انجمن های تخصصی  فلش خور
لطیفه جدید،جوک،جک،باحال،خنده دار،طنز - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: لطیفه جدید،جوک،جک،باحال،خنده دار،طنز (/showthread.php?tid=20)



RE: یه خاطره ی باحال از عمو پورنگ! - marry - 02-03-2012

گشنگ بوود. ممنوووووونBig Grin


RE: یه خاطره ی باحال از عمو پورنگ! - ps3000 - 02-03-2012

اين پورنگ كلا خيلي سوتي ميدادBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin


RE: لطیفه - mohamad66 - 05-03-2012

یه مرده میره حموم این ور رو گاه میگنه میبینه لیفش نیست اونور رو نگاه میکنه میبینه لیفش هست


RE: لطیفه - ZUSE - 05-03-2012

ویرایش شده توسط مدیریت : توهین به اقوام ایرانی بر خلاف قوانین است ...


RE: لطیفه - عاطفه - 06-03-2012

به يكي ميگن اگه تو دريا كوسه بهت حمله كنه چكار مي كني؟ مي گه مي رم بالاي درخت .مي گن : تو دريا كه درخت نيست يارو مي گه: مجبورم مي فهمي ؟ مجبورررررم



مراقب حاضر جوابی بچه ها باشید - S gamer7 - 06-03-2012


دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.
معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد
زيرا با وجود اينکه پستاندار عظيم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسيار کوچکى
دارد.
دختر کوچک پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. اين
از نظر فيزيکى غيرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت يونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک
گفت:
اونوقت شما ازش بپرسيد.
************ ********* ********* ********* **
يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى
مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از
موهايم سفيد مى‌شود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!

************ ********* ********* ******
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه
بچه‌ها را تشويق مي‌کرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شديد به
اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده،
الان وکيله.
يکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده.
************ *********
********* *********
********
بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يک سبد سيب بود
که روى آن نوشته
بود: فقط يکى برداريد. خدا ناظر شماست.
در انتهاى ميز يک سبد شيرينى و شکلات بود. يکى از بچه‌ها رويش نوشت: هر
چند تا مى‌خواهيد
برداريد! خدا مواظب سيب‌هاست



RE: لطیفه - ...Sara SHZ... - 06-03-2012

(06-03-2012، 20:54)sahar . نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
eiiiiiiiiiiivaaaaallllllllllSmile

خب لطیفه بگو ایول چیه


RE: لطیفه - EMINEM2 - 07-03-2012

غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست



نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره


طرف یه تیکه آشغال مي پره تو چشمش . می ره جلوی آينه تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!


به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!


ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم


به يکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه


يکی از اين جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی


يارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه


دو تا تنبل دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن
يك روز تو ي جهنم شلوغ بوده و همه مي زدند و مي رقصيدند
يكي مي پرسه چي شده ..... مي گويند : آخ جون پروند ه ها گم شده ، پروند ه ها گم شده


RE: لطیفه - ps3000 - 07-03-2012

كور ميشي بد بخت !

بيا باهم نگاه كنيم ...

.

.

.

.

خطاب به پشه ي روي مانيتور!

---------------------------------------------------------

دانشمندان به يه نتيجه منطقي رسيدن: از يه جايي به بعد بحث كردن ديگه فايده اي نداره ، بايد فحش بدي!

---------------------------------------------------------

تو رستوران ليوان رو برعكس گذاشته بودن رو ميز... حيف نون ميره ميشينه سره ميز ، ميگه :"اين چه ليوانيه كه سر نداره؟!" برعكسش ميكنه ، ميگه :"چه جالب! ته هم نداره!"

---------------------------------------------------------

حيف نون ميره هتل... صبح روز اول ميره داخل رستوران هتل صبحانه بخوره ، ميبينه رو تابلو نوشته:"از ساعت 7 تا 11 صبحانه... از ساعت 11 الي 5 نهار... و از ساعت 5 الي 11 شب شام سرو ميشود..."

پيشه خودش ميگه: پس من كي وقت كنم برم بيرون شهرو ببينم!!!

---------------------------------------------------------

از همسايه غضنفر ميپرسن قبضه آب و برق رو چطوري پرداخت ميكني؟

ميگه :" ميذارم زيره برف پاكن ماشينه غضنفر ، ميبره پرداخت ميكنه!"

-------------------------------------------------------

گرگه در خونه بز بز قندي رو ميزنه!

شنگول ميگه: كيه؟

گرگه ميگه: منم آقا گرگه!

شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثيره صداقتش قرار ميگيرن درو براش باز ميكنن!

---------------------------------------------------------
نامه زیبای کودکی که از ریاضی متنفر است:
ریاضی عزیز…
لطفا زود زود بزرگ شو و مسأله هاتو خودت حل کن و به دیگران تکیه نکن !

---------------------------------------------------------
تو رو خدا اگه قصد ازدواج داری بهم بگو
خودم میخوامت
التماست میکنم چرا حرف نمیزنی باهام
هر موقع میبینمت ساکتی
(مکالمه عضنفر با مانکن داخل مغازه!)
---------------------------------------------------------
یه مَثَل ایرانی هست که میگه
عمر دست خداست، پراید وسیله است!
---------------------------------------------------------

دانشجوی عزیز
وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم
چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه !
دوستدار تو
استاد !



RE: لطیفه - EMINEM2 - 07-03-2012

یه روز بین زنا و مردا مسابقه میزارن. یه داور زن میزارن و مردا میگن قبول نیست چون داور طرف اوناست.یه داور مرد میارن و زنا میگن قبول نیست داور طرف اوناست.یکی میاد و میگه داور باید به صورت مساوی طرفداری کنه.بعدش میرن داور دو جنسه میارن.
غضنفر تو اتوبوس میگوزه.مسافرای اتوبوس میندازنش بیرون.غنفر میگه:بابا مردمم حوصله ندارنا!!!!!!