انجمن های تخصصی  فلش خور
مشاعره - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: مشاعره (/showthread.php?tid=570)



RE: مشاعره - (nasim) - 19-05-2012

ياري اندر كس نميبينم ياران را چه شد / دوستي كي آخر آمد دوستداران را چه شد.



RE: مشاعره - 3vda - 19-05-2012

در سایه ای خود را رها کردم
در سایه ی بی اعتبار عشق
در سایه ی فرار خوشبختی
در سایه ی ناپایداریها


RE: مشاعره - (nasim) - 19-05-2012

آنان كه در نظر خاك را كيميا كنند / آيا شود كه گوشه ي چشمي به ما كنند


RE: مشاعره - 3vda - 19-05-2012

در دل مردابها بنهفته ام
میروم اما نمپرسم ز خویش
ره کجا؟.منزل کجا؟مقصود چیست؟Huh


RE: مشاعره - jojojo - 19-05-2012

تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش / که دست دادش و یاری ناتوانی داد


RE: مشاعره - 3vda - 19-05-2012

دنیا دیگه مث من نداره...
نداره نمیتونه بیاره.!Big GrinBig GrinBig Grin


RE: مشاعره - jojojo - 19-05-2012

هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر/شاهانه ماجرای گناه گدا بگو


RE: مشاعره - best~boy - 19-05-2012

چه ساده شکست

چه ساده شکست و رفت دلی را که فقط برای او می تپد ، باورش مشکل است با دوریش چه کنم؟تا کی در انتظار دیدتارش؟


تا کی در انتظار شنیدن آهنگ صدایش؟تا کی با گریه شب هایم را به سحر رساندم؟تا کی نبودنش و ندیدنش آزارم خواهد داد؟


چیست این زندگی؟مقصودش چیست؟انتهایش نصیب کیست؟این را با تمام وجود می گویم که ای زندگی هرچه خواهی با من کن اما این را بدان تا


ابد با خاطره هایش زندگی خواهم کرد ، آری توانستی از من جدایش کنی جسمش را از جسمم جدا کردی ، اما افسوس که هیچگاه روحش از من


جدا نخواهد شد ، با عشقش چنان زنجیری ساخته ام و بر گردن افکنده ام که هیچگاه از هم نخواهد گسست دل در گرو مهربانی اش با لذت دنیا


خداحافظی کرد ، می دانم سرنوشت چنین نوشت و تو ای روزگار بی رحم چنین کردی ، با خود چه پنداشتی ؟ پندارت این بود که اگر او را از من


بگیری همه چیز تمام خواهد شد ری زندگی را از من گرفتی آرامشم را صلب کردی دوریش عذابم می دهد می دانم در انتها نیز از غم فراقش در


گوشه ای از قبرستان تاریک و سرد دفن خوام شد اما این را بدان تا آنگاه که دلی در سینه دارم او را خواهم پرستید با ذره ذره وجودم مگر این که با


پتک زمانه سینه ام بدری و دل از وجودم جدا کنی آن روز همان روز مرگ است روزی که روح از تنم جدا شده ، روزی که یادش را از دل بیرون کنم


روح از جان بیرون کرده ام و اما تو ای ستاره ی شبهای تیره و تاریکم تنهایم گذاشتی ولی بدان که تا همیشه مرحم و محرم دلم خواهی ماند و جزء


تو هیچکس در کوچه پس کوچه های دلم جایی نخواهد یافت این دل تا بی نهایت تقدیم به توست. تقدیم به تویی که همواره یادت آرامش بخش زندگیست.



RE: مشاعره - (nasim) - 19-05-2012

تا تو نگاهم ميكني كار من آه كردن است / اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است.


RE: مشاعره - jojojo - 20-05-2012

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود /وین راز سر به مهر به عالم سمر شود