انجمن های تخصصی  فلش خور
خاطراتی از شهدای نسل سومی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: خاطراتی از شهدای نسل سومی (/showthread.php?tid=47788)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - gomnam - 01-09-2013

اون سال تو شلمچه قرعه کشی شده بود بین خادما برای کربلا اسم حجت در نیومده بود.... خداشاهده 4ساعت بی هوش جلوی فنس های شلمچه جلوی گمرک کربلا افتاده بود نمیتونست حرف بزنه .نمیتونست نفس بکشه .....بعد از 4 ساعت که به هوش اوردیمش گفتم حجت چته ؟ چرا غش کردی؟ چرا حرف نمیزنی؟
باگریه گفت حاج علی :آقا چرا نمیخواد هنوز منو قبول کنه؟؟؟؟؟
خاطراتی از شهدای نسل سومی 5



RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - good girl* - 01-09-2013

(01-09-2013، 12:26)gomnam نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
اون سال تو شلمچه قرعه کشی شده بود بین خادما برای کربلا اسم حجت در نیومده بود.... خداشاهده 4ساعت بی هوش جلوی فنس های شلمچه جلوی گمرک کربلا افتاده بود نمیتونست حرف بزنه .نمیتونست نفس بکشه .....بعد از 4 ساعت که به هوش اوردیمش گفتم حجت چته ؟ چرا غش کردی؟ چرا حرف نمیزنی؟
باگریه گفت حاج علی :آقا چرا نمیخواد هنوز منو قبول کنه؟؟؟؟؟
خاطراتی از شهدای نسل سومی 5
یاد اون روزی افتادم که کاروان کربلا روبه رو گلزارشهدا به سوی کربلا حرکت کرد
انگار دل منم باهاشون به کربلا رفت و برگشت............


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - hmt77 - 01-09-2013

perfect


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - gomnam - 04-09-2013

قرار بود با راهیان بره کربلا ...

قبلش چون سرباز بود نمیتونست بره ...

نشد که بره ...

پولی که قرار بود بره کربلا رو روز 3 فروردین به شخصی هدیه کرد.

روز 4 فروردین شهیــــــــــــــــــــــــد شد ..

اومد به خواب مامان و گفت :

مامان امام حسین اومد بالا سرم گفت : 

تو نیا زیارت ما ، ما میایم سراغت ...
آقا گفت دستتو بده..دستمو دادم و دیگه نفهمیدم چی شد ...



کربلا نرفته کربلایی شدی ...
خاطراتی از شهدای نسل سومی 5


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - gomnam - 07-09-2013

آقا کیامرث پیرمرادی(دوست شهید حجت الله رحیمی) میگفت...


شهادت امام حسن عسکری (ع) سال1390 بود که از طرف سپاه حکم گشت امربه معروف و نهی از منکر بهمون دادن باهم رفتیم یکی از مناطق شهر که بسیار سر سبز و زیبا بود بعداز یکی دوساعت به یه صحنه خیلی بدی برخورد کردیم ... شهید حجت گفت من میرم جلو باشون حرف میزنم ،همه انتظار داشتیم الان با اعصبانیت باهاشون برخورد میکنه ولی با لحن خیلی قشنگ از فضایل حضرت زهرا وامام علی گفت که اون دونفر به اشتباهشون پی بردن وزار زار گریه میکردن برامن که خیلی تعجب بود...
انشالله هیچ وقت برای نفسمون عمل نکنیم "


روحت شاد برادرم

خاطراتی از شهدای نسل سومی 5



RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - AyDiN.S - 13-09-2013

.... خوردند که تو زندگی مردم دخالت میکنند و دینشون رو تحمیل میکنند


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - yasinazizi - 13-09-2013

سلام انشاالله شهادت نسیب همه اونایی بشه که ارزوشو دارن

(13-09-2013، 2:10){{♥♥♥ aydin ♥♥♥}} نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
.... خوردند که تو زندگی مردم دخالت میکنند و دینشون رو تحمیل میکنند                                           سلام رو چه حسابی اینقدر مطمئن حرف میزنید فکر نمیکنی شایید خودتون مشکل دارید این حرفا یه خاطره ست با سندو مدرک شماها مگه داد ازادی سر نمیدین چرا پا ی اینجور حرفا که پیش میاد یهو در ازادی تخته میشه یا شایدم ازادی یعنی فقط بی حجابیو دیسکو و.... فکر نمیکنید ازادی یعنی هرکسی بتونه عقیدشو بیان کنه



RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - AyDiN.S - 13-09-2013

عقایدشو بیان کنه نه این که تحمیل کنه فکرمیکردی اگه اون دونفر قبول نمیکردند کارشون اشتباست سرنوشت دیگه ای جز پاسگاه پلیس داشتند؟ازادی ای خوبه که مردم عقایدشون رو بیان کنند و نه این که به زور تحمیل کنند


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - ساناز خانم - 13-09-2013

HeartHeartHeartHeartHeartHeartHeart


RE: خاطراتی از شهدای نسل سومی - gomnam - 14-09-2013

شهیــــــــــد محمــــــــد سلیمانی :


خــــــــدایا مرگــــــــم را برسان ،

دیگـــــــر تحمل بی حجاب های شهــــــر را ندارم .

...
خاطراتی از شهدای نسل سومی 5