![]() |
دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) (/showthread.php?tid=16990) |
RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - ✘ றДƬДᗡØЯЄ ✘ - 06-09-2012 آخه حیوونکی ![]() ![]() RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - hani eh - 07-09-2012 عالی بود عزیزم گریم گرفت ![]() RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - яê¥нαñê - 07-09-2012 [quote='علی نشایی مقدم' pid='289682' dateline='1346952826'] داستان ایرانی اخرشو من میگم : معلم بعد از کلاس دختررو صدا کرد و گفت ادرس خونشونو بده دختره هم معلمشو برد خونشون معلم وقتی مادر دخترکو دید دلش سوخت و مقداری پول را در پاکتی گذاشت و زیر بالشت دخترک گذاشت فردا صبح که سارا از خواب بیدار شد احساس سنگینی کرد در زیر بالشتش و وقتی بالشتش را بر گرداند پاکتی را دید که نوشته بود از فرشتهی کوچک امده دخترک وقتی پاکت را باز کرد مقداری پول را دید و بلافاصله یاد بیماری مادرش افتاد و پول را در دستش گرفت و با سرعت زیاد به پیش مادرش گرفت و قزیه را برای وی توضیح داد و مادر که قادر به صحبت کرد نبود سرش را به علامت رضایت تکان داد دخترک کفشش را پوشید و یک نفس راه مدرسه را رفت وقتی به اتاق مدیر رسید به مدیر گفت لطفا امروز بهش اجازه دهد تا مادرش را به بیمارستان ببرد مدیر گفت امروز کلاس بر گذار نمیشود و گفت معلمشان نیومد مدرسه دختر تعجب کرد ولی وقت پرسیدن علت ان نکرد و راه را به سوی خانه پیش گرفت وقتی به خانه رسید معلم و مادرش در ماشین منتظرش بودند و دختر باز هم تعجب کرد و معلم مجبور شد موضوع را برایش بازگو کند و ان ها با هم به بیمارستان رفتند و دکتز پس از معاینه گفت : بیماری میشود درمان شود فقط دو ماه زمان نیاز دارد و مبلغی پول معلم گفت من پولش را میدهم و دخترک گفت من هم مقداری پول دارم ولی معلمش گف ان برای دفترت است و پس از انکه مادرش به اتاق مخصوص رفت و کسی نمیتوناست وی راملاقات کنند معلم برای دخترک دفتر خرید و انها باهم به مدرسه رفتند و پس از سالها و بهبودی مادرش جراح شد و روزی از روز ها زنی جوان امد و گفت مادرم مریض است و از گلویش خون میاید دخترک وقتی نام بیمار را خواند فهمید همان معلش است و رو به دخترش کرد و گفت من وی را مجانی جراحی میکنم چون وی کاری کرد که هیچ وقت فراموشش نمیکنم و........ سپاس بدید واسه نوشتنش گریم گرفت اخی خیلی ممنون که ادامه اش رو نوشتی خیلی قشنگ بود ممنون ![]() ![]() ![]() ![]() ممنونم از نظرهاتون وسپاس هاتون ![]() ![]() RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - bigbang - 07-09-2012 هی خدا... RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - johnny - 07-09-2012 خوب بود ممنون ![]() RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - M D - 07-09-2012 قشنگ بود اگه کار خودته یکم بیشترش کن RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - ✘Nina✘ - 07-09-2012 ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - ارمامیتر - 07-09-2012 قشنگ بود RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - яê¥нαñê - 07-09-2012 (07-09-2012، 10:25)M D نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. نه عزیزم من اینو ننوشتم توی صفحه دوم ادامه اش رو علی نوشته اونجارو هم بخونید ![]() ![]() ![]() ![]() RE: دفترچه مشق دخترک فقیر ( خیلی قشنگه ) - Amir BF - 07-09-2012 ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() دلم میخواد بقلش کنم گریه کنم... |