرده اند؟
همه آمدند، خواندند، سر تكان دادند و رفتند!
حالا،
دوباره اين من و ُ
اين تاريكي و ُ
اين از پي كاغذ و قلم گشتن!
گفتم : « - بمان!» و نماندي!
اما به راستي،
ستاره نياز و نوازش!
اگر خورشيد خيال تو
اينجا و در كنار اين دل بي درمان نمي ماند،
اين ترانه ها
در تنگناي تنهايي ام زاده مي شدند؟?


RE: مشاعره - j0oj0o - 12-01-2012

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بی خود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند / باده از جــام تجلی صفاتم دادنــد


RE: مشاعره - (nasim) - 12-01-2012

در اين دنيا كسي بي غم نباشد

اگر باشد بني ادم نباشد.


RE: مشاعره - niloofar joon - 12-01-2012

در اين سراي بي كسي كسي به در نميزند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نميزند




RE: مشاعره - الناز - 12-01-2012

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم بتوازچشم حسودچمنش


RE: مشاعره - M.K.N - 12-01-2012

شونه های یک رفیقه
داشتم اشتباه میکردم.
تو رفیق من نبودی ، من تا آخر با تو بودم...
تو از اولم نبودی
داشتم اشتباه می کردم...
که تموم زندگیمو من به دستای تو دادم
حالا اینجا تک و تننها... برگ خشک بی درختی، غرق بادم
نوش جونت اگه بردی
نوش جونت هرچی خوردی
تورو هیچ وقت نشناختم...
نوش جونم اگه باختم.
تو منو ساده گرفتی.
زدی رفتی مفتی مفتی
اما اون روز رو می بینم که به زانوهات می افتی...
تو به زانوهات می افتی...!


RE: مشاعره - خانوم گل - 12-01-2012

یکی بود یکی نبود زیر این طاق کبود
یه غریب آشنا دل وجونمو ربود
اینجوری نگام نکن عطر یاس مهربون
اون غریبه خودتی تاابد پیشم بمون...


RE: مشاعره - j0oj0o - 13-01-2012

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
بـه بــوی او دل بیمار عاشقان چو صبا / فدای عـارض نسرین و چشم نرگس شد