![]() |
آخرين نفس هاي منِ ديوانه... - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: آخرين نفس هاي منِ ديوانه... (/showthread.php?tid=32844) |
RE: آخرين نفس هاي منِ ديوانه... - parmida.a - 27-04-2013 مــن
ســاده میگــویم: ...دلتـــنگ هستـــم... ...و تــو... خیـلی ســاده تـــر... آن را بـی پاســخ میگـذاری RE: آخرين نفس هاي منِ ديوانه... - ÐeaÐ GiЯl - 28-04-2013 صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان که ما از درون زنگ زدیم RE: آخرين نفس هاي منِ ديوانه... - *Nafas* - 29-04-2013 وقتی مرا در آغوش میگرفت چشمانش را می بست نمیدانم از احساس زیادش بود یا خود را در آغوش دیگری تصور میکرد. |