انجمن های تخصصی  فلش خور
چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! (/showthread.php?tid=51220)

صفحه‌ها: 1 2 3 4


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - Atoosa.s - 26-08-2013

واقا عالی بود.سپاسSmile


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - FARID.SHOMPET - 26-08-2013

ولی شماری از این واژه ها رو دیگه نمیشه کاری کرد. برای نمونه فلفل و فیل رو که دیگه نمیشه کاری کرد چون خیلی جا افتادن و مردم استفاده خواهند کرد ولی واژه ای به نام سپید هنوز کاربرد داره پس میشه به جای سفید هنوز استفادش کرد.


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - HeDyE~×~ - 27-08-2013

واقعا جای تاسف داره


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - Sina_0611 - 27-08-2013

با درود فراوان
چه ميتوان كرد؟

حال بايد افسوس خورد


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - Adl!g+ - 27-08-2013

منم چند وقت بود همش تو فکر این بودم که چرا ما باید نصف حرف زدنمون عربی باشه
ولی خدارو شکر می کنم  که ما فردوسی را داشتیم که مثل مصری ها الان عربی حرف نمی زنیم
نصف حرف زدن ما ایرانی است پس باید از فردوسی متشکر باشیم
س
بدرود


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - ramin joojoo - 27-08-2013

عرب های مزخرفAngry
Dodgy


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - ایسان پویا***** - 27-08-2013

هرگز نخواب کوروش دارا جهان ندارد

سارا زبان ندارد

رستم در این هیاهو گرز گران ندارد

روز وداع خورشید زاینده رود خشکید

زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد

بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند

گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد

دریای مازنی ها بر کام دیگران شد

دارا کجای کاری؟ دزدان سرزمینت

بر بیستون نوشتند اینجا خدا ندارد

هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی

بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - ☼ سلنا 1380 ☼ - 27-08-2013

(26-08-2013، 22:24)aliasghar207 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
چه حرف مزخرفی عرب ها احمق ترین موجودات رو زمین چرا از این همه پیامبر وپیغمبر همشون تو این محدوده که عربا هستن نازل شدن؟؟؟؟چرا شو میگم چون خل وضع ترین ان
بعدشم الان چرا هی غر میزنی که چرا داریم به سوریه کمک میکنیم؟؟؟سوریه هم یه کشور عربیه اما به نفعمونه سقوط نکنه وباید حتما پیروز شه تو چی می دونی که میگی بسه دیگه به این عربا.....برو یکم درک سیاسی یاد بگیر بعد بیا بگو سوریه رو چیکار کنیم

اگه طرفدار عربی برو موضوع ور کاملا بخون بعد بگو تو چی میدونی که میگی بسه دیگه به این عربا

اگه طرفداری ماهستی خودت برو کمی درک سیاسی یاد بگیر


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - Azarbayjanliam - 27-08-2013

واقعاً به چه علت، بسیاری از ما هر آنچه که بعنوان فارسی به ما معرفی می شوند را بدون اینکه ذره ای آنها را با فرهنگ فولکلورمان و دستورزبان کنونی فارسی تطبیق دهیم، آن را باور می کنیم؟

اسم بردن از اسماء ترکی به نام فارسی ، کمتر از یک دزدی در روز روشن نیست! هر اظهار نظر کننده ای در باب اسماء رایج در منطقه آسیا، حتماً بایستی قوائد زبان ترکی را بداند.


طهماسب ◄ تایمازئب (بی همتا شده) (چندی از معادل های این اسم در ترکی ◄ تایماز(هیچگاه همتا نمی گیرد-بی همتا) - تایمور(تیمور) (همتا نمی گیرد) و ...)

گئرچک ◄ از ریشه "گئرچمک" به معنای "حق - حقیقی"

چِزاندن ◄ ترجمه مستقیم از کلمه "چِزیردمک" به معنای "...وزاندن" -- این اصلاح رایجه در ترکی، مستقیماً به فارسی ترجمه شده است

باج ◄ از ریشه "با(نظاره)" بمعنای "حق النظاره - چیزی که در بابت نظارت می گیرند"

ویرانا(ویرانه) ◄ از مصدر "ویرماق" بمعنی "زده شده - متأثر از زدن"

ایپریشیم (ابریشم) ◄ (ایپ + ریشیم) نخ رشته ای - نخ رشته شده

یار ◄ بمعنی نیم (همین بار معنایی آن در اشعار می باشد ◄ یار بمعنی نیمه ای از انسان)

شادباش ◄ خوش سر

دوْشمن ◄ از ریشه "دوْشمک" بمعنی "در افتادن" -- این کلمه در ترکی با مشتق دیگرش نیز بکار می رود"دوْشوْنتی دوْشمک"

اومود(امید) ◄ از مصدر "اومماق"(منتظر شدن به امید چیزی) بمعنی "شخص امیدوار" می باشد. این کلمه عیناً در فارسی بجای فعل بکار گرفته می شود.

درد ◄ از مصدر "درمک"(دریدن!) بمعنی دریده شده از انسان --- عیناً مقابل همان کلمه، کلمه "درمان" بمعنی چیزی که جایگزین درد است، بطور عامیانه درمان درد.

آرام ◄ از مصدر "آراماق" بمعنی فاصله انداختن(ایضاً بصورت غیر صریح بمعنی دنبال چیزی گشتن) -- بمعنی انجام کار با فاصله (معادل همین کلمه، کلمه "یاواش" در ترکی بمعنی با نرمش انجام دادن می باشد)

خانه ◄ خان + حرف ربط در کل بمعنی "محل خان ، مربوط به خان، خان نشین"

سارای (سرای) ◄ از مصدر "ساریماق" بمعنای محل پوشیده شده، سر پوشیده

قالی ◄ از مصدر "قالماق" بمعنی "مانا" (همچنین اکثریت کلمات مربوط به بافندگی نیز برگرفته از ترکی می باشند "کیلیم، جئجیم، گبه، سیجیم، خورجون، کوْجی و ...")

تون(توان) ◄ از مصدر "توْنمک، توْسمک" همچنین کلمه توْسن(توسن) به اسبی گفته می شود که نیروی فراوان و رام ناشدنی داشته باشد.

گوپ(کوب) ◄ از مصدر "گوپاماق" دقیقاً بمعنی کوبیدن می باشد. (گوپون(کوبه) و ... از مشتقات این کلمه اند)

چیراق(چراغ) ◄ از مصدر "چیراماق" بمعنی روشنایی کوچک + پسوند نسبت. به معنی "چیزی که روشنائی کوچک دارد".


و هزاران نمونه کلمه ترکی دیگر در فارسی که تنها دفاعشان در مقابل غارت، قائده مندی و برخورداری از قوائد بی استثنای زبان ترکی است.
-----------------------------------------------------------------------------------

ضمناً قبل از تفکر به این که چرا اسامی عربی و ترکی جایگزین اسامی مذکور است، بایستی به این بیاندیشیم که چرا این اسامی بصورت فولکلور موجود نبوده است و پس از به قولی هزاران سال، چرا اکنون معرفی می شوند؟! و اینکه چه نسبتی با قوائد فارسی کنونی دارند؟ بنده این سخنان را در جهت توصیه گفتم، به احتمال قریب به یقین، این راه، راه اشتباهی است.

HeartHeart


RE: چون در زبان ولغت عربی پ نداریم ما ایرانی ها این گونه سخن میگوییم ! - ☼ سلنا 1380 ☼ - 27-08-2013

(27-08-2013، 14:53)Azarbayjanliam نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
واقعاً به چه علت، بسیاری از ما هر آنچه که بعنوان فارسی به ما معرفی می شوند را بدون اینکه ذره ای آنها را با فرهنگ فولکلورمان و دستورزبان کنونی فارسی تطبیق دهیم، آن را باور می کنیم؟

اسم بردن از اسماء ترکی به نام فارسی ، کمتر از یک دزدی در روز روشن نیست! هر اظهار نظر کننده ای در باب اسماء رایج در منطقه آسیا، حتماً بایستی قوائد زبان ترکی را بداند.


طهماسب ◄ تایمازئب (بی همتا شده) (چندی از معادل های این اسم در ترکی ◄ تایماز(هیچگاه همتا نمی گیرد-بی همتا) - تایمور(تیمور) (همتا نمی گیرد) و ...)

گئرچک ◄ از ریشه "گئرچمک" به معنای "حق - حقیقی"

چِزاندن ◄ ترجمه مستقیم از کلمه "چِزیردمک" به معنای "...وزاندن" -- این اصلاح رایجه در ترکی، مستقیماً به فارسی ترجمه شده است

باج ◄ از ریشه "با(نظاره)" بمعنای "حق النظاره - چیزی که در بابت نظارت می گیرند"

ویرانا(ویرانه) ◄ از مصدر "ویرماق" بمعنی "زده شده - متأثر از زدن"

ایپریشیم (ابریشم) ◄ (ایپ + ریشیم) نخ رشته ای - نخ رشته شده

یار ◄ بمعنی نیم (همین بار معنایی آن در اشعار می باشد ◄ یار بمعنی نیمه ای از انسان)

شادباش ◄ خوش سر

دوْشمن ◄ از ریشه "دوْشمک" بمعنی "در افتادن" -- این کلمه در ترکی با مشتق دیگرش نیز بکار می رود"دوْشوْنتی دوْشمک"

اومود(امید) ◄ از مصدر "اومماق"(منتظر شدن به امید چیزی) بمعنی "شخص امیدوار" می باشد. این کلمه عیناً در فارسی بجای فعل بکار گرفته می شود.

درد ◄ از مصدر "درمک"(دریدن!) بمعنی دریده شده از انسان --- عیناً مقابل همان کلمه، کلمه "درمان" بمعنی چیزی که جایگزین درد است، بطور عامیانه درمان درد.

آرام ◄ از مصدر "آراماق" بمعنی فاصله انداختن(ایضاً بصورت غیر صریح بمعنی دنبال چیزی گشتن) -- بمعنی انجام کار با فاصله (معادل همین کلمه، کلمه "یاواش" در ترکی بمعنی با نرمش انجام دادن می باشد)

خانه ◄ خان + حرف ربط در کل بمعنی "محل خان ، مربوط به خان، خان نشین"

سارای (سرای) ◄ از مصدر "ساریماق" بمعنای محل پوشیده شده، سر پوشیده

قالی ◄ از مصدر "قالماق" بمعنی "مانا" (ایضاً اکثریت کلمات مربوط به بافندگی نیز برگرفته از ترکی می باشند "کیلیم، جئجیم، گبه، سیجیم، خورجون، کوْجی و ...")

تون(توان) ◄ از مصدر "توْنمک، توْسمک" همچنین کلمه توْسن(توسن) به اسبی گفته می شود که نیروی فراوان و رام ناشدنی داشته باشد.

گوپ(کوب) ◄ از مصدر "گوپاماق" دقیقاً بمعنی کوبیدن می باشد. (گوپون(کوبه) و ... از مشتقات این کلمه اند)

چیراق(چراغ) ◄ از مصدر "چیراماق" بمعنی روشنایی کوچک به اضافه پسوند نسبت.


و هزاران نمونه کلمه ترکی دیگر در فارسی که تنها دفاعشان در مقابل غارت، قائده مندی و برخورداری از قوائد بی استثنای زبان ترکی است.
-----------------------------------------------------------------------------------

ضمناً قبل از تفکر به این که چرا اسامی عربی و ترکی جایگزین اسامی مذکور است، بایستی به این بیاندیشیم که چرا این اسامی بصورت فولکلور نبوده است و پس از به قولی هزاران سال، چرا اکنون معرفی می شوند؟! و اینکه چه نسبتی با قوائد فارسی کنونی دارند؟ بنده این سخنان را در جهت توصیه گفتم، به احتمال قریب به یقین، این راه، راه اشتباهی است.

HeartHeart

:297::p319:495495495495495495495495495495495495res2res2res2res2res2