انجمن های تخصصی  فلش خور
اشکهایم میبارد........... - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: اشکهایم میبارد........... (/showthread.php?tid=24257)

صفحه‌ها: 1 2 3 4


RE: اشکهایم میبارد........... - Armina - 16-12-2012

هـــمــیــشــه نــــه

ولــــی گـــاهـــی

مــیــان بـــودن و خـــواســتـن

فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد

وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه

کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی

ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی ..



RE: اشکهایم میبارد........... - frozen✘girl - 16-12-2012

امان از این بوی ِ پاییز و آسمان ابری !
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس ِ دیگری ...
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ،
دلت آغوش ِ او را میخواهد...


RE: اشکهایم میبارد........... - Armina - 16-12-2012

در ساحل کنار دریا ایستاده ای

هوای سرد

صدای موج

انتظار انتظار انتظار......

به خودت می آیی

یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند

نه دستی که شانه هایت را بگیرد

نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد

اسم این تنهایی است

ميترسم.....

من از تنهايي ميترسم..


RE: اشکهایم میبارد........... - Apathetic - 17-12-2012

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اشکهایم میبارد........... 2


RE: اشکهایم میبارد........... - melodi+ - 17-12-2012

انگشتت




فقط جــای یک حلقـــــــه دارد ...


دلت را


دست به دست میکنــی برای چـــه ؟؟


RE: اشکهایم میبارد........... - Armina - 17-12-2012

حالا حرفهایمانـــ بماند برایــــ بعد..

دلخوریـــ هایمانـــ..

دلتنگیـــ هایمانـــ..

و تمامــــ اشکهایــــ منــــ..

با او چگونهـــ میگذرد کهــ با منــ نگذشت؟؟؟!



RE: اشکهایم میبارد........... - Apathetic - 17-12-2012

بعد از رفتنت......
شبي از پشت يک تنهايي غمناک و باراني تو را با لهجه ي گلهاي نيلوفر صدا کردم.تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهايت دعا کردم!
پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي ابي احساس تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روييد با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ ابي ترين موج تمناي دلم گفتي :
( دلم حيران و سرگردان چشماييست رويايي و من تنها براي ديدن زيبايي ان چشم تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها کردم!)
همين بود اخرين حرفت.....
و من بعد از عبور تلخ و غمگين نگاهت حريم چشمهايم را به روي اشکي از جنس غرور ساکت و نلرنجي خورشيد وا کردم.
نمي دانم چرا رفتي؟ نمي دانم چرا ؟ شايد خطا کردم! و تو بي انکه فکر غربت چشمان من باشي!!!! ؟! نمي دانم چرا؟ تا کي؟ براي چه؟
ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد.... و بعد از رفتنت يک قلب دريايي ترک برداشت.....و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاکستري گم شد...
و بعد از رفتنت گنجشکي که هر روز از کنار پنجره با مهربوني دانه بر ميداشت!! تمام بالهايش غرق در اندوه غربت شد....وبعد از رفتنت انگار کسي حس کرد که من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت!!!
ناگهان کسي حس کرد که من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد....و بعد از رفتنت درياچه بغض کرد.کسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد!!!!!
هنوز اشفته ي چشمان زيباي توام
دپببين که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد؟ ؟؟؟
کسي از پشت قاب پنجره ارام و زيبا گفتSadتو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگوSmile
در راه انتخاب او خطا کردم و من در حالتي مابين اشک و ترديد وحسرت کنار انتظاري که بدون پاسخ و سرد است!!! و من در اوج پاييزي ترين ويراني يک دل ميان غصه اي از جنس بغض کوچک يک ابر... نمي دانم چرا؟؟؟؟
شايد به رسم و عادت و پروانگي مان باز براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ ارزوهايش دعا کردم!


RE: اشکهایم میبارد........... - Armina - 26-12-2012

این روزها ،
"بغض" دارم،
" گریه" دارم،
تا دلت بخواهد،
" آه" دارم ...

ولی بازیگر خوبی شده ام
" می خندم !!


RE: اشکهایم میبارد........... - Apathetic - 28-12-2012

تنها بودن قدرت می خواهد ،

و این قدرت را کسی به من داد ،

که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم



RE: اشکهایم میبارد........... - ღdorsaღ - 07-01-2013

هرگاه یاد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشی او را در یاد خود قرار

دهم و چون خواهش و خوشی او را در یاد خود قرار دهم عاشق من شود و

من نیز عاشق او گردم و چون عاشق یکدیگر شدیم حجاب میان خود و او را

بردارم و عشق خود را بر جان او چیره گردانم، چندان که مانند مردم دچار

سهو و غفلت نمی شود، سخن اینان سخن پیامبران است، اینان براستی

قهرمانند .