![]() |
[حجــــآب] - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: [حجــــآب] (/showthread.php?tid=213894) |
RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - L²evi - 07-03-2015 مدتی است جریان امتحان کردن حجاب در غرب راه افتاده است… آیا ایده ای برای حجاب در ایران هست؟! ![]() برای اولین بار در دانشگاه «آیووا» برنامه حجاب برگزار و در آن از دانشجویان غیرمسلمان دعوت شد تا ضمن امتحان کردن حجاب اسلامی در میزگردی با این عنوان در دانشگاه شرکت کنند و با فلسفه و دلایل تمایل بانوان مسلمان به استفاده از حجاب آشنا شوند. همچنین برای اولین بار هفته شناخت اسلام در دانشگاه آیووا برگزار میشود و تا پایان این هفته در محل دانشگاه دایر خواهد بود. مصطفی ابراهیم، رئیس انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه آیوا گفت: با وجود همه مسائلی که در خبرها به آنها پرداخته میشود، میخواهیم تلاش کنیم تا فاصله میان آنچه مردم فکر میکنند که در مورد اسلام میدانند و آنچه حقیقت اسلام است، کاهش و به سؤالات پاسخ دهیم. در این هفته برنامههای متعددی به منظور افزایش شناخت و آگاهی دانشجویان و اساتید نسبت به اسلام برگزار میشود که برپایی نمایشگاه اسلام در کتابخانه اصلی دانشگاه آیووا از آن جمله است. در این نمایشگاه که از دوشنبه، ۲۷ بهمن آغاز شد، به سؤالاتی که در اذهان دانشجویان در مورد اسلام ایجاد شده، به ویژه در مورد اصول اسلام، اسلام و علم و همچنین اسلام و ازدواج پاسخ داده شد. همچنین برگزاری مراسم یک روز روزهداری از دیگر برنامههایی است که برای این هفته در نظر گرفته شده است. نها کریم، نائب رئیس انجمن دانشجویان مسلمان آیووا گفت: گرچه هدف اصلی این برنامه آموزش و آگاهیبخشی در مورد اسلام است، گردهم آوردن دانشجویان در کنار هم نیز بسیار مهم است. وی افزود: با برگزاری این برنامه همچنین میخواهیم دانشجویان مسلمان را نیز بیشتر به هم نزدیک کنیم. با همه اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، بد نیست که هرازگاهی چهرههای مسلمانان بیشتری را دور و برمان ببینیم. منبع : دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. جریان امتحان کردن حجاب | حجاب برتر RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - armin van buuren - 07-03-2015 (07-03-2015، 22:18)*_* نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. چه قدر سطهی بین و کلی نگر...!! شما باید دیوارای اتاقت محکم باشه تا خراب نشه شما که ضربتو میزنی در ضمن چه دلیلی داره که بهم بزنید اتاقتون و یا بر اثر نگرشتون؟ ؟!!!!!!!! و هم چنین باید به اون محیط اتاقتون هم اتکا کنید با (جامعه) اگه محیطی سالم باشه مشکل پیش نمیاد چه مثالایی میزنید شما دوستان «گل»...!!! گل بوش همیشگیه که اگه غرقش بشید در شما میمونه ؟!! RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - L²evi - 07-03-2015 (07-03-2015، 23:37)armin van buuren نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بینش هر کسی فرق داره اقا امیر(: واسه اون اقا مجبور بود یه مثال سطحی بزنه تا متوجه بشه!0_0(:...! RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - sevda0 - 08-03-2015 ![]() ![]() می نویسم
"امنیت"
اما شما فاصله بگیرید ...
به ضامن نارنجک این کلمه
اعتباری نیست ...
RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - L²evi - 09-03-2015 مفهوم و ابعاد حجاب مفهوم حجاب چيست و از نظر قرآن و حديث، حجاب و پوشش اسلامي داراي چه ابعاد و اقسامي است؟ حجاب در لغت به معناي مانع، پرده و پوشش آمده است[1]. استعمال اين كلمه، بيشتر به معني پرده است[2]. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش ميدهد كه پرده، وسيلهي پوشش است، ولي هر پوششي حجاب نيست؛ بلكه آن پوششي حجاب ناميده ميشود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد[3]. در اين نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامي است، و مراد از پوشش اسلامي زن، به عنوان يكي از احكام وجوبي اسلام، اين است كه زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد. بنابراين، حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان، داراي دو بُعد ايجابي و سلبي است. بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است؛ و اين دو بُعد بايد در كنار يكديگر باشد تا حجاب اسلامي محقق شود؛ گاهي ممكن است بُعد اول باشد، ولي بُعد دوم نباشد، در اين صورت نميتوان گفت كه حجاب اسلامي محقق شده است. گاهي مشاهده ميكنيم كه بسياري از زنان محجبه در پوشش خود از رنگهاي شاد و زيبا و تحريك برانگيز استفاده ميكنند كه به اندامشان زيبايي خاصي ميبخشد و در عين پوشيده بودن بدن زن، زيبايياش آشكار است، گويي كه اصلاً لباس نپوشيده است[4]؛ و اين دور از روح حجاب است. اگر به معناي عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب ميتواند اقسام و انواع متفاوتي داشته باشد. يك نوع آن حجاب ذهني، فكري و روحي است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامي، مانند توحيد و نبوت، از مصاديق حجاب ذهني، فكري و روحي صحيح است كه ميتواند از لغزشها و گناههاي روحي و فكري، مثل كفر و شرك جلوگيري نمايد. علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب كه در رفتار خارجي انسان تجلي ميكند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه كه مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصيه شده اند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ اي رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند. قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ اي رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند. نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است: فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛ پس زنهار نازك و نرم با مردان سخن نگوييد؛ مبادا آن كه دلش بيمار (هوا و هوس) است به طمع افتد. نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهاي راه نروند كه با نشان دادن زينتهاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند: وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پاي به زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود. از مجموع مباحث طرح شده به روشني استفاده ميشود كه مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قايل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحاي مختلف رفتار، مثل نحوهي پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است. رابطه ي حجاب و عفاف چشم و دل را پرده ميبايست امّا از عفاف چادر پوسيده بنياد مسلماني نبود[9] شبهه: بعضي با تمسك به شعر فوق، ادعا نمودهاند كه بين حجاب و عفاف رابطهاي نيست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نيست. گاه همين مطلب با تمسك به حجاب و پوشش زنان روستايي و زنان شاليزار شمال كشور توجيه ميشود كه آنها حجاب كامل ندارند، ولي عفيف هستند.[10] آيا ادعاي مذكور صحيح است؟ پاسخ: قبلاً ذكر شد كه حجاب در كتابهاي لغت به معناي پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب ميگويند؛ چون مانع ورود اغيار و بيگانگان در يك حريم و محيط خاص ميگردد. بنابراين، حجاب و پوشش زن نيز به منزلهي يك حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است كه قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند. همين مفهوم منع و امتناع در ريشهي لغوي عفت نيز وجود دارد[11]؛ بنابراين، دو واژهي «حجاب» و «عفت» در اصل معناي منع و امتناع مشتركاند. تفاوتي كه بين منع و بازداري حجاب و عفت است، تفاوت بين ظاهر و باطن است؛ يعني منع و بازداري در حجاب مربوط به ظاهر است، ولي منع و بازداري در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت يك حالت دروني است، ولي با توجه به اين كه تأثير ظاهر بر باطن و تأثير باطن بر ظاهر، يكي از ويژگيهاي عمومي انسان است؛[12] بنابراين، بين حجاب و پوشش ظاهري و عفت و بازداري باطني انسان، تأثير و تأثّر متقابل است؛ بدين ترتيب كه هرچه حجاب و پوشش ظاهري بيشتر و بهتر باشد، اين نوع حجاب در تقويت و پرورش روحيهي باطني و دروني عفت، تأثير بيشتري دارد؛ و بالعكس هر چه عفت دروني و باطني بيشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهري بيشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم ميگردد. قرآن مجيد به شكل ظريفي به اين تأثير و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه ميدهد كه بدون قصد تبرّج و خودنمايي، لباسهاي رويي خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولي در نهايت ميگويد: اگر عفت بورزند، يعني حتي لباسهايي مثل چادر را نيز بر ندارند، بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.[13] علاوه بر رابطهي قبل، بين پوشش ظاهري و عفت باطني، رابطهي علامت و صاحب علامت نيز هست؛ به اين معنا كه مقدار حجاب ظاهري، نشانهاي از مرحلهي خاصي از عفت باطني صاحب حجاب است. البته اين مطلب به اين معنا نيست كه هر زني كه حجاب و پوشش ظاهري داشت، لزوماً از همهي مراتب عفت و پاكدامني نيز برخوردار است. با توجه به همين نكته، پاسخ اين اشكال و شبههي افرادي كه براي ناكارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهري، تخلفات بعضي از زنان با حجاب را بهانه قرار ميدهند آشكار ميگردد؛ زيرا مشكل اين عده از زنان، ضعف در حجاب باطني و فقدان ايمان و اعتقاد قوي به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهري است و قبلاً گذشت كه حجاب اسلامي ابعادي گسترده دارد و يكي از مهمترين و اساسيترين ابعاد آن، حجاب دروني و باطني و ذهني است كه فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقايد و ايمان راسخ دروني برخوردار ميكند؛ و اساساً اين حجاب ذهني و عقيدتي، به منزلهي سنگ بناي ديگر حجابها، از جمله حجاب و پوشش ظاهري است؛ زيرا افكار و عقايد انسان، شكل دهندهي رفتارهاي اوست. البته، همانگونه كه حجاب و پوشش ظاهري، لزوماً به معناي برخورداري از همهي مراتب عفاف نيست، عفاف بدون رعايت پوشش ظاهري نيز قابل تصور نيست. نميتوان زن يا مردي را كه عريان يا نيمه عريان در انظار عمومي ظاهر ميشود عفيف دانست؛ زيرا گفتيم كه پوشش ظاهري يكي از علامتها و نشانههاي عفاف است، و بين مقدار عفاف و حجاب، رابطهي تأثير و تأثّر متقابل وجود دارد.[14] بعضي نيز رابطهي عفاف و حجاب را از نوع رابطهي ريشه و ميوه دانستهاند؛ با اين تعبير كه حجاب، ميوهي عفاف، و عفاف، ريشهي حجاب است. برخي افراد ممكن است حجاب ظاهري داشته باشند، ولي عفاف و طهارت باطني را در خويش ايجاد نكرده باشند. اين حجاب، تنها پوسته و ظاهري است. از سوي ديگر، افرادي ادعاي عفاف كرده و با تعابيري، مثل «من قلب پاك دارم، خدا با قلبها كار دارد»، خود را سرگرم ميكنند؛ چنين انسانهايي بايد در قاموس انديشهي خود اين نكتهي اساسي را بنگارند كه درون پاك، بيروني پاك ميپروراند و هرگز قلب پاك، موجب بارور شدن ميوهي ناپاكِ بيحجابي نخواهد شد.[15] وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداًً؛[16] زمين پاك نيكو گياهش به اذان خدا نيكو برآيد و زمين خشن ناپاك بيرون نياورد، جز گياه اندك و كم ثمر. هدف و فلسفهي حجاب هدف از تشريع حجاب اسلامي و فلسفهي حجاب و پوشش چيست؟ هدف اصلي تشريع احكام در اسلام، قرب به خداوند است كه به وسيلهي تزكيهي نفس و تقوا به دست ميآيد: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛[17] بزرگوار و با افتخارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست. هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ4؛ اوست خدايي كه ميان عرب امّي (قومي كه خواندن و نوشتن هم نميدانستند) پيغمبري بزرگوار از همان قوم برانگيخت، تا بر آنان وحي خدا را تلاوت كند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاك سازد و كتاب سماوي و حكمت الهي بياموزد؛ با آن كه پيش از اين، همه در ورطهي جهالت و گمراهي بودند. از قرآن كريم استفاده ميشود كه هدف از تشريع حكم الهي، وجوب حجاب اسلامي، دستيابي به تزكيهي نفس، طهارت، عفت و پاكدامني است. آياتي همچون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ؛[18] اي رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، كه اين بر پاكيزگي جسم و جان ايشان اصلح است. وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[19] و هرگاه از زنان رسول متاعي ميطلبيد از پس پرده بطلبيد، كه حجاب براي آن كه دلهاي شما و آنها پاك و پاكيزه بماند بهتر است. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛[20] و زنان سالخورده كه از ولادت و عادت بازنشستهاند و اميد ازدواج و نكاح ندارند، بر آنان باكي نيست كه اگر اظهار تجملات و زينت خود نكنند، نزد نامحرمان جامههاي خود را از تن برگيرند و اگر بازهم عفت و تقواي بيشتر گزينند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است. يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛[21] اي پيغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادرهاي خود فروپوشند كه اين كار براي اين كه آنها به عفت و حريت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نكشند بر آنان بسيار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است. چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحريك و تهييج جنسي آنان و در نتيجه منجر به فساد ميشود، خداوند در كنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نيز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام كرده است؛ چنانكه از امام رضا(ع) نقل شده است: حُرّم النظر الي شعور النساء المحجوبات بالازواج و غيرهنّ من النساء لما فيه من تهييج الرجال و ما يدعوا التهييج الي الفساد و الدخول فيما لا يحلّ و لا يجمل؛[22] نگاه به موهاي زنان با حجاب ازدواج كرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است كه نگاه، مردان را برميانگيزد و آنان را به فساد فرا ميخواند در آنچه كه ورود در آن نه حلال است و نه شايسته. از مجموع آيات و حديث فوق به خوبي استفاده ميشود كه هدف و فلسفهي وجوب حجاب اسلامي، ايجاد تزكيهي نفس، طهارت و عفت و پاكدامني در بين افراد جامعه، و ايجاد صلاح و پيشگيري از فساد است. آثار و فوايد حجاب در ابعاد مختلف حجاب و پوشش داراي چه آثار و فوايدي است؟ حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، داراي آثار و فوايد زيادي است كه بعضي از مهمترين فوايد آن عبارتاند از: الف) فايدهي حجاب در بُعد فردي يكي از فوايد و آثار مهم حجاب در بُعد فردي، ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه است كه يكي از عوامل ايجاد آن عدم تهييج و تحريك جنسي است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادي معاشرتهاي بيبندوبار ميان زن و مرد، هيجانها و التهابهاي جنسي را فزوني ميبخشد و تقاضاي سكس را به صورت عطش روحي و يك خواست اشباع نشدني درميآورد. غريزهي جنسي، غريزهاي نيرومند، عميق و دريا صفت است كه هرچه بيشتر اطاعت شود بيشتر سركش ميگردد؛ همچون آتشي كه هرچه هيزم آن زيادتر شود شعلهورتر ميگردد. بهترين شاهد بر اين مطلب اين است كه در جهان غرب كه با رواج بيحيايي و برهنگي، اطاعت از غريزهي جنسي بيشتر شده است، هجوم مردم به مسئلهي سكس نيز زيادتر شده و تيراژ مجلات و كتب سكسي بالاتر رفته است. اين مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادي است كه قايلاند همهي گرفتاريهايي كه در كشورهاي اسلامي و شرقي بر سر غريزهي جنسي وجود دارد، ناشي از محدوديتهاست؛ و اگر به كلي هرگونه محدوديتي برداشته شود و روابط جنسي آزاد شود، اين حرص و ولعي كه وجود دارد، از بين ميرود. البته از اين افراد بايد پرسيد؛ آيا غرب كه محدوديت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسي در بين آنان فروكش كرده است يا افزايش يافته است؟![23] پاسخ هر انسان واقعبين و منصفي به اين سؤال اين است كه نه تنها حرص و ولع جنسي در غرب افزايش يافته است، بلكه هر روز شكلهاي جديدتري از تمتّعات و بهرهبرداريهاي جنسي در آنها رواج و رسميت مييابد. يكي از زنان غربي منصف، وضعيت جامعهي غرب را در مواجهه با غريزهي جنسي اينگونه توصيف كرده است: كساني ميگويند مسئلهي غريزهي جنسي و مشكل زن و حجاب در جوامع غربي حل شده است؛ آري، اگر از زن رويگرداندن و به بچه و سگ و يا همجنس روي آوردن حل مسئله است، البته مدتي است اين راه حل صورت گرفته است!![24] ب) فايدهي حجاب در بُعد خانوادگي يكي از فوايد مهم حجاب در بُعد خانوادگي، اختصاص يافتن التذاذهاي جنسي، به محيط خانواده و در كادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذكور، باعث پيوند و اتصال قويتر زن و شوهر، و در نتيجه استحكام بيشتر كانون خانواده ميگردد؛ و برعكس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. يكي از نويسندگان، تأثير برهنگي را در اضمحلال و خشكيدن درخت تنومند خانواده، اين گونه بيان كرده است: در جامعهاي كه برهنگي بر آن حاكم است، هر زن و مردي، همواره در حال مقايسه است؛ مقايسهي آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ريشهي خانوده را ميسوزاند اين است كه اين مقايسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن ميزند. زني كه بيست يا سي سال در كنار شوهر خود زندگي كرده و با مشكلات زندگي جنگيده و در غم و شادي او شريك بوده است، پيداست كه اندك اندك بهار چهرهاش شكفتگي خود را از دست ميدهد و روي در خزان ميگذارد. در چنين حالي كه سخت محتاج عشق و مهرباني و وفاداري همسر خويش است، ناگهان زن جوانتري از راه ميرسد و در كوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقايسهاي ميدهد؛ و اين مقدمهاي ميشود براي ويراني اساس خانواده و بر باد رفتن اميد زَني كه جواني خود را نيز بر باد داده است؛ و همهي خواهران جوان لابد ميدانند كه هيچ جواني نيست كه به ميانسالي و پيري نرسد و لابد ميدانند كه اگر امروز آنان جوان و با طراوتاند در فرداي بيطراوتي آنان، باز هم جواناني هستند كه بتوانند براي خانوادهي فرداي آنها، همان خطري را ايجاد كنند كه خود آنان امروز براي خانوادهها ايجاد ميكنند.[25] ج) فايدهي حجاب در بُعد اجتماعي يكي از فوايد مهم حجاب در بُعد اجتماعي، حفظ و استيفاي نيروي كار در سطح جامعه است. در مقابل، بيحجابي و بدحجابي باعث كشاندن لذتهاي جنسي از محيط و كادر خانواده به اجتماع، و در نتيجه، تضعيف نيروي كار افراد جامعه ميگردد. بدون ترديد، مردي كه در خيابان، بازار، اداره، كارخانه و … همواره با قيافههاي محرّك و مهيّج زنان بدحجاب و آرايش كرده مواجه باشد، تمركز نيروي كار او كاهش مييابد. برخلاف نظامها و كشورهاي غربي، كه ميدان كار و فعاليتهاي اجتماعي را با لذتجوييهاي جنسي درهم ميآميزند،[26] اسلام ميخواهد با رعايت حجاب و پوشش، محيط اجتماع از اينگونه لذتها پاك شده، و لذتهاي جنسي، فقط در كادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود[27]. د) فايدهي حجاب در بُعد اقتصادي استفاده از حجاب و پوشش، به ويژه در شكل چادر مشكي، به دليل سادگي و ايجاد يكدستي در پوشش بانوان در بيرون منزل، ميتواند از بُعد اقتصادي نيز تأثير مثبت در كاهش تقاضاهاي مدپرستي بانوان داشته باشد؛ البته به شرط اينكه خود چادر مشكي دستخوشِ اين تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستي در چادرهاي مشكي نيز مشاهده ميگردد، به گونهاي كه برخي از بانوان به جاي استفاده از چادرهاي مشكي متين و باوقار، به چادرهاي مشكي، توري، نازك و داراي طرحهاي جِلف و سبك كه با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبي ندارند روي ميآورند. يكي از دانشجويان محجبه دربارهي رواج فرهنگ مدگرايي در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است: يادم ميآيد آن وقتها كه حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود كه به خانهي كسي بروم، لباسي را كه امروز پوشيده بودم، حاضر نميشدم فردا بپوشم! احساس ميكردم مسخره است و سعي داشتم حتي اگر شده، لباس ديگران را به عاريه بگيرم و بپوشم، تا من هم با لباس جديدي رفته باشم. اين كارها واقعاً رفاه حال و راحتي را از خانمها سلب كرده بود.[28] علاوه بر فوايد ياد شده، به طور فهرستوار فوايد و آثار ديگري نيز براي حجاب و پوشش ميتوان نام برد، كه مهمترين آنها عبارتند از: ـ حفظ ارزشهاي انساني؛ مانند عفت، حيا و متانت در جامعه و كاهش مفاسد اجتماعي. ـ هدايت،كنترل و بهرهمندي صحيح و مطلوب از اميال وغرايز انساني. ـ تأمين و تضمين سلامت و پاكي نسل افراد جامعه. RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - || Mιѕѕ α.η.т || - 14-03-2015 با ون و سرباز حجاب درست نمیشود فرارو- رییسجمهور با اعلام اینکه این دولت از تهدید نمیترسد، گفت: با ون و سرباز فرهنگ درست نمیشود. ارتقاء فرهنگ به عهده علما، بزرگان، حوزهها و اساتید است. آیا راه ایجاد عفاف ون است؟ خود بانوان که از فرهیختگان جامعه هستند راه استقرار عفاف و حجاب را بلد نیستند؟ اینها روش و تحقیق میخواهد.
حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی در جمع نخبگان استان خراسان رضوی با اشاره به اینکه دانشگاه ما از لحاظ کمیت توسعه بسیار خوبی پیدا کرده است، افزود: به لحاظ تعداد مقالات در منطقه جایگاه خوبی داریم، اما باید بدانیم برای چه مقاله مینویسیم و آیا هدفمان از نوشتن مقاله بالا رفتن رتبه خودمان است؟ در ادامه گزیدهای از اظهارات روحانی در جمع نخبگان خراسان رضوی را میخوانیم:
RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ - 16-03-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - sevda0 - 17-03-2015 توقع مردان ایرانی از همسر ایده آلشون
قد و قواره : شکیرا
هیکل : جنیفرلوپز
رنگ پوست : نیکل کیدمن
لب و دهن : آنجلینا جولی
اما اخلاق و حجاب : خانم فاطمه زهرا
یه زن میتونه یه فاحشه باشه
یه زن میتونه یه فرشته باشه
یه زن میتونه در روز با چند نفر باشه
یه زن میتونه یه عمر فقط با یه نفر باشه
یه زن میتونه خورده ی اعصاب مردم باشه
یه زن میتونه امین یه محله باشه
یه زن میتونه هفت خط باشه
یه زن میتونه خط ممتد یه زندگی زیبا باشه
یه زن هر چیزی میتونه باشه
و این بستگی به مردی داره که در زندگیش بوده یا هست ...
گاهی برخی عقاید اشتباه
رفته رفته در میان مردم جا می افتد و خود منطق می شود..
درگیر اشتباهات نشویم .
RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - sevda0 - 17-03-2015 زنی را دیدم
نامش آزاده بود اما در حصار
نامش شیرین اما زندگی اش تلخ
نامش شکوفه اما زندگی اش شوره زار
نامش ندا اما فریادش سکوت
............
آن روز که در آغوش تو بود فرشته اش می خواندی ..
حال که در اغوش دیگری است فاحشه !!
...............
آزادی
RE: •◘•[حجــــآب]•◘• - ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ - 18-03-2015 (17-03-2015، 21:06)ارش خان نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. "یا ایها الذین امنو لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون ( 27 ) فان لم تجدوا فیها احدا فلا تدخلوها حتی یوذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو ازکی لکم و الله بما تعملون علیم ( 28 ) لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتا غیر مسکونة فیها متاع لکم و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون ( 29 ) قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون ( 30 ) و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائهن او ابا بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات انساء ، ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایها المومنون لعلکم تفلحون" ( 31 ) ای کسانی که ایمان آوردید ! به خانۀ دیگران داخل نشوید مگر آنکه قبلا آنان را آگاه سازید . و بر اهل خانه سلام کنید . این برای شما بهتر است . باشد که پند گیرید . اگر کسی را در خانه نیافتید داخل نشوید تا به شما اجازه داده شود . اگر گفته شد که بازگردید ، بازگردید که پاکیزه تر است برای شما .خدا بدانچه انجام می دهید دانا است . باکی نیست که در خانه هایی که محل سکنا نیست و نفعی در آنجا دارید ( بدون اجازه ) داخل شوید .خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را نهان می دارید آگاه است . به مردان مؤمن بگو دیدگان فرو خوابانند و دامنها حفظ کنند . این برای شما پاکیزه تر است . خدا بدان چه می کنید آگاه است . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فروخوابانندو دامنهای خویش حفظ کنند و زیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیداست ، سرپوشهای خویش برگریبانها بزنند ، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدران شوهران یا پسران یا پسرشوهران یا برادران یا برادرزادگان یا خواهرزادگان یا زنان یا مملوکانشان یا مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند یا کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند ( یا بر کامجویی از زنان توانا نیستند ) و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفی شان دانسته شود . ای گروه مؤمنان ! همگی به سوی خداوند توبه برید ، باشد که رستگار شوید . مفاد آیۀ اول و دوم این است که مؤمنین نباید سرزده و بدون اجازه به خانۀ کسی داخل شوند . در آیۀ سوم مکانهای عمومی و جاهایی که برای سکونت نیست از این دستور استثنا می گردد . سپس دو آیۀ دیگرمربوط به وظایف زن و مرد است در معاشرت با یکدیگر که شامل چند قسمت است : 1. هر مسلمان ، چه مرد و چه زن ، باید از چشم چرانی و نظربازی اجتناب کند . 2. مسلمان ، خواه مرد یا زن ، باید پاک دامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشد . 3. زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند . 4. دو استثنا برای لزوم پوشش زن ذکر شده که یکی با جملۀ " و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها " بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگری با جملۀ " ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن الخ " ذکر شده و نداشتن پوشش را برای زن نسبت به عدۀ خاصی تجویز می کند . مابه ترتیب در مفاد این آیات بحث می کنیم . استیذان از نظر اسلام هیچ کس حق ندارد بدون اطلاع و اجازۀ قبلی به خانۀ دیگری داخل شود . در بین عراب ، در محیطی که قرآن نازل شده است ، معمول نبوده که کسی برای ورود در منزل دیگران اذن بخواهد . در خانه ها باز بوده . همان طور که الان هم دهات دیده می شود هیچ وقت رسم نبوده است ، چه شب و چه روز ، که درها را ببندند ، زیرا بستن درها از ترس دزد است و در آنجاها چنین ترسی وجود نداشته است . اولین کسی که دستور داد برای خانه های مکه مصراعین یعنی دولنگه در قرار دهند معاویه بود و هم او دستور داد که درها را ببندند . به هر حال چون در خانه ها همیشه باز بود و اجازه گرفتن هم بین عربها متداول نبود و حتی اجازه خواستن را نوعی اهانت نسبت به خود می دانستند سرزده و بی اطلاع قبلی وارد خانه های یکدیگر می شدند . اسلام این رسم غلط را منسوخ کرد ، دستور داد که سرزده داخل خانه های مورد سکونت دیگران نشوید . روشن است که فلسفه این حکم دو چیز است : یکی موضوع ناموس یعنی پوشیده بودن زن ، و از همین جهت این دستور با آیات پوشش یک جا ذکر شده است . دیگر این ک هر کسی در محل سکونت خود اسراری دارد و مایل نیست دیگران بفهمند . حتی دو نفر رفیق صمیمی هم باید این نکته را رعایت کنند زیرا ممکن است دو دوست یکرنگ در عین یگانگی و یکرنگی هر کدام از نظر زندگی خصوصی اسراری داشته باشند که نخواهند دیگری بفهمد . بنابر این نباید فکر کرد که دستور استیذان اختصاص دارد به خانه هایی که در آن ها زن زندگی می کند . این وظیفه ، مطلق و عام است . مردان و زنانی که مقید به پوشش هم نیستند ممکن است در خانۀ خود وضعی داشته باشند که نخواهند دیگران آنان را به آن حال ببینند . به هر حال این دستوری است کلی تر از حجاب ، فلسفه اش هم کلی تر از فلسفه حجاب است . جملۀ " حتی تستأنسوا " که به معنی این است : " تا استعلام نکرده اید وارد نشوی " به عیب سرزده وارد شدن اشاره دارد . این کلمه از مادۀ " انس " است که نقطۀ مقابل وحشت و فزع است . این کلمه می فهماند ورود شما به خانه ای که دیگران در آن سکونت دارند می بایند با استعلام و جلب انس باشد ، نباید سرزده وارد شد که موجب وحشت و فزع و ناراحتی گردد . روایت وارد شده که پیغمبر اکرم ( ع ) دستور فرمودند برای استعلام ذکر خدا گفته شود مانند سبحان الله ، یا الله اکبر و غیره . در بین ما معمول است یا الله می گوییم . این رسم از همین دستور الهام می گیرد . از رسول اکرم ( ع ) سؤال شد آیا حکم اجازه خواستن شامل خانۀ فامیل و خویشان نزدیک هم می شود ؟ آیا برای ورود در خانۀ مادر یا دخترمان هم باید اذن بگیریم ؟ در جواب فرمود آیا اگر مادر تو در اتاق خود برهنه باشد و تو سرزده وارد شوی پسندیده است ؟ عرض شد : نه . فرمود پس اذن بگیرید . رسول اکرم شخصا این دستور را اجرا می کردندو به اصحاب خویش هم توصیه و تأکید می کردند . دانشمندان شیعه و سنی نقل کرده اند که رسم پیغمبراکرم این بود که پشت در خانه می ایستاد و می فرمود : السلام علیکم یا اهل البیت . اگر اجازه ورود می دادند وارد می شد و اگر جواب نمی شنید نوبت دوم و سوم سلام را تکرار می فرمود ، زیرا واقعا امکان دارد که شخصی که در خانه است در نوبت اول یا دوم صدا را نشنیده باشد .ولی اگر در نوبت سوم هم جواب نمی شنید مراجعت می کرد و می فرمود یا در خانه نیستند و یا آنکه میل ندارند ما وارد بشویم . این دستور را در مورد خانۀ دخترش زهرا ( ص ) نیز اجرا می فرمود . یک نکته که باید در تفسیر این آیه متذکر شویم این است که کلمۀ " بیوت " جمع " بیت " به معنی اتاق است . در زبان عربی لغتی که به معنی " خانه " در اصطلاح امروز فارسی به کار می رود لفظ " دار " است . البته در قسمتی از نقاط ایران مانند خراسان کلمۀ "خانه " را نیز به اتاق اطلاق می کنند .به هر حال بیوت به معنی اتاقهاست و از اینجا چنین نتیجه گرفته می شود که استیذان مربوط به داخل شدن در اتاق اشخاص است نه به ورود در حیاط منزلها . ولی باید توجه داشت که در بین اعراب چون در خانه ها همیشه باز بود قهرا حیاط جنبۀ خصوصی پیدا نمی کرد و اگر کسی می خواست در خانۀ خود فرضا اخت شود به داخل اتاق می رفت . ولی در جایی که حیاط حکم اتاق را پیدا کرده است – چنانکه الان در زندگی ما این طور است – زیرا در بسته است و دیوارها هم بلند است و اگر چه کاملا مانند اتاق پناهگاه و خلوت شمرده نمی شود ولی بالأخره تاحدی جنبۀ خصوصی دارد ، در چنین جاهایی حکم وجوب استیذان در حیاط هم جاری است . در پایان ایه می فرماید : " ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون " یعنی این برای شما بهتر است ( یعنی دستور که به شما دادیم بی دلیل نیست ، فلسفه دارد ، مصلحت شما در آن است ) باشد که متوجه شوید و مصلحت آن را دریابید . سپس در آیۀ دوم می فرماید : اگر پس از استعلام و استجازه دریافتید که کسی در خانه نیست ، وارد نشوید مگر اینکه به شما اجازه داده شود ، مثلا صاحب خانه کلید خانه را به شما بدهد یا خودش حضور داشته باشد و اجازه بدهد . بعد می فرماید : " و اذا قیل لکم ارجعوا فارجعوا " اگر صاحب خانه به شما گفت برگردید نمی توانیم شما را بپذیریم ، شما هم برگردید و ناراحت نشوید . قبلا گفتیم اعراب اجازه خواستن را ننگ می شمردند . و این از نادانی آنها بود ، کما اینکه الان هم در اجتماع ما نپذیرفتن وارد ، هر چند به موجب عذری باشد ، اهانت به وارد تلقی می شود و این از نادانی ماست . اگر کسی به در خانه ای برود و صاحب خانه بگوید من الان وقت ندارم شما را بپذیرم ، به او برمی خورد و چه بسا قهر کند و هر جا بنشیند بگوید من رفتم به در منزل فلانی ، مرا راه نداد . این هم یک نادانی و جهالت است . ما باید دستور قرآن را در این باره به کار ببندیم . به کار بستن این دستور تکلفات و ناراحتیهای زیادی را از ما دور می سازد . یک سلسله دورغ ها و خلاف گویی ها معلول همین رفتار نادرست و توقعهای نابجاست که در بین ما رایج می باشد . شخصی بدون اطلاع قبلی در خانۀ شخص دیگری را می زند . صاحب خانه میل ندارد او را بپذیرد ، بسا هست که کارهای لازمی دارد و آمدن این شخص مزاحمت است ، می گوید بگویید فلانی در خانه نیست . شخص وارد غالبا این دورغها را می فهمد . شخص وارد خلاف می کند که بدون تعیین وقت قبلی توقع دارد او را بپذیرد و صاحب خانه هم آن قدر شهامت و صراحت ندارد که بگوید معذرت می خواهم فعلا وقت ندارم بپذیرم ، و اگر بگوید وقت ندارم ، باز آن شخص وارد آن قدر فهم ندارد که عذر او را بپذیرد ، تا آخر عمر گله می کند که رفتم به در خانه فلان شخص و او مرا نپذیرفت . این است که در این گونه مواقع ، هم دورغ گفته می شود و هم رنجش پدید می آید . ولی اگر دستور قرآن رعایت شود نه دروغی گفته می شو و نه رنجشی پدید می آید . لهذا می فرماید : " ذلکم ازکی لکم " یعنی این روش که به شما یاد دادیم برای شما پاکیزه تر است . " والله بما تعلمون علیم " یعنی خدا به آنچه می کنید داناست . در اینجا قضیه ای مربوط به مرحوم آیت الله بروجردی به یا دارم نقل می کنم : درسالهایی که در قم بودم یک وقت یکی از خطبای معروف ایران به قم امد و اتفاقا دید و بازدید ایشان در حجرۀ بنده بود . در آنجا از ایشان دیدن می شد .یک روز در مدت اقامت ایشان در قم ، شخصی در وقت نامناسبی ایشان را به خانۀ آیت الله بروجردی برده بود . آن موقع یک ساعت قبل از وقت درس ایشان بود و معمولا ایشان در آن وقت مطالعه می کردند و کسی را نمی پذیرفتند . در می زنند و به نوکر می گویند به آقا بگویید فلانی به ملاقات شما آمده است . نوکر پیغام را می رساند و برمی گردد و می گوید آقا فرمودند من فعلا مطالعه دارم ، وقت دیگری تشریف بیاورید . آن شخص محترم هم برگشت و اتفاقا همان روز به شهر خود مراجعت کرد . همان روز آیت الله بروجردی برای درس آمدند ، من را در صحن دیدند و فرمودند : " من بعد از درس برای دیدن فلانی به حجرۀ شما می آیم . " گفتم ایشان رفتند . فرمودند : " پس وقتی ایشان را دیدی بگو : حال من وقتی تو به دیدن من آمدی مانند حال تو بود وقتی می خواهی برای ایراد سخنرانی آماده شوی . من دلم می خواست وقتی با هم ملاقات کنیم که حواس من جمع باشد و با هم صحبت کنیم و در ان موفع من مطالعه داشتم و می خواستم برای درس بیاسم . " پس از مدتی من آن شخص را ملاقات کردم و معذرت خواهی آیت الله بروجردی را ابلاغ کردم ، و شنیده بودم که بعضی از افراد و سوسه کرده بودند و به این مرد محترم گفته بودند : تعمدی در کار بوده که به تو توهین شود و تو را از در خانه برگردانند . من به آن مرد محترم گفتم : " آیت الله بروجردی می خواستند به دیدن شما بیاید و چون مطلع شدند که شما حرکت کردید معذرت خواهی کردند ." آن مرد جمله ای گفت که برای من جالب بود . گفت : " نه تنها به من یک ذره برنخورد ، بلکه خیلی هم خوشحال شدم ؛ زیرا ما اروپاییها را می ستاییم که مردمی صریح هستند و رودربايستی های بیجا ندارند . من که قبلا از ایشان وقت نگرفته بودم ، غفلت کرده در وقت نامناسبی رفته بودم . من از صراحت این مرد خوشم آمد که گفت حالا من کار دارم . آیا این بهتر بود یا اینکه با ناراحتی مرا می پذیرفت و دائما در دلش ناراحت بود و با خود می گفت این بلا چه بود که بر من نازل شد ، وقت مرا گرفت و درس مرا خراب کرد ؟ ! من بسیار خوشحال شدم که در کمال صراحت ورک گویی مرا نپذیرفت . چقدر خوب است مرجع مسلمین این طور صریح باشد . " برگردیم به تفسیرآیات : در آیۀ بعد می فرماید : لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتا غیر مسکونة فیها متاع لکم .در این آیه استثنا قائل شده است . مفاد آیه این است که دستوری که دربارۀ کسب اذن داده شد مخصوص خانه های مسکونی افراد است و جنبۀ خلوتگاه دارد ، اما جاهایی که این طور نیست و رفت و آمد در آنجا عمومی است این حکم را ندارد ولو آنکه متعلق با دیگران باشد. مثلا اگر شما در یک پاساژ یا شرکت یا مغازه کار دارید لازم نیست جلو در بایستید و اذن ورود بخواهید . همچنین حمام عمومی که درش باز است . در این موارد کسب اذن لازم نیست . بر شما باکی نیست در خانه هایی که مسکونی نیست و در آنجا کاری دارید بدون اجازه وارد شوید . از « فیها متاع لکم » فهمیده می شود که ورود انسان در این گونه مکانها در صورتی است که کاری دارد والا مزاحمت برای صاحبان آن مکانها نباید فراهم شود . « والله یعلم ما تبدون و ما تکتمون » یعنی و خدا به آشکار و نهان شما آگاه است ، از قصد و نیت شما با خبر است که به چه منظور وارد خانه و محل کار کسی می شوید .آیۀ بعد می فرماید : « قل للمؤمنین یغضوا من ابصار هم و یحفظو فروجهم ....» یعنی بگو به مردان مؤمن که دیده های خود را بخوابانند و عورت خویش را حفظ کنند . (17-03-2015، 20:54)sevda0 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. يرادها و اشكالها اولين ايرادی كه بر پوشيدگی زن میگيرند اينست كه دليل معقولی ندارد و چيزی كه منطقی نيست نبايد از آن دفاع كرد . میگويند منشأ حجاب ، يا غارتگری و نا امنی بوده است كه امروز وجود ندارد ، و يا فكر رهبانيت و ترك لذت بوده است كه فكر باطل و نادرستی است ، و يا خودخواهی و سلطهجوئی مرد بوده كه رذيلهای است ناهنجار و بايد با آن مبارزه كرد ، و يا اعتقاد به پليدی زن در ايام حيض بوده است كه اين هم خرافهای بيش نيست . حجاب و اصل آزادی ايراد ديگری كه بر حجاب گرفتهاند اينست كه موجب سلب حق آزادی كه يك حق طبيعی بشری است میگردد و نوعی توهين به حيثيت انسانی زن به شمار میرود . میگويند احترام به حيثيت و شرف انسانی يكی از مواد اعلاميه حقوق بشر است . هر انسانی شريف و آزاد است ، مرد باشد يا زن ، سفيد باشد يا سياه ، تابع هر كشور يا مذهبی باشد . مجبور ساختن زن به اینکه حجاب داشته باشد بی اعتنایی به حق آزادی او و اهانت به حيثيت انسانی او است و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن . عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن و همچنین حکم متطابق عقل و شرع به اینکه هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود ، ایجاب می کند که این امر از میان برود . پاسخ : يك بار ديگر لازم است تذكر دهيم كه فرق است بين زندانی كردن زن در خانه و بين موظف دانستن او به اينكه وقتی میخواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد . حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهدۀ زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند . این وظیفه نه از ناحیۀ مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثییت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود . اگر رعايت پارهای مصالح اجتماعی ، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بين نبرند چنين مطلبی را " زندانی كردن " یا " بردگی " نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل " آزادی " فرد نمی توان دانست . در كشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهائی برای مرد وجود دارد . اگر مردی برهنه يا در لباس خواب از خانه خارج شود و يا حتی با پيژامه بيرون آيد ، پليس ممانعت كرده به عنوان اينكه اين عمل برخلاف حيثيت اجتماع است او را جلب میكند . هنگامی كه مصالح اخلاقی و اجتماعی ، افراد اجتماع را ملزم كند كه در معاشرت اسلوب خاصی را رعايت كنند مثلا با لباس كامل بيرون بيايند ، چنين چيزی نه بردگی نام دارد و نه زندان ، و نه ضد آزادی و حيثيت انسانی است و نه ظلم و ضد حكم عقل به شمار میرود . برعكس ، پوشيده بودن زن - در همان حدودی كه اسلام تعيين كرده است – موجب کرامت و احترام بیشتر اوست ، زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد . شرافت زن اقتضاء میكند كه هنگامی كه از خانه بيرون میرود متين و سنگين و با وقار باشد ، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچگونه عمدی كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نكند ، زباندار لباس نپوشد ، زباندار راه نرود ، زباندار و معنیدار به سخن خود آهنگ ندهد . چه آنكه گاهی اوقات ژستها سخن میگويند ، راه رفتن انسان سخن میگويد ، طرز حرف زدنش يك حرف ديگری میزند . اول از تيپ خودم كه روحانی هستم مثال میزنم :اگر یک روحانی برای خودش قیافه و هیکلی بر خلاف آنچه عادت و معمول است بسازد ، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند ، عصا و ردایی با هیمنه و شکوه خاص با دست و دوش بگیرد ، این ژست و قیافه خودش حرف می زند ،می گوید برای من احترام قائل شوید ، راه برایم باز کنید ، مؤدب بایستید ، دست مرا ببوسید . همچنين است حالت يك افسر با نشانههای عالی افسری كه گردن میافرازد ، قدمها را محكم به زمين میكوبد ، باد به غبغب میاندازد ، صدای خود را موقع حرف زدن كلفت میكند . او هم زباندار عمل میكند ، به زبان بی زبانی میگويد : از من بترسيد ، رعب من را در دلهای خود جا دهيد . همينطور ممكن است زن يك طرز لباس بپوشد يا راه برود كه اطوار و افعالش حرف بزند ، فرياد بزند كه به دنبال من بيا ، سر بسر من بگذار ، متلك بگو ، در مقابل من زانو بزن ، اظهار عشق و پرستش كن . آيا حيثيت زن ايجاب میكند كه اينچنين باشد ؟ آيا اگر ساده و آرام بيايد و برود ، حواس پرت كن نباشد و نگاههای شهوت آلود مردان را به سوی خود جلب نكند ، برخلاف حيثيت زن يا برخلاف حيثيت مرد يا برخلاف مصالح اجتماع يا برخلاف اصل آزادی فرد است ؟ آری اگر كسی بگويد زن را بايد در خانه حبس و در را به رويش قفل كرد و به هيچ وجه اجازه بيرون رفتن از خانه به او نداد ، البته اين با آزادی طبيعی و حيثيت انسانی و حقوق خدادادی زن منافات دارد . چنين چيزی در حجابهای غير اسلام بوده است ولی در اسلام نبوده و نيست شما اگر از فقهاء بپرسيد آيا صرف بيرون رفتن زن از خانه حرام است ؟ جواب میدهند نه . اگر بپرسيد آيا خريد كردن زن و لو اينكه فروشنده مرد باشد حرام است ؟ يعنی نفس عمل بيع و شراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است ؟ پاسخ میدهند حرام نيست . آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است ؟ باز هم جواب منفی است. چناکه در مساجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شرکت می کنند و کسی نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهایی که مرد هم وجود دارد حرام است . آیا تحصیل زن ، فن و هنر آموختن زن و بالاخره تکمیل استعدادهایی که خداوند در وجود او نهاده است حرام است ؟ باز جواب منفی است . فقط دو مسأله وجود دارد ، يكی اينكه بايد پوشيده باشد و بيرون رفتن به صورت خودنمائی و تحريك آميز نباشد . و ديگر اينكه مصلحت خانوادگی ايجاب میكند كه خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضايت شوهر و مصلحت انديشی او باشد . البته مرد هم بايد در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بيشتر . گاهی ممكن است رفتن زن به خانه اقوام و فاميل خودش هم مصلحت نباشد . فرض كنيم زن میخواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه انگيزی است كه زن را عليه مصالح خانوادگی تحريك میكند . تجربه هم نشان میدهد كه اينگونه قضايا كم نظير نيست . گاهی هست که رفتن زن حتی به خانه مادرش نیز برخلاف مصلحت خانوادگی است ، همینکه نفس مادر به او برسد تا یک هفته در خانه ناراحتی می کند ، بهانه می گیرد ، زندگی را تلخ و غیر قابل تحمل می سازد .در چنین مواردی شوهر حق دارد که از این معاشرت های زیانبخش – که زیانش نه تنها متوجه مرد است ، متوجه خود زن و فرزندان ایشان نیز می باشد – جلوگیری کند . ولی در مسائلی که مربوط به مصالح خانواده نیست دخالت مرد مورد ندا |