انجمن های تخصصی  فلش خور
مشاعره - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: مشاعره (/showthread.php?tid=570)



RE: مشاعره - vahidnet66 - 28-04-2012

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت

تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت

تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب

بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما

ای شهنشاه بلند اختر خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعا گویم
جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را

اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

دریغ قافله عمر کان چنان رفتند
که گردشان به هوای دیار ما نرسد

دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور
بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب
هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند

دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید

دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر

روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز

زان باده که در میکده عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش



RE: مشاعره - vahidnet66 - 29-04-2012

با تو، حکایتی دگراین دل ما بسر کند
شب سیاه قصه ، را هوای تو سحر کند
باور ما نمیشود ، در سر ما نمیرود
از گذر سینه ما یار دگر گذر کند
شکوه بسی شنیده ام از دل درد کشیده ام
کور شوم جز تو اگر زمزمه ای دگر کند
چاره کار ما تویی ،‌ یاور و یار ما تویی
توبه نمیکند اثر ، مرگ مگر اثر کند
مجرم آزاده منم ، تن به جزا داده منم
قاضی درگاه تویی ، حکم سحر گاه تویی


RE: مشاعره - (nasim) - 29-04-2012

يا رب چه چشمه اي است محبت كه من ازآن / يك قطره آب خوردم و دريا گريستم.


RE: مشاعره - serpico - 29-04-2012

من را صدبار از خود برانی دوستت دارم / به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم


RE: مشاعره - (nasim) - 29-04-2012

من شاخه ي خشكم تو بيا برگ و برم ده / با زمزمه عاطفه هايت ثمرم ده


RE: مشاعره - serpico - 29-04-2012

هر که صدای تار من ذکری کند / من نیم خود تا خرد فکری کند


RE: مشاعره - (nasim) - 29-04-2012

در روي تو سر صنع بي چون / چون آب در آبگينه پيداست.


RE: مشاعره - serpico - 29-04-2012

تار در دست و دعا می کرد او / نغمه ها سر داده بود از درد او


RE: مشاعره - (nasim) - 29-04-2012

وقت است بنشيني و گيسو بگشايي / تابا تو بگويم غم شب هاي جدايي.


RE: مشاعره - serpico - 29-04-2012

یاد عشق و عاشقی ها زنده شد / عاشقی ها در قلب من پایبنده شد