انجمن های تخصصی  فلش خور
نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) (/showthread.php?tid=200967)

صفحه‌ها: 1 2 3 4


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - دختر کره ای - 16-06-2015

(08-06-2015، 9:11)TARA* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آره
ساعت سه نصفه شب93/5/22 از خواب پریدم هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم پس نتمو باز کنم چشام خسته شه بخوابم
دیدیم یه پسره که اسمش علی بود و بهم قبلا پیشنهاد داده بود در حدی که تو پستاش فقط اسم منو مینوشت یکیو دعوت کرده گروه من اسمش سعید هس...سعید هم با یکی از اعضای گروه دعوا کرده و اون یه نفر از گپ لفت داده عصبانی شدم گفتم کدوم احمق کثافت با فردین دعواش شده علی گف دوست صمیمیم سعید گفتم گوه خورده...گف تارا عصبانی نشو داشت ازم دفاع میکرد گفتم غلت میکرد...نمیدونستم سعید هم آنلاینه سعید ج داد گف احمق خودتی با جد و آبادت...دگ جوش آوردم
هر چی فحش بلد بودم بهش گفتم اونم همینطور اونقد دعوا کردیم که ساعت 7 اینا بود سعید گف برم نماز بخونم باهات کار دارم تارا میکشمت...منم اصلا نمیترسیدم هر چی میگف جواب بدتر میدادم بهش...بعد اومد باز بحث کردیم...علی هم هی میگف بسه ولی ما اصن ب حرفای علی اعتنایی نکردیم...آخرش گفتم باید از من و فردین عذر خواهیکنی گف نه نیم ساعتم بخاطر اون بحث کردیم سعید گف یه معما ازت میپرسم اگه بلد باشی از جفتتون عذر خواهی میکنم
معما رو پرسید بلد نشدم...جوش آوردم ازش متنفر بودم اونقد بحث کردم آخرش بهم گف ببخشید ولی به فردین نگف...چن روز بعدش اومد تو پی ویم طی اون روزا من تو گروه هم جوابشو نمیدادم...متنفر بودم ازش خیلی.
اومد پی ویم...گف سلام و...گف علی خیلی دوست داره اینا...یکم شعر گف منم گفتم من تا حالا باهیشکی دوس نشدم و نمیشم...گفتم از پسرا متنفرم...گف باشه میدونستم نفهمی ب درک دوس نشو بای
جوابشو ندادم

ببازم اومد پی ویم گف بازم نمیخوای؟گفتم حرفم یکیه..گف خیلی با بقیه دخترا فرق داری و...یکم صمیمی شدیم.
معمولی میحرفیدیم...گف من تاحالا باهیشکی دوس نشدم گفتم چون بی تربیتی بخاطر اون خخخخخخ حالشو گرفتم بعدا گفتم شاید خوب پیشنهاد نمیدی گف چرا میدم دگ میگم باهام دوس شو میگن نه..منم گفتم خاک تو سرت بلد نیستی...یکم براش یاددادم که چجوری پیشنهاد بده...
گفتم :
تو:سلام خوبی؟
دختره:سلام هممم ممنون
تو:میدونی من بهت یه احساس     دگ ای دارم دها خانوم(مثلا اسم دختره رها هس)دختره :چ احساسی؟
تو: عاشق شدم انگار...و.....
اینطوری راضیش میکنی...

گف باشه ممنون بعدش گفتم خواهش میکنم برو تو دختر مورد نظر پیاده کن...
یهو گف تارا خانوم؟گفتم بله؟ گف یه حس دگ ای دارم بهت..درجا خشکم زد
گفتم حست اشتباهه بای
رفتم و آف لاین شدم


وقتی آن شدم دیدم نوشته باشه ناراحت نشو بیخیال حرفم
بعد دو هفته اینا من پیشنهادشو قبول کردم و سعید شد اولین دوس پسرم
با تنفر شروع شده بود و هیچ وقت فک نمیکردم یه روز اینقد بهش عاشق شم
ما 93/6/16

دوس شدیم Heart
دوسش دارم

اخی چ رمانتیک crying Heart Heart Heart


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - raha.s - 16-06-2015

eshq mozakhrafe
dar vaqe eshq faqat ye havas bish nist
hich kodom az inn eshqa be ezdzvag keshide nashode
hamashn cat shode ye roz


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - **zeinab** - 16-06-2015

(08-06-2015، 9:11)TARA* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آره
ساعت سه نصفه شب93/5/22 از خواب پریدم هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم پس نتمو باز کنم چشام خسته شه بخوابم
دیدیم یه پسره که اسمش علی بود و بهم قبلا پیشنهاد داده بود در حدی که تو پستاش فقط اسم منو مینوشت یکیو دعوت کرده گروه من اسمش سعید هس...سعید هم با یکی از اعضای گروه دعوا کرده و اون یه نفر از گپ لفت داده عصبانی شدم گفتم کدوم احمق کثافت با فردین دعواش شده علی گف دوست صمیمیم سعید گفتم گوه خورده...گف تارا عصبانی نشو داشت ازم دفاع میکرد گفتم غلت میکرد...نمیدونستم سعید هم آنلاینه سعید ج داد گف احمق خودتی با جد و آبادت...دگ جوش آوردم
هر چی فحش بلد بودم بهش گفتم اونم همینطور اونقد دعوا کردیم که ساعت 7 اینا بود سعید گف برم نماز بخونم باهات کار دارم تارا میکشمت...منم اصلا نمیترسیدم هر چی میگف جواب بدتر میدادم بهش...بعد اومد باز بحث کردیم...علی هم هی میگف بسه ولی ما اصن ب حرفای علی اعتنایی نکردیم...آخرش گفتم باید از من و فردین عذر خواهیکنی گف نه نیم ساعتم بخاطر اون بحث کردیم سعید گف یه معما ازت میپرسم اگه بلد باشی از جفتتون عذر خواهی میکنم
معما رو پرسید بلد نشدم...جوش آوردم ازش متنفر بودم اونقد بحث کردم آخرش بهم گف ببخشید ولی به فردین نگف...چن روز بعدش اومد تو پی ویم طی اون روزا من تو گروه هم جوابشو نمیدادم...متنفر بودم ازش خیلی.
اومد پی ویم...گف سلام و...گف علی خیلی دوست داره اینا...یکم شعر گف منم گفتم من تا حالا باهیشکی دوس نشدم و نمیشم...گفتم از پسرا متنفرم...گف باشه میدونستم نفهمی ب درک دوس نشو بای
جوابشو ندادم

ببازم اومد پی ویم گف بازم نمیخوای؟گفتم حرفم یکیه..گف خیلی با بقیه دخترا فرق داری و...یکم صمیمی شدیم.
معمولی میحرفیدیم...گف من تاحالا باهیشکی دوس نشدم گفتم چون بی تربیتی بخاطر اون خخخخخخ حالشو گرفتم بعدا گفتم شاید خوب پیشنهاد نمیدی گف چرا میدم دگ میگم باهام دوس شو میگن نه..منم گفتم خاک تو سرت بلد نیستی...یکم براش یاددادم که چجوری پیشنهاد بده...
گفتم :
تو:سلام خوبی؟
دختره:سلام هممم ممنون
تو:میدونی من بهت یه احساس     دگ ای دارم دها خانوم(مثلا اسم دختره رها هس)دختره :چ احساسی؟
تو: عاشق شدم انگار...و.....
اینطوری راضیش میکنی...

گف باشه ممنون بعدش گفتم خواهش میکنم برو تو دختر مورد نظر پیاده کن...
یهو گف تارا خانوم؟گفتم بله؟ گف یه حس دگ ای دارم بهت..درجا خشکم زد
گفتم حست اشتباهه بای
رفتم و آف لاین شدم


وقتی آن شدم دیدم نوشته باشه ناراحت نشو بیخیال حرفم
بعد دو هفته اینا من پیشنهادشو قبول کردم و سعید شد اولین دوس پسرم
با تنفر شروع شده بود و هیچ وقت فک نمیکردم یه روز اینقد بهش عاشق شم
ما 93/6/16

دوس شدیم Heart
دوسش دارم
وای چقد قشنگ
من تحت تاثیر قرار گرفتم ی اشک کوچولو موچولو از گوشه‌ی چشم سر خورد افتاد پایین


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - TARA* - 19-06-2015

(16-06-2015، 12:30)**zeinab** نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(08-06-2015، 9:11)TARA* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آره
ساعت سه نصفه شب93/5/22 از خواب پریدم هر کاری کردم خوابم نبرد گفتم پس نتمو باز کنم چشام خسته شه بخوابم
دیدیم یه پسره که اسمش علی بود و بهم قبلا پیشنهاد داده بود در حدی که تو پستاش فقط اسم منو مینوشت یکیو دعوت کرده گروه من اسمش سعید هس...سعید هم با یکی از اعضای گروه دعوا کرده و اون یه نفر از گپ لفت داده عصبانی شدم گفتم کدوم احمق کثافت با فردین دعواش شده علی گف دوست صمیمیم سعید گفتم گوه خورده...گف تارا عصبانی نشو داشت ازم دفاع میکرد گفتم غلت میکرد...نمیدونستم سعید هم آنلاینه سعید ج داد گف احمق خودتی با جد و آبادت...دگ جوش آوردم
هر چی فحش بلد بودم بهش گفتم اونم همینطور اونقد دعوا کردیم که ساعت 7 اینا بود سعید گف برم نماز بخونم باهات کار دارم تارا میکشمت...منم اصلا نمیترسیدم هر چی میگف جواب بدتر میدادم بهش...بعد اومد باز بحث کردیم...علی هم هی میگف بسه ولی ما اصن ب حرفای علی اعتنایی نکردیم...آخرش گفتم باید از من و فردین عذر خواهیکنی گف نه نیم ساعتم بخاطر اون بحث کردیم سعید گف یه معما ازت میپرسم اگه بلد باشی از جفتتون عذر خواهی میکنم
معما رو پرسید بلد نشدم...جوش آوردم ازش متنفر بودم اونقد بحث کردم آخرش بهم گف ببخشید ولی به فردین نگف...چن روز بعدش اومد تو پی ویم طی اون روزا من تو گروه هم جوابشو نمیدادم...متنفر بودم ازش خیلی.
اومد پی ویم...گف سلام و...گف علی خیلی دوست داره اینا...یکم شعر گف منم گفتم من تا حالا باهیشکی دوس نشدم و نمیشم...گفتم از پسرا متنفرم...گف باشه میدونستم نفهمی ب درک دوس نشو بای
جوابشو ندادم

ببازم اومد پی ویم گف بازم نمیخوای؟گفتم حرفم یکیه..گف خیلی با بقیه دخترا فرق داری و...یکم صمیمی شدیم.
معمولی میحرفیدیم...گف من تاحالا باهیشکی دوس نشدم گفتم چون بی تربیتی بخاطر اون خخخخخخ حالشو گرفتم بعدا گفتم شاید خوب پیشنهاد نمیدی گف چرا میدم دگ میگم باهام دوس شو میگن نه..منم گفتم خاک تو سرت بلد نیستی...یکم براش یاددادم که چجوری پیشنهاد بده...
گفتم :
تو:سلام خوبی؟
دختره:سلام هممم ممنون
تو:میدونی من بهت یه احساس     دگ ای دارم دها خانوم(مثلا اسم دختره رها هس)دختره :چ احساسی؟
تو: عاشق شدم انگار...و.....
اینطوری راضیش میکنی...

گف باشه ممنون بعدش گفتم خواهش میکنم برو تو دختر مورد نظر پیاده کن...
یهو گف تارا خانوم؟گفتم بله؟ گف یه حس دگ ای دارم بهت..درجا خشکم زد
گفتم حست اشتباهه بای
رفتم و آف لاین شدم


وقتی آن شدم دیدم نوشته باشه ناراحت نشو بیخیال حرفم
بعد دو هفته اینا من پیشنهادشو قبول کردم و سعید شد اولین دوس پسرم
با تنفر شروع شده بود و هیچ وقت فک نمیکردم یه روز اینقد بهش عاشق شم
ما 93/6/16

دوس شدیم Heart
دوسش دارم
وای چقد قشنگ
من تحت تاثیر قرار گرفتم ی اشک کوچولو موچولو از گوشه‌ی چشم سر خورد افتاد پایین

الان تموم کردیم Dodgy


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - eshg man - 19-06-2015

عاشقی خیلی خوبه اگه به جاش باشه
من عاشق شدم حتی یبار واسه ثابت کردن عشقم بهش رگمو زدم
الانم بهش رسیدم عشق ما خیلی درد داشت خیلی...
هنوز عقد نکردیم ولی بازم دیگه...
خلاصه عاشقی خوبه نه کشکه نه زرشت
Heart


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - !...@dors - 05-08-2015

اصلا چیجوری مینویسنش؟؟؟..... حوصله دارینا


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - CAROLINA - 05-08-2015

تا حالا عاشق نشُدمـ ! (:


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - آراگل - 12-11-2015

عشق یعنی
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.

.
علاقه نه کفگیروملاقه
دوست پسر هم یه چیزی توهمین مایه های ملاقه ست
من منتظر عشقم اونم نمیاد بیشعور 3fs p336


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - هدیه 20 - 08-12-2015

چه داستانی خیلی غمگینه ولی به نظر من عشق برا ما ها خیلی زوده . نمیدونم مردم که قصد ازدواج ندارند چرا دوست میگیرن میخوان دیگریو دق بدن اینا همش قرتی بازی به قول خانم دارابی تو ورود اقایون ممنوع عشق دونوعه عشق مادر به فرزند وعشق بنده به خدا.


RE: نظرتون راجب عشق چیه ؟ (ممنون میشم بیای داستان عشقتو بگو) - Thyme - 08-12-2015

همه ی این خاطراتـ با این دوست بودم .. فُلان روز دعوا کردیم و فلان روز آشتی ..

بعدا که زندگی شخصیتونُ شروع کردید تبدیل میشه به یه بُحران شخصیتی ..

با همسرتون نمیسازید اونو با دوس دختـرا یا دوس پسرای قبلیتون مقایسه میکُـنید .. همش خاطراتـ خوبتون با اونا تو ذهنتونه ..

و بعضی اوقاتـ فکر اینکه نکُـنه همسرتون از دوستیای گذشتتون اطلاع پیدا کُنه اعصابتونو خورد میکُنه ..

به نظر خود من .. آدم همونطور که انتظار داره همسر آیندش پاکـ و وفادار باشه ، خودشم باید برای اون همین خصوصیاتُ داشته باشه !


ولی کُلا عشق احساس خیلی زیباییه ((: