انجمن های تخصصی  فلش خور
رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) (/showthread.php?tid=73301)

صفحه‌ها: 1 2 3


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - بولوم - 12-12-2013

اشکم در اومد خیلی عالی بود


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - king0fkings - 12-12-2013

tekrary vali shenidani.vali fagat ye dastane shirine .shayadam ye jok.dg kalamey be name eshg manaye kharejy nadare ..eshgo hall harfe avalo mizane.bazi ba ehsaso eshgo ayando zendegye mardom shode mese ab khordan. mardom shode


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - نازنین 79 - 12-12-2013

خییلی قشنگ بود...cryingp336


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - ~AyDa~ - 13-12-2013

سلام خوبیTongue


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - جوجو15 - 13-12-2013

cryingcryingcrying


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - shawkila - 13-12-2013

cryingcryingcrying


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - پژژمان - 13-12-2013

حوصله نداشتم بخونم


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - Mιѕѕ UηυѕυαL - 13-12-2013

وآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآیــــــcryingcrying


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - Ir-sa - 13-12-2013

بی نظیر بود واقعا


RE: رنگ عشق(بخونید تا بفهمید عشق چقدر سخته) - jaid - 14-12-2013

(11-12-2013، 3:41)alireza-1377 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
لطفا تا آخر بخونید!!!
Heart رنگ عشق(داستان عاشقانه)
دختري بود نابينا

که از خودش تنفر داشت

که از تمام دنيا تنفر داشت

و فقط يک نفر را دوست داشت

دلداده اش را

و با او چنين گفته بود

« اگر روزي قادر به ديدن باشم

حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم

عروس **** گاه تو خواهم شد »



***

و چنين شد که آمد آن روزي

که يک نفر پيدا شد

که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد

و دختر آسمان را ديد و زمين را

رودخانه ها و درختها را

آدميان و پرنده ها را

و نفرت از روانش رخت بر بست



***

دلداده به ديدنش آمد

و ياد آورد وعده ديرينش شد :

« بيا و با من عروسي کن

ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »



***

دختر برخود بلرزيد

و به زمزمه با خود گفت :

« اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »

دلداده اش هم نابينا بود

و دختر قاطعانه جواب داد:

قادر به همسري با او نيست



***

دلداده رو به ديگر سو کرد

که دختر اشکهايش را نبيند

و در حالي که از او دور مي شد گفت

« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying
cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingBig Grin:cool:Confused