انجمن های تخصصی  فلش خور
هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+---- انجمن: معاصر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=45)
+---- موضوع: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل (/showthread.php?tid=5131)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - ☭Nicola☭ - 11-03-2012

نقل قول: به هر حال اون ها جزیی از جنگ جهانی بودند

ولی بیش تر جزو جهان خواری بودن تا جنگ جهانی.جنگ جای افرادی است که با مرام جنگ وارد می شوند و جانانه می جنگند مثل شوروی

وآلمان وآسیب های جدی می بینند آسیب هایی که فداکاریشون تو جنگ رو نشون می ده.اما امریکا وانگلیس مثل کرم تو زمین بودن وبعدش

وقتی همه درب وداغون شد از زمین میان بیرون وروی زمین لاشخوری می کنن ورسای درست میکنن و... .تو ورسای چه بلاها که سر آلمان

نیاوردند.سیاستمدارانی که بوی باروت به دماغشون نخرده .مثل هیتلر گاز شیمیایی رو حس نکردن.گوششون از صدای انفجار کر نشده

.پاهاشون زیر تانک له نشده(مثل ساستمداران انگلیس وامریکا) اومدن تو ورسای خودشونو پیروز جنگ می دونن.روزولت همش رو صندلی لم

داده بود وداشت تو دانشگاه درس می خوند.اونزمان استالین باقدرت انقلاب می کرد با ضد انقلاب مبارزه می کرد .یازمانی که چرچیل گنده داشت

غذا می خورد هیتلر تو سنگرش تا آخرین نفس مقاومت می کرد.این آدم ها جز جنگ جهانی هستن


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - .ali. - 11-03-2012

این ها همش سیاسته
بهترین کارتو جنگ هم همینه دیگه


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - ☭Nicola☭ - 11-03-2012

بهترین کار تو جنگ اینه که آدم اسلحه رو تو مشت بگیره وهمراه ارتش به جنگ بره واز کشورش فاع کنه این ساده ترینه.نه مثل چرچیل وروزولت لم

بدن تو کاخ های مجلل وجشن وسروز بگیرن وکاغذ بازی کنن.استالین وهیتلر از نزدیک تو جبهه ها فعال بودن.اما روزولت یک بار تو عمرش خط

مقدم جنگ نرفت.صدای گلوله نشنید.
هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل 2
اینجا مثلا روزولت خیلی داره کارمیکنه
هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل 2
چرچیل از کار زیاد خسته نشه
حالا این یکی هارو ببینین
هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل 2
استالین جوان فعال انقلاب براثر اغتشاش های بزرگ علیه دولت تزاری دستگیر می شود عکس او به تمام پلیس امپراتوری داده می شود
هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل 2
اینم هیتلر(سمت چپ)همه می دونیم هیتلر چه قدر درجنگ ها فعال فداکار وشجاع بوده


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - .ali. - 11-03-2012

اون عکس چرچیل باز نشد
ممنون از مطالب
اینم عکس
وینستون چرچیل در نوزده سالگی عضو یگانه چهارم هوسارس یکی از یگان های نطامی معروف بریتانیا شد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.tarikhema.ir/forum/download/file.php?id=564


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - p_boy22 - 11-03-2012

هیتلرچون قدرتمندترین وبدشانس ترینشون بود
فقط شانس بدش باعث شکستش شدوگرنه اروپاوآمریکاالان مال نازی هابود


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - ☭Nicola☭ - 11-03-2012

هیتلر چه شانس بدی داشت اتفاقا خوش شانس بود که ورشو رو دوساعته گرفت یا پاریس دوهفته ای وکلی شهر های راحت.استالین بدشانس بود که هرچی بدبختی ورنج بود سرش خورد.
این وسط از دونفر مطمئنیم خوش شانس بودن کلا اونم چرچیل وروزولته.


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - در جستجوی حقیقت - 12-03-2012

(11-03-2012، 20:58)nicola نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
هیتلر چه شانس بدی داشت اتفاقا خوش شانس بود که ورشو رو دوساعته گرفت یا پاریس دوهفته ای وکلی شهر های راحت.استالین بدشانس بود که هرچی بدبختی ورنج بود سرش خورد.
این وسط از دونفر مطمئنیم خوش شانس بودن کلا اونم چرچیل وروزولته.

عزيزم اين كه گفتي ربط به شانس نداره!
ارتشش قدرتمند بود و ژنرالهاش كار بلد!
به علاوه كه مثل شوروي از سيستم حمله گاز انبري استفاده نمي كرد و تاكتيك ارتش آلمان بليتز كريش يا همان حمله برق آسا بود
البته بايد اذعان كنم كه يكي از دلايل برتري شوروي در چندين نبرد همين بود چون تنها راه مقابله با حمله برق آسا همان شيوه گاز انبري است

شيوه گاز انبري مطمئن تر است ولي خيلي كند مي باشد

حمله به فرانسه هم كه رد خور ندارد چون نقشه حمله اش سالها پيش به طور كامل مطالعه و بررسي و طراحي شده بود(اشليفن)
لهستان هم كه بازم آلمان برتري داشت از نظر نقشه چون تعدادي از نيروها در پروس شرقي متمركز شده بودند و از دو طرف نيروهاي لهستان با بمباران زمين گير شده و بلافاصله توسط ورماخت قيچي شدند و فرصت مانور دادن پيدا نكردند

پس ربطي به شانس ندارد
ولي انصافا روزولت و چرچيل همانطور است كه فرموديد


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - فلانی - 12-03-2012

وينستون چرچیل» در ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴، در «بلنهایم پالاس» واقع در «آکسفورد شایر» انگلستان به دنیا آمد. پدر وی «لرد راندولف چرچیل»، سیاستمدار و مادر او «لیدی راندولف چرچیل»، دختر یک ثروتمند امریکایی بود. او همچنین برادری به نام «جان استرنج اسپنسر چرچیل» داشت.
چرچیل تحصيلات خود را در مدرسه «هارو» به پايان رساند و پس از آن به فرهنگستان نظامی- سلطنتی «سندهرست» پيوست. وي در سال ۱۸۹۳ وارد ارتش بریتانیا شد و در ۱۸۹۸، به عنوان افسر ارتش، در جنگی كه در سودان رخ داد، شرکت کرد. چرچيل در سال ۱۸۹۹، ارتش را به قصد انجام فعالیتهای سیاسی ترک کرد، ولی قبل از آن به عنوان روزنامه نگار به آفریقای جنوبی - که در آن «جنگ دوم بوئر» در جریان بود - رفت. او توسط بوئرها اسیر شد و به زندان افتاد، اما توانست فرار كند.

مجلس و نخست وزیری
وینستون چرچیل در سال ۱۹۰۰، عضو حزب محافظه کار مجلس «اولدهام» شد، ولی بعد از مدتی از اين حزب بيرون آمد و در سال ۱۹۰۴، به حزب لیبرال پیوست. در ماه می ۱۹۴۰، «نویل چمبرلن» از سمت نخست وزیری کناره گرفت و «وینستون چرچیل» در سن ۶۵ سالگی به عنوان نخست وزیر و وزیر دفاع انتخاب شد. طي جنگ جهانی دوم، همزمان با پادشاهی جرج پنجم، رهبری بریتانیا در دست وینستون چرچیل بود. او در طول جنگ به برقراری روابط محكم با رئیس جمهور آمریکا «فرانکلین روزولت» پرداخت.
در انتخابات بعد از جنگ كه در سال ۱۹۵۰ برگزار شد، چرچیل قدرت را از دست داد؛ اما رهبر گروه مخالف باقی ماند. وي اروپا و آمریکا را به اتحاد در مقابل کمونیسم تشویق می کرد. (اصطلاح «پرده آهنین»[*] نیز اولین بار توسط او به کار برده شد).
او در سال ۱۹۵۱ براي بار دوم به مقام نخست وزیري رسيد و در سال ۱۹۵۵ برکنار شد؛ با این حال تا پايان عمر، عضو مجلس بریتانیا بود. چرچیل نقش مهمي در سیاست بریتانیا به عهده داشت و بتدریج، ميزان دخالت سلطنت را در سیاست اين كشور كاهش داد. نشانه هاي چنين عملکردي از دوران ملکه ویکتوریا تا ملکه الیزابت دوم به چشم می‌خورد.

افتخارات
اين سیاستمدار و نویسنده بریتانیایی، بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، یعنی در طول جنگ جهانی دوم و بار دیگر، بین سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵، نخست وزیر بریتانیا بود. او براي مدتي به عنوان افسر ارتش بریتانیا خدمت مي كرد و در سال ۱۹۵۳، جایزه نوبل ادبیات را دريافت نمود.
مجله تایم در سال ۱۹۴۹، «وینستون چرچیل» را به عنوان «مرد نیمه اول قرن بیستم» معرفي کرد. چرچیل در سال ۱۹۴۰ نیز «مرد سال تایم» شده بود. وي در دوران خدمت سیاسی و فعالیتش به عنوان نویسنده، افتخارات زیادی کسب کرده است.
چرچیل در ۹ آوریل ۱۹۶۳ با درخواست ریاست جمهور آمریکا، «جان اف. کندی» و با تصویب کنگره آمریکا، «اولین شهروند افتخاری ایالات متحده آمریکا» نام گرفت، ولی به دلیل ناتوانی جسمی، در مراسم کاخ سفید حاضر نشد و پسر و نوه اش، این نشان افتخار را به جاي او دریافت کردند. مردم بریتانیا در رأی گیری نوامبر ۲۰۰۲ بی‌بی‌سی، «سر وینستون چرچیل» را به عنوان «بزرگترین بریتانیایی تمام تاریخ» برگزيدند.

مرگ
«وینستون چرچیل» در صبح روز یکشنبه، ۲۴ ژانويه ۱۹۶۵، در اثر سکته مغزی و در منطقه «هاید پارک گیت» شهر لندن درگذشت. به دستور ملکه الیزابت دوم، برای او مراسم خاكسپاري رسمی در کلیسای «سنت پال» و با حضور ملکه برگزار شد. از سال ۱۹۱۴، این اولین مراسم رسمی در بریتانیا بود که برای فردی خارج از خاندان سلطنتی انجام می شد. این مراسم، بزرگترین مراسم از این دست در بریتانیا بود؛ به گونه اي که از بیش از صد کشور جهان، افرادی چون رئیس جمهور فرانسه، «شارل دوگل»، و رئیس جمهور آمریکا، «دوایت آیزنهاور»، در آن حضور پيدا كردند.

قرآن کریم

مقالاتصوت و فیلمتصاویرپرسش و پاسخمشاورهاحادیثوبلاگفروشگاهاخبارکتابخانهمشاهیرکارت پستالآثار سینماییکتابشناسیتقويم تاريخوب سرویسنرم افزارانجمن هاموبایلبرندگانپیامکارسال مقالهپایگاه هاادامه
دو نمونه از سنگدلي استالين :


سرگذشت اندوهبار «گلیا» دختری که به استالین دسته گل هدیه کرد
او درآن روز می‌گفت: خوشبخت ترین دختر جهان است.
در آرشیو کرملین او با چهره‌ای پر از شعف درحال بوسیدن رفیق استالین است. درحالی که دسته گلی به او می‌دهد. نام او گلیا مارکیزوف است که درهفتم ژانویه 1936 هفت ساله بود.
گلیا دختر کوچک «آردان مارکیزوف» دبیر دوم حزب کمونیست یکی از جمهوری‌های شوروی به نام مغولستان بود.
به مناسبت داده‌های انقلاب در جمهوری‌های شوروی ماکیزوف و همسرش دومنیکا که دانشجوی پزشکی بود به کرملین دعوت شده بودند. گلیا حکایت می‌کند که او و پدر و مادرش به همراه هنرمندان و موسیقیدانان مغولستان در ضیافت کرملین حضور داشتند. در وسط نطق یک نفر از اهالی کلخوز، من سخت به هیجان آمدم و درحالی که دسته گلی پشت خود پنهان کرده بودم بلند شده و فریاد زدم: من می‌خواهم پدر استالین را ببینم.
استالین لبخندی زد و مرا فرا خواند و روی میز نشاند. وقتی دسته گل را به او دادم مرا بغل کرد و تبسمی ‌از خوشحالی بر لبان او نقش بست. جشن که پایان گرفت استالین دو هدیه به من داد ساعتی طلا در جعبه زیبای قرمز و یک گرامافون برقی. فردای آن روز عکس من و استالین در همه روزنامه‌های سراسر شوروی چاپ شد و زینت بخش همه مغازه‌ها شد. صدها هزار عکس من و استالین چاپ و در سراسر شوروی توزیع شد. به هر جا که می‌رفتم از خوشحالی فریاد می‌زدم این عکس من و پدر استالین است. دستگاه عظیم تبلیغاتی این عکس را نمایانگر توجه عمیق استالین به بهبود زندگی میلیونها کودک در شوروی می‌دانست.
یک سال بعد در پانزدهم دسامبر 1937 تصفیه حزبی شامل مغولستان شد. گلیا حکایت می‌کند که با خبر شد پدرش را بازداشت کرده‌اند و به سیبری تبعید کرده اند. دومنیکا مادرم به سازمان امنیت شوروی مراجعه کرد به او گفته شد: مارکیزوف به ده سال تبعید در سیبری محکوم شده بدون آنکه بتوان با او مکاتبه کرد. پس از مدتی دریافتم که او به قتل رسیده.
مادرم مجددا به پلیس مخفی مراجعه و شکایت کرد که باید دریابد که گناه او چه بوده است. اما درسال 1940 دریافتم که مادرم را به یک تیمارستان فرستاده بودند و درآن جا او را سر بریده اند. مقامهای رسمی‌اعلام کردند که او خودکشی کرده است.
گلیا می‌افزاید: درسال 1996 آرشیوگ –ژ- ب( پلیس مخفی شوروی) را بررسی کردم تا به حقیقت پی ببرم. در یک پرونده هشتصد صفحه ای نامه‌یی دیدم از رییس پلیس مخفی ترکمنستان که با یک تبعیدی چه باید بکنیم او هنوز عکس استالین و دخترش را نزد خود نگه داشته است و به آن مباهات می‌کند؟
پاسخ فوری آمد. «سر به نیستش کنید» گلیا در پایان حکایت غم انگیز خود می‌افزاید: وقتی به یاد می‌آورم که درسال 1953 به هنگام مرگ استالین من زار زار گریستم و هفده سال پیش در بغل او نشان محبت پدرانه استالین به کودکان شوروی بودم اما درواقع او قاتلی بود که کودکی مرا نابود کرد، تاثر همه وجودم را فرا می‌گیرد.
قتل عام کاتین در جنگل نفرین شده استالین



مسکو اخیرا و بعد از سال‌ها انکار و تحریف وقایع، به تقصیرات ارتش سرخ در زمان جنگ جهانی دوم در سال‌۱۹۴۰ اعتراف کرده بود؛ جنایتی که روس‌ها چندین دهه متوالی به نازی‌های آلمانی نسبت داده بودند و امروز با توجه به اسناد و مدارک و شواهد کشف شده، حقایق پنهان در مورد آن آشکار شده‌اند.
سال‌۱۹۴۰ میلادی نیروهای شوروی سابق ۱۸هزار نظامی فرمانده ارتش، ۲۳۰هزار سرباز و ۱۲هزار نیروی پلیس لهستان را دستگیر کردند. تمامی نظامیان درجه دار به فرمان استالین به اردوگاهی مجزا انتقال داده شدند که ۱۱هزار نفر آنها با شلیک گلوله به پشت گردن کشته شده و در گورهای دسته جمعی در جنگلی نزدیک منطقه‌ای به نام کاتین، واقع در شمال روسیه دفن شدند.
آلمان‌ها سال‌۱۹۴۳ این گورها را پیدا کردند ولی روس‌ها با متهم کردن نازی‌ها، آنها را عامل این قتل عام دانسته و بعد از آن هم تلاش کردند با سکوت اختیار کردن در مورد این فاجعه، شواهد تاریخی موجود به‌تدریج به دست فراموشی سپرده شوند.

دروغ ۵۰ ساله


تا سال‌۱۹۸۹ میلادی و تقریبا بعد از گذشت ۵۰‌سال از این قتل عام خونین، روی بنای یادبود قربانیان این حادثه در جنگل‌های کاتین، متن نوشته شده به زبان روسی، نازی‌ها را به‌عنوان مقصران اصلی این فاجعه معرفی می‌کرد. در گورهای دسته جمعی این منطقه اجساد ۲۲‌هزار نظامی و غیرنظامی لهستانی دفن شده بود که بیشتر آنها را طبقه حاکم بر کشوری که در جنگ جهانی دوم بیشترین ضرر ممکن را متحمل می‌شد، تشکیل می‌دادند.
سال‌ ۱۹۸۹متن روی بنا تغییر کرد و در چند جمله کوتاه روسی این بنای یادبود به فرماندهان ارتش لهستان تقدیم شد. ولی هنوز اینکه چه کسی آنها را کشته معلوم و مشخص نبود. در آن دوره زمانی چند سالی از دوران بازسازی گورباچف می‌گذشت و کمیسیونی متشکل از مورخان روسی و لهستانی در مورد روشن شدن حقایق پنهان در این رابطه مشغول تحقیق بود. سرانجام سال‌۱۹۹۰ و نیم قرن بعد از تبلیغات دروغین روس‌ها، اعتراف نهایی در این زمینه صورت گرفت. این نازی‌ها نبودند که فاجعه کاتین را رقم زدند بلکه ماموران و پلیس مخفی شوروی سابق زیرنظر استالین مرتکب این قتل‌عام شده بودند.
این جنایت بزرگ و قتل عام برنامه‌ریزی شده لهستانی‌ها در یک مقطع زمانی یک ماه و نیمه که البته فقط در جنگل‌های کاتین رخ نداده بود، با قصد و غرض قبلی و با هدف به اشتباه انداختن افکار عمومی صورت گرفته بود. تفنگ‌هایی که در آن سری قتل‌های زنجیره‌ای مورد استفاده قرار گرفتند، از نوع Walther Ppk بودند که در واقع ارتش هیتلر به آنها مجهز بود. امروز در مورد فاجعه کاتین شک و تردیدی وجود ندارد. وقتی‌که سپتامبر‌۱۹۳۹ ارتش سرخ وارد لهستان شرقی شد، ده‌ها هزار نظامی را دستگیر کرده و با خود به شوروی سابق برد.
به سربازان لهستانی دستور داده شده بود که هیچ‌گونه مقاومتی از خود نشان ندهند چراکه اتحاد جماهیر شوروی سابق یک کشور متخاصم داخل جنگ محسوب نمی‌شد.
نظامیان لهستانی دستگیر شده ماه‌های متوالی زندانی بودند و در مارس‌۱۹۴۰ به آنها گفته شد که می‌توانند به خانه بازگردند. ولی در مورد قتل‌عام دسته جمعی آنها از قبل تصمیم گرفته‌شده بود. در یک نامه به قلم لاورنتی بریا، رئیس پلیس مخفی روسیه مورخ ۵ مارس ۱۹۴۰ به استالین پیشنهاد شده بود تا ۲۲هزار زندانی لهستانی کشته شوند.
این کشتارهای سریالی در فاصله زمانی بین ۳‌آوریل تا‌۱۹ می‌۱۹۴۰ صورت گرفتند. ۶هزار ‌نفر از اردوگاه استازکو، ۴هزار ‌نفر از استاروبیلسک، ۴۵۰۰‌نفر از کوزیلسک و حدود ۷هزار ‌نفر از مناطق غربی اوکراین و روسیه سفید. تنها ۳۹۵ زندانی از این قتل عام نجات یافتند که به اردوگاه یوخنف منتقل شدند. بعد از کشف گورهای دسته جمعی در سال‌۱۹۴۳، آلمان نازی از تراژدی کاتین به‌عنوان موضوعی تبلیغاتی علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق استفاده کرد. آلمان‌ها توانستند بدین طریق اعتبار روس‌ها را نزد افکار عمومی دنیا پایین بیاورند و برای مدتی کوتاه شبح غول کمونیسم را که نابودی زمین‌های متعلق به تمدن غربی را در سر داشت، در ذهن مردم جا بیندازند.

نسل کشی یا جنایت جنگی؟


اما سؤالی که همیشه در ذهن باقی ماند این بود که چرا با انجام این قتل عام خونین موافقت شد؟ در دهه‌۱۹۳۰، قانون لهستان به‌گونه‌ای بود که هر فرد تحصیلکرده می‌بایست نقش فرمانده رزرو ارتش را هم عهده‌دار می‌شد. بدین‌ترتیب فرماندهان گروهی مشتمل بر اساتید دانشگاهی، پزشکان، معماران، ریاضیدانان، وکلا، منجمان و دستکم فارغ‌التحصیلان و افراد متخصص بودند.
تصور می‌شود که استالین قصد داشت با این اقدام طبقه متفکر لهستان را به‌طور کامل محو و نابود کند و معتقد بود که این عده مقابل ایدئولوژی کمونیسم استالینی سرتعظیم فرود نخواهند آورد یا شاید او در اندیشه یک انتقام شیطانی بود. در میان فرماندهان لهستانی، سربازهایی وجود داشتند که ۲۰‌سال قبل در دفاع از خاک لهستان مقابل ارتش سرخ شرکت کرده بودند و این خاطره‌ای نبود که از ذهن استالین به راحتی پاک شود.
رهبر وقت شوروی سابق می‌خواست با سربه نیست کردن این عده، در حقیقت لهستان را در آن مقطع زمانی و حتی در آینده فلج کند و مردم این سرزمین را از داشتن یک رهبر فرهیخته بی‌نصیب سازد. بدین‌ترتیب قتل‌عام درجه‌داران ارتش بهترین راه ممکن برای از بین بردن طبقه حاکم بر اجتماع لهستان بود و به همین خاطر حتی بعد از این فاجعه، خانواده‌های قربانیان پراکنده و یا به سیبری و قزاقستان رانده شده و یا به سکوت اختیار کردن مجبور شدند. اعتراف‌های گورباچف نتوانستند تسکینی برای درد خانواده‌های قربانیان لهستانی باشد.
بعد از تحقیقاتی که یک دهه به طول انجامید و چند سال پیش خاتمه یافت، مقصران اصلی این فاجعه شناخته شدند ولی هیچ‌یک از آنها بعد از ۶۵‌سال دیگر در قید حیات نبودند. درحالی‌که در لهستان هنوز مردم از خود سؤال می‌کنند که آیا این قتل عام نوعی نسل‌کشی یا جنایت جنگی نبوده؟ اسرار دولتی در روسیه، کماکان صدها سند موثق مربوط به این صفحه سیاه تاریخ را پوشانده‌اند. در فاصله سال‌های‌۱۹۹۱ تا‌۲۰۰۴ قوه قضائیه روسیه تحقیقاتی برای مشخص شدن مقصران اصلی این فاجعه انجام داد ولی در آخرین مرحله بررسی، این تحقیق بدون هیچ دلیل و توجیهی منتفی شد و واژه جنایت جنگی هم برای توصیف این واقعه مورد قبول قرار نگرفت.
ولادیمیر پوتین معتقد است که تنها منطق ممکن برای ارتکاب این قتل‌عام صرفا اشاعه ترس برای بیدارکردن وحشیانه‌ترین غرایض انسانی و تحریک یک ملت علیه ملتی دیگر و کسب نوعی سرپیچی کورکورانه و احمقانه بوده است.
اظهارات نخست‌وزیر روسیه در واقع اتهامی به رژیم استالین و محکوم کردن جنایات نازی‌ها مقابل ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق تلقی می‌شود.
پوتین اصرار زیادی دارد بر این نکته تأکید کند که در کاتین اجساد شهروندان شوروی سابق که در آتش سرکوبگر استالین در دهه‌۱۹۳۰ میلادی سوختند و سربازان ارتش سرخ که در زمان جنگ جهانی دوم از سوی آلمان‌ها به قتل رسیدند هم آرمیده‌اند و این منطقه تنها محل کشتار لهستانی‌ها نبوده است.
سکوت طولانی و دروغ‌های ۵۰‌ساله در مورد این فاجعه را نمی‌توان نادیده گرفت و این قتل عام را صرفا یکی از رویدادهای وحشیانه جنگ جهانی دوم تلقی کرد. جنایت رخ داده در کاتین فراموش شدنی نیست با اینکه میلیون‌ها نفر در سراسر جهان سالیان سال تصور می‌کردند که اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه کمونیسم مظهر برابری و رفاه جمعی و صلح پایدار بوده است.

مرگ استالين


در روز 5 مارس سال 1953 ميلادي جوزف استالين ، ديكتاتور شوروي ملقب به تزار سرخ در داچاي خود كونتسوو در نزديكي مسكو درگذشت و دهها ميليون ها نفر با شنيدن خبر مرگ او نفس راحتي كشيدند.بر اساس برخي روايات تاريخي استالين 3 يا 4 روز زودتر از اين تاريخ مرده بود، اما مقامات وقت كه بر سر جانشيني او اختلاف داشتند ترجيح دادند خبر مرگ اين نماد كيش شخصيت پرستي را ديرتر اعلام كنند.
چند روز پيش از مرگ ، در روز 28 فوريه استالين در بلشوي مسكو اپراي درياچه قو را تماشا مي كرد ، اما تا پايان نمايش در تئاتر نماند و از آن پس ديگر در انظار ديده نشد.
ديكتاتور سرخ كه تبليغات كمونيستي به او لقب «پدر كوچك خلق ها» را داده بود ، هنگام مرگ 74 سال داشت.
انتشار خبر مرگ استالين در فرداي 5 مارس در سراسر جهان موجب حيرت ، تاسف ، شادي و موجي از آرامش شد.
مورد دلايل مرگ استالين چندين روايت وجود دارند.
گفته مي شود لاورنتي بريا، رئيس پليس مخفي شوروي كه از جان خود بيمناك شده بود ، استالين را مسموم كرده بود.
در هر حال ، دليل مرگ استالين هرچه بود موجب آسودگي دهها ميليون ها نفر از مردم شوروي و كشورهايي شد كه استالين پس از جنگ جهاني دوم با برقرار كردن رژيم كمونيستي آنها را در پشت پرده آهنين جاي داده بود.

استالین‌زدایی


استالین زدایی عبارتست از مجموعه اقداماتی که پس از مرگ ژوزف استالین در ۱۹۵۳ ،اجزای تشکیل دهنده نظام حکومتی شوروی را در معرض برخی تعدیل‌ها و اصلاحات قرار داد ،آغاز رسمی این روند به سخنرانی نیکیتا خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست باز می‌گردد ،خروشچف در سخنرانی معروف خود (سخنرانی سری) در این کنگره با حمله به کیش شخصیت پرستی استالین آن را به دور از خردمندی و خیرخواهی خواند و از استالین با عناوینی چون جباری خون آشام و جنایتکاری یاد کرد که اصول لنینیسم را زیر پا گذارده و ضوابط مشروعیت سوسیالیستی را سلب کرده و هزاران نفر از رفقای حزب را نابود کرد است.

خروشچف جنايات استالين‌ را فاش مي كند


در شب 24 فوريه سال 1956 ميلادي ، نمايندگان و شركت كنندگان كنگره بيستم حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي بعد از چند روز بحث هاي عادي و كسل كننده آماده ترك سالن بودند. روزنامه نگاران و شركت كنندگان خارجي قبلا از سالن خارج شده بودند ، اما نيكيتا خروشچف ، دبير كل حزب كمونيست شوروي از نمايندگان خواست دوباره بنشينند.
سپس نيكيتا خروشچف مدت 4 ساعت يك گزارش محرمانه را براي آنها خواند و به آنها تاكيد كرد ، مطلقا حتي بخش كوچكي از اين گزارش نبايد به خارج درز كند.
خروشچف در مقابل نمايندگان بهت زده سلف خود جوزف استالين را به جنايات وحشتناكي متهم كرد كه همگي حقيقت داشتند.
وي فاش کرد: «کمیسیون ویژه‌ای با مراجعه به اسناد فراوان آرشیوهای سری به این نتیجه رسیده است که افراد بی‌گناه بیشماری در کشور ما به قتل رسیده‌اند. روشن شده است بسیاری از اعضای حزب و دولت که در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ دشمن خوانده شدند، هرگز دشمن و خائن و جاسوس نبودند، بلکه کمونیست‌های شریف و صادقی بودند. آنها زیر شکنجه‌های وحشیانه گناهان سنگینی را به گردن گرفتند.» این متن به طور کامل منتشر نشد.
علي رغم تمام تدابير احتياطي شوروي ها ، روزنامه نيويورك تايمز از روز 16 مارس سال 1956 ميلادي بخش هايي از اين گزارش محرمانه را منتشر كرد.
اين گزارش عمدا توسط سيا در اختيار نيويورك تايمز قرارداده شده بود.
با انتشار اين گزارش كمونيست هاي سراسر جهان 3 سال بعد از مرگ استالين با واقعيت خونبار رژيم استاليني آشنا شدند.
به اين ترتيب ، در شب 24 فوريه سال 1956 ميلادي ، نيكيتا خروشچف دبيركل حزب كمونيست اتحادجماهير شوروي گزارش محرمانه اي در مورد جنايات استالين را براي نمايندگان شركت كننده در كنگره بيستم حزب كمونيست شوروي قرائت كرد.
اين عقيده رواج يافت كه استالين آرمان ماركسيسم - لنينيسم را به انحراف كشانده و در مورد مشروعيت رژيم شوروي بذر ترديد افشانده شد.
مردم لهستان و مجارستان تصور كردند ساعت آزادي آنها فرا رسيده است.بنابراين آنها خواستار آزادي و بي طرفي شدند اما از اكتبر سال 1956 ميلادي ، تانك هاي شوروي وارد بوداپست شدند و قيام مردم مجارستان را در يك سركوب خونين درهم شكستند. لهستاني ها نيز به نوبه خود سركوب شدند.
مائوتسه تونگ ، رهبر جمهوري خلق چين ، خروشچف را متهم كرد كه در جهان كمونيست شكاف ايجاد كرده و راه خود را از شوروي جدا كرد.
اختلاف ميان چين و شوروي به اندازه اي بالا گرفت كه 2 كشور به مرز جنگ رسيدند و چندين بار درگيري هاي بزرگ مرزي ميان نيروهاي دو كشور رخ داد.
در ژانویه ۱۹۸۹ روزنامه‌ی رسمی پراودا اطلاع داد که همراه با تحولات شوروی از بیش از ۲۵ هزار نفر که در دوران استالین تیرباران شده‌اند، اعاده حیثیت شده است. تنها در همین سال بود که متن سخنرانی خروشچف به طور کامل به چاپ رسید.



نتایج داخلی


سخنرانی خروشچف و آغاز استالین زدایی نقطه عطف بزرگی در تاریخ شوروی به شمار می‌آید و در نتیجه آن سیاست‌های آزادسازی و اصلاحات شدید آغاز شد ،اهمیت بیشتری به تولید کالاهای مصرفی داده شد ،مزارع اشتراکی امتیازات تازه‌ای به دست آوردند و یک برنامه وسیع خانه سازی آغاز شد ،نشانه‌هایی از یک فضای باز فرهنگی مشاهده شد و همه اردوگاه‌های کار اجباری از سراسر اتحاد جماهیر شوروی برچیده شد.
شخص استالین در معرض شخصیت زدایی قرار گرفت ،نام وی از کتب درسی حذف شد ،استالینگراد دوباره ولگاگراد نامیده شد و جسد استالین در سال ۱۹۶۱ از کنار مقبره ولادیمیر لنین برداشته شد و در زیر دیوار کرملین بدون هیچ مراسم و تشریفاتی دفن شد ، خروشچف حتی پیشنهاد کرد کمیسیونی برای تحقیق درباره جنایات استالین تشکیل شود و بنای یادبودی برای قربانیان آن ساخته شود.

نتایج خارجی


پس از مرگ استالین و در دوران استالین زدایی اصل لنینیستی همزیستی مسالمت آمیز احیا شد و هیئت حاکمه شوروی به یک رشته بازدیدها از کشورهای کاپیتالیستی مبادرت ورزیدند ،کاری که استالین هرگز انجام نداده بود.

خلاصه مشخصات استالين


ژوزف استالین Иосиф Сталин
نام کامل: یوسف ویسارینویچ جوگاشویلی
تولد: ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ زادگاه: گوری، گرجستان، امپراتوری روسیه تاریخ مرگ: ۵ مارس ۱۹۵۳ محل مرگ: مسکو
همسران: اکاترینا سوانیدزه ۱۹۰۷-۱۹۰۶، نادژدا آلیلویوا ۱۹۳۲-۱۹۱۹ فرزندان: یاکوف جوگاشویلی، واسیلی، استولانا
دین: آتئیست اطلاعات سیاسی
تاریخ ریاست : ۳ آوریل ۱۹۲۲–۵ مارس ۱۹۵۳ اولين رهبر حزب کمونیست شوروی
جناح سیاسی : حزب کمونیست شوروی



RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - ☭Nicola☭ - 12-03-2012

اول اونکه کی به چرچیل رای داده AngryAngryوچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول: رتشش قدرتمند بود و ژنرالهاش كار بلد!
من هم نگفتم شانسی بوده جنابp-boy22گفتن.درضمن هیتلر خودش هم کاربلد بود وهمه کارها به فرماندهی او بود او فرمانده شجاع

ولایقی بود ولیاقت غیرقابل سرزنش است وشکی در لیاقت اونیست او.
من اصلا به شانس اعتقادی ندارم

درسته هیتلر واقعا استراتژی ها وارتش قدرتمند وکلا قدرتمند بود فقط حریفانش سرسخت ومتحد بودند وفشار سختی بر آلمان وارد بود.

نقل قول: شيوه گاز انبري مطمئن تر است ولي خيلي كند مي باشد

این شیوه رو اصول استالین ارائه داد وتمام پاتک ها وکلک های کل جنگ پشتش استالین بود.اودر کلک زدن حرفه ای بود وقوای را متمرکز کرد

تا آلمان بر اثر حمله زیاد به شوروی که دفاع سرسختی همراه سرما ووسعت زیاد داشت.نقشه استالین جواب داد تصرف روسیه غیر ممکن

بود.البته فداکاری مردم شوروی بسیار مهم بود ووقتی آلمان فرسوده شد ژوکوف وواسیلیوفسکی ارتش آلمان مستقر در شوروی را که در

نابودی محض بود به آسانی منهدم کردند وراه حمله به برلین وتصرف آلمان را هموار ساختن که فرمانده ژوکوف آنرا عملی ساخت.

اما شوروی غیر از جنگ با آلمان کلا استراتژی نداشت وهمین جوری الکی حمله می کرد مثل جنگ زمستان یا حمله به لهستان .

اما آلمان همه حمله هایش را باتدبیر واستراتژی پیش می برد


RE: هیتلر-استالین-روزولت-چرچیل - سلطان دریا - 12-03-2012

توی این افراد بهتر از هیتلر سراغ ندارم.ولی انصافا افکار هیتلر جالبه اگه تونستین خاطرات زندگی هیتار رو بخونید.Undecided