![]() |
روانشناسی کودکان - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: پزشکی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=57) +---- انجمن: روان شناسی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=63) +---- موضوع: روانشناسی کودکان (/showthread.php?tid=181550) |
RE: روانشناسی کودکان:- - eɴιɢмαтιc - 17-06-2015 به کودکان گفتگو بیاموزیم
چطور می توانی آنهایی که تو را اذیت می کنند، دلت را می شکنند، ناراحتت می کنند یا حتی قصد خوردنت را دارند به راحتی ببخشی، با آنها مهربان باشی و حتی دلت به حال شان بسوزد؟ زرافه پاسخ داد: من از این بالا خیلی چیزها می بینم؛ کسانی را می بینم که درد دارند و ناراحتند، کسانی که اذیت شده اند و عصبی اند، کسانی که با آنها بدرفتاری شده و بداخلاقند؛ حتی کسانی که دل شان شکسته و دوست دارند انتقام بگیرند. من اینها را می بینم و می دانی که من قلب بزرگی دارم. می توانم محبت زیادی به آنها داشته باشم. چطور می توانم کسانی را که اینگونه اند نبخشم و به آنها محبت نکنم؟ من اینچنین می بینم. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() کودکان از بدو تولد، موجوداتی منحصر به فرد هستند و خواست و اراده و تصوراتی دارند که با بالا رفتن سن و سال شان مدام ردش می کنند؛ به همین دلیل است که میان علائق، خواسته ها و نیازهای آنها با بقیه افراد، نقاط اصطکاک طبیعی وجود دارد. علاوه بر آن کودکان هر روز از پدر و مادر پیام هایی مبنی بر «درست» یا «نادرست» بودن امور دریافت می کنند که باعث به وجود آمدن قضاوت ها و پیش فرض هایی می شود که با ذهنیت دیگران متفاوت است. اینها در کنار هم باعث می شود که کودکان در مواجهه با مسائل و اتفاقاتی که با ذهنیت شکل گرفته آنها متفاوت است، عکس العمل نشان دهند و شروع به مقاومت کنند. کودکان خود و آنچه در ذهن شان وجود دارد را درستِ مطلق می دانند و جالب آنکه همین فرآیند با افزایش سن آنها نیز کم و بیش ادامه پیدا می کند و از دعواهای کوچک داخل مهد کودک به درگیری ها و ناراحتی های داخل مدرسه و بعدها داخل اجتماع بزرگتر منتقل می شود. اما در عین حال کودکان در سال های اولیه زندگی خود کنجکاوی زیادی دارند و این شور و شوق برای فراگرفتن به آنها این امکان را می دهد که با تفاوت ها بهتر کنار بیایند و با آزادی فکر بیشتری به تحلیل موقعیت های مختلف بپردازند. حال این سوال پیش می آید که چگونه کودکان مان را به سمت رشد بیشتر در زمینه یادگیری و در عین حال دوری از خشونت پیش ببریم؟! پیتر سنگه، مدرس انستیتو تکنولوژی ماساچوست و متخصص در آموزش، گفتگو را مهمترین اصل برای یادگیری همیشگی و در نهایت توانایی اجتماعی می داندت و معتقد است اتز آنجایی که در گفتگو، افراد به مشاهده گرانی فعال تبدیل می شوند، می توانند اندیشه و فرآیند تفکر خود را نیز مشاهده کنند و به همین دلیل است که آنها می توانند رویدادها را از اندیشه خود جدا کنند و شروع به گرفتن موضعی خلاقانه تر و کمتر منفعل نسبت به تفکر خود کنند؛ در نتیجه نه تنها یادگیری بهتر آغاز می شود بلکه موضع گیری همراه با پیش داوری قطع و به جای آن جستجو برای یافته های بیشتر جایگزین می شود. گفتگو نوعی خاص از صحبت کردن و گوش سپردن به یکدیگر است. نوعی ارتباط متقابل و تعامل با هم. برای این کار بایستی قبل از هر چیز بتوانیم صحبت های درونی خود را بشنویم و به عکس العمل های خود توجه کنیم و به بررسی منشأ احساسات خود بپردازیم تا قضاوت ها و ارزیابی های خود را خوب ببینیم و آنها را برای شنیدن کامل حرف دیگری به کناری بگذاریم. البته این به معنای نادیده گرفتن آنها نیست بلکه فقط کمی صبر کردن و جستجوی موارد جدید است. از کجا شروع کنیم؟ در مورد آموزش گفتگو نیز به نظر می رسد باید از خود والدین، معلمان و دست اندرکاران آموزشی شروع شود اما برای وارد کردن کودکان به فضای گفتگو موارد زیر حائز اهمیت هستند: 1- خوب گوش کردن را قاعده اصلی خانه قرار دهیم گوش سپردن، روندی فعال است به این معنا که شنیدن تنها کافی نیست، بلکه به قدری باید توجه و تمرکز وجود داشته باشد که تمام مطالب گوینده به خوبی فهمیده شود. برای اینکه فرهنگ گوش دادن مناسب در خانه جا بیفتد، والدین خود باید با دقت و بدون قطع صحبت طرف مقابل (کودکان) گوش کنند و این مهارت را به فرزندان خود بیاموزند. * یک بازی جالب: با فرزندمان قرار می گذاریم هر کدام به نوبت چند دقیقه (مثلا 3 دقیقه) در مورد یک موضوع مشخص صحبت کنیم. در تمام این زمان که یک طرف صحبت می کند، طرف مقابل نباید هیچ صحبتی کند یا اظهارنظر کند بلکه باید خوب گوش کند و پس از پایان وقت صحبت طرفش، هر چه را شنیده بازگو کند و هر کسی با خطای کمتری این صحبت ها را بازگو کرد برنده بازی است. این بازی کمک می کند بچه ها با تمرکز بیشتری به صحبت ها گوش کنند و با تمرین بیشتر حتی سکوت کردن برای شنیدن را فرا گیرند. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() 2- ابر قضاوت ها را بالای سرمان به پرواز درمی آوریم هر کس در زندگی دارای تصورات و فرضیه های خاصی نسبت به زندگی و محیط اطراف خود است که در اثر تجربیات، آموخته ها و شنیده ها ایجاد شده است؛ بنابراین قضاوت و پیشداوری فرآیندی خود به خودی است و نمی توان قضاوت نکرد اما همانطور که مشخص است یکی از موانع مهم در ارتباط، پیشداوری است چرا که باعث می شود گوش سپردن به خوبی انجام نشود و در ادامه نیز با مطرح شدن این پیشداوری ها، روند گفتگو متوقف شده و به مجادله تبدیل شود اما چگونه می شود مزاحمت قضاوت ها را در گفتگو کم کرد؟ می دانیم که برداشت ما از واقعیت فقط قسمتی از آن است، همان قسمتی که ما توانسته ایم ببینیم. با دانستن این مطلب و تلاش برای جستجوی بیشتر، شاید بتوانیم برای زمانی حتی اندک پیشداوری ها را به حالت تعلیق درآورده و از سوی دیگر با دیدن روند تفکر در درون خودمان می توانیم به خوبی از قضاوت خود به خودی بکاهیم. در مورد کودکان، شاید به جریان انداختن این روند کمی سخت باشد چرا که آنها به خاطر نداشتن تفکر پیچیده و انتزاعی، نمی توانند بر روند تفکر خود کنترل داشته باشند؛ اما به دلیل پیش تجربه های کمتر، خیلی بهتر از بزرگسالان می توانند قضاوت هایشان را به حالت معلق دربیاورند. برای تحقق این اصل زیبا، والدین بهتر است در برخورد با خود بچه ها، به جای قضاوت های سریع، از آنها بیشتر بپرسند و توضیح بخواهند و هنگامی که رویداد و اتفاقی از جانب بچه ها تعریف و توصیف می شود، توجه آنها را به ابعاد دیگر ماجرا جلب کنند. 3- احترام: کلید ورود به گفتگو احترام به معنای آن است که هر کسی را در جایگاهش به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را جای او فرض کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم چه می کردیم، چگونه فکر می کردیم و چه احساسی را تجربه می کردیم. وقتی احترام به این معنا میان دو یا چند نفر جریان داشته باشد، شرایط بسیار خوبی برای درک طرف مقابل، شنیدن فعال صحبت هایش و پیشداوری نکردن به وجود می آید. در گفتگو با کودکان حتی سعی می کنیم موقعیت برابری با آنها داشته باشیم (خم می شویم تا قدمان هم اندازه آنها شود، کنارشان می نشینیم و ...) با توجه به حرف هایشان گوش می کنیم و از نادیده گرفتن یا اشتباه شمردن صحبت هایشان اجتناب می کنیم. * یک بازی جالب: جای خود را به عنوان والد با آنها به عنوان کودک عوض کنیم. در نقش جدید، با آنها بر سر مسائل شان گفتگو کنیم، یا زمانی که اختلاف با کسی را مطرح می کنند از آنها بخواهیم وکیل مدافع آن شخص باشند و خودمان وکیل مدافع او شویم. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() بیشتر بدانیم به علاوه چند نکته * صادقانه با فرزندانمان صحبت کنیم و به آنها یاد دهیم احساسات شان را بیان کنند. * شتاب و عجله را از گفتگوهایمان دور کنیم و با طمأنینه و آرام صحبت کردن را به کودکانمان بیاموزیم. * خوب توضیح دادن را به فرزندمان یاد دهیم و به او بیاموزیم که در عین خلاصه وار صحبت کردن، آنچه را در ذهنش وجود دارد، برای طرف مقابلش بیان کند. سوال کنیم تا بتواند خوب توضیح دهد. * کودکان باید بسیار بسیار بیشتر از آنچه که امروز می بینیم، بازی کنند و در بازی ها یاد بگیرند چون تا وقتی که انسان کوچک است باید به اندازه کافی بازی کند تا بعدها که بزرگتر شد، بتواند کنج هایی از دل آن بازی ها درآورد و تمامی زندگی خود را بر مبنای آن شکل دهد. در آن صورت می فهمد که معنای داشتن جهانی گرم و صمیمی چیست. RE: روانشناسی کودکان:- - eɴιɢмαтιc - 04-08-2015 انيميشن «من شرور» چه چيزهايی به كودك ياد میدهد؟ اسمش هست «من شرور» و حتي از نظر برخي مترجمها « من نفرت انگيز». با اين وجود قهرمان اين داستان شايد شرور به نظر برسد، اما به هيچ عنوان نميتوان لقب «نفرتانگيز» را به او چسباند. گرو در قسمت اول اين انيميشن ميخواهد ماه را بدزدد و زمين را يخبندان كند، اما همين شرور به ظاهر كنترل ناپذير، در قسمت دوم از كشفیات قديمياش براي مبارزه با شرورها استفاده ميكند و براي محافظت از زمين جان ميكند. اين قهرمان دوستداشتني با آن چهره زشت و خسته تنها نيست. دهها «مينون» تك چشم و دو چشم زرد رنگ به او براي ساختن داستاني هيجانانگيز و به خاطر ماندن كمك ميكنند و سه فرزندخوانده قد و نيمقدش نه تنها براي ساختن انساني بهتر از اين تبهكار قديمي در تلاشند، بلكه با فعاليتهايشان داستاني جذابتر را هم به بينندگان دو قسمت اين انيميشن تقديم ميكنند. من، نفرتانگيز نيستم! در نزديكي خانهاي با چوبهاي پرچين سفيد و بوتههاي پر از گل رز كه در يك منطقه شاد بيرون شهر واقع شده، خانهاي سياه با حياطي بدون چمن قرار گرفته كه هويت آن براي اهالي محل و همسايهها مجهول است. اين خانه رازي بزرگ را در خود پنهان كرده و در ادامه داستان ميبينيم كه پناهگاه بزرگ مخفي را در زير زمين خود جا دادهاست. پناهگاهي كه در آن براي بزرگترين سرقت مسلحانه تاريخ زمين برنامهريزي ميشود. بررسيهاي موشكافانه «گرو» قرار است به سرقت ماه منجر شود. بله! به همين سادگي! گرو قرار است ماه را بدزدد. گرو براي رسيدن به اين هدف به هر دري ميزند و حتي در ظاهر سرپرستي چند كودك بيسرپرست را هم بر عهده ميگيرد. اما اين كار كه قرار بود گرو را به هدفش يعني دزديدن ماه نزديكتر كند، مسير زندگي او را براي هميشه عوض ميكند. او در پايان داستان دل به بچهها ميبندد و مثل يك پدر از آنها حمايت ميكند. پدر شدن به زندگي سياه گرو رنگ ميدهد. او حالا مفهوم «مراقبت كردن»، «دوست داشتن» و البته «دوست داشتهشدن» را ميشناسد و به همين دليل در قسمت دوم انيميشن مسير زندگياش را تمام و كمال تغيير ميدهد و به جاي تبهكار بودن، مبارزه با تبهكارها را به عنوان هدفش انتخاب ميكند. سلام آدمهاي خاكستري شايد بتوان گفت كه پيام اصلي انيميشن دو قسمتي «من شرور» اين است: آدمها سياه يا سفيد نيستند. مجرمي كه شهر از دست او امان ندارد، ميتواند در دلش مهر چند كودك بيسرپرست را جا دهد؛ دوستشان داشته باشد؛ نگرانشان شود و براي آرامششان به هر دري بزند. گرو كه در ابتداي داستان، شخصيتي سياه به نظر ميرسد، در پايان داستان شخصيتي خاكستري به نظر ميرسد كه در كنار فعاليتهاي مجرمانهاش، ميتواند نقش پدري خوب را بازي كند و حتي برای شادي بچههايش در جشن تولد آنها لباس پرنسسي بپوشد و كلاهگيس به سر بگذارد. بچهها خيلي زود به گرو كه براي خوشحال كردنشان به هر دري ميزند دل ميبندند و حضور «مينون»هاي ابله هم در جذاب كردن اين داستان، خنداندنشان و حتي هيجانزده كردنشان نميتواند بيتاثير باشد. با اين وجود، براي بچهها پذيرفتن سياه و سفيد بودن شخصيت گرو و اشتباه كردنش آسان نخواهد بود. او يك قهرمان مطلق نيست و قرار نيست بينندهاش در تمام داستان با خيال مطمئن به تماشاي رشادتهايش بنشيند. او «زورو» نيست، بلكه «شروری» است كه گاهي در دامهايي كه خودش براي ديگران پهن كرده ميافتد و حتي شكست ميخورد. من معمولي هستم گرو يك آدم خاص است؛ يك تبهكار و البته مغز متفكر اما انيميشني كه داستان زندگي او را روايت ميكند، نشان ميدهد كه حتي آدمهاي خاص هم در خانه، زندگي عادي دارند. بچههاي گرو در پايان شب برايش شعر ميخوانند؛ لالايي ميشنوند؛ بوسيده ميشوند و اين مجرم كه از سر اتفاق به دنياي پدرها وارد شده، مثل يك آدمعادي در كنار آنها حاضر ميشود. گذشته از اين، «گرو»ي به ظاهر سختدل، مثل همه آدمهاي عادي ميتواند عاشق شود و به زني كه مثل او اهل عمليات سري است، دل ببندد. اين شباهت ميتواند خيال ازدواج و تشكيل خانواده را به ذهن «گرو»يي كه ديگر اهل كارهاي خلاف نيست، بيندازد و لباس دامادي به تن او كند. براي كودكاني كه قهرمان ذهنيشان را هميشه دور از دسترس و خارقالعاده تصور ميكنند و بر اين باور هستند كه در دنياي قهرمانها ناممكن و شكست خوردن معنايي ندارد، آشنايي با گرو كه نه تنها گاهي به بنبست ميخورد، بلكه در كنار فعاليتهاي خاص و قهرمانانهاش، هيچ چيز را با لذت معمولي بودن و پدر بودن عوض نميكند، خالي از لطف نخواهد بود. من، نفرتانگيز نيستم! خط قرمزها پاك ميشوند در دنياي گرو هدف وسيله را توجیه ميكند و شايد براي كودكاني كه چنين ذهنيتي را به سختي ميتوانند بپذيرند، درك اين موضوع و البته كنار آمدن با آن آسان نباشد. كودكان قانونمدارتر از آن هستند كه بتوانند براي رسيدن به هدفي عالي، قانونهاي مزاحم را كنار بگذارند و به هر وسيلهاي و حتي به قيمت شكست برخي قانونها و اصول، به خواسته متعالي خود برسند اما برخلاف اين موضوع، گرو تصميم ميگيرد براي متوقف كردن يك تبهكار، سراغ همان سلاحهاي قديمي كه ميخواست با كمكشان ماه را بدزدد، برود و از روشهاي تبهكارانه براي حفظ امنيت زمين استفاده كند. گرو ديگر ميانهاي با كارهاي خلاف ندارد. اين را همه ما ميدانيم؛ اما سابقه او در شرارت، ذهنش را حتي براي رسيدن به اهداف انساندوستانه به همان مسير قديمي هدايت ميكند. شايد درك و البته پذيرفتن چنين مفهومي براي كودكاني كه مخاطب اين انيميشن نيستند، آسان نباشد. كودكاني كه اهل اسطوره ساختن هستند، نميتوانند با گرو در اين زمينه همراه شوند و بپذيرند كه قهرمانشان براي رسيدن به هدفش شكست ميخورد، اشتباه ميكند و حتي ويراني به بار ميآورد. اين داستان ادامه دارد گفتيم كه گرو شكست ميخورد، اما نااميدي در دنياي او جايي ندارد. او را ميتوان نماد سختكوشي دانست و به عنوان كسي كه هميشه به دنبال ايدههاي تازه براي رسيدن به هدفش هست، معرفي كرد. او براي متوقف كردن تبهكاري كه قصد ويران كردن دنيا را دارد، سلاح ميسازد اما در جنگ ميان آنها، سلاح گرو به دست تبهكار ميافتد و به وسيلهاي براي زودتر ويران كردن دنيا تبديل ميشود. با اين وجود او تا آخرين لحظه براي جبران كردن اشتباهش تلاش ميكند و درحالي كه مينونهايي كه پيش از اين دوست و همراهش بودهاند، با شرارتهاي رقيب گرو به دشمن او تبديل شدهاند، او براي برگرداندن شرايط به روزهاي قبل و نجات دوستان قدیمی و البته کل ساکنان زمین تلاش ميكند. البته حتي در اين جريان هم ميتوان تلاش سازندگان انيميشن براي معمولي نشان دادن اين مغز متفكر را ديد و شكست خوردن كسي كه سالها تبهكار بوده، به پيشرفتهترين تكنولوژيها مجهز بوده و به سختكوشي هم مشهور است را ديد اما منتظر باختنش در اين بازي نماند. البته نبايد فراموش كنيم كه درحال تماشاي يك انيميشن كودكانه هستيم كه باختن در آن معنايي ندارد و به همين دليل زني كه گرو به او دلبسته بود، در آخر داستان دوباره به كمكش ميآيد؛ او و زمين را نجات ميدهد و با اين قهرمان خاكستري، پيمان ازدواج ميبندد و همه مینونها و بچههای گرو در این جشن آنها را حمایت میکنند. توي چاه نيفتيد قرار نيست به هر كسي اعتماد كنيم. اين يكي ديگر از پيامهايي است كه انيميشن من شرور به بينندگانش ميدهد. در قسمت دوم اين انيميشن ميبينيم كه تبهكارقديمي ميتواند در لباس يك شيريني فروش ظاهر شود و براي مخفي كردن فعاليتهاي مجرمانهاش، ظاهري متفاوت به خود بگيرد. البته از آنجا كه قرار نيست سازندگان انيميشنها، بچهها را با چهرهاي غمزده و نگران از سينما بيرون بفرستند، گرو در جريان داستان از فعاليتهاي پنهان اين جنايتكار با خبر ميشود و به قيمت به خطر انداختن زندگياش، راز او را فاش ميكند. با اين انيميشن بيشتر آشنا شويد سه سال پس از توليد اولين قسمت انيميشن من شرور يا Despicable Me، سازندگان اين انيميشن پرطرفدار قسمت دوم آن را ساختند. درحالي كه قسمت اول اين انيميشن توانسته بود طرفداران زيادي را در گوشه گوشه دنيا پيدا كند، افت سري دوم آن نميتوانست دور از انتظار باشد. اما سازندگان روي چنين انتظار بدبينانهاي خط كشيدند و با همان قدرت، قـسمـت دوم اين انيميشن را روانه بازار كردند و توانستند براي هر دو مجموعه در وبسايت «imdb» رتبهاي نزديك 8 از 10 را به دستآورند. من، نفرتانگيز نيستم! به دنياي مينونها خوشآمديد كمتر كسي است كه اين انيميشن دو قسمتي را ديده باشد اما به مينونهاي دل نبسته باشد. آنها كه حتي نميتوانند با مخاطبشان حرف بزنند، آنقدر با رفتارهايشان خود را در دل مخاطبان جا كردهاند كه به يكي از انگيزههاي ساخت قسمت سوم اين انيميشن تبديل شدهاند. مينونها قرار است شخصيتهاي اصلي سومين قسمت از این انيميشن كه ساخت آن شروع شده و به زودي به بازار فيلم و انيميشن راه پيدا ميكند، باشند و به همين دليل نام سومين قسمت اين مجموعه به «مينونها» تغيير كره است. تاكنون داستان كلي اين قسمت كه قرار است تابستان امسال اكران شود، منتشر نشده است. RE: روانشناسی کودکان:- - eɴιɢмαтιc - 13-08-2015 ازدواج های بی عشق چه بلایی سر کودک می آورد؟
ازدواجهای بیعشق میتواند بر رشد کودکانی که به واسطه آن متولد میشوند تاثیر بگذارد. بااینکه همه ازدواجهایی که کمبود عشق دارند تاثیر منفی بر بچههای این خانوادهها نمیگذارند اما هرچه تضاد و تعارضات بین مرد و زن در خانواده بیشتر باشد، احتمال اینکه بچهها بخواهند نقش فرد بزرگسال را بر عهده بگیرند بیشتر بوده و تاثیر منفی که بر آنها در طولانی مدت گذاشته میشود، بالاتر میرود. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() الگوبرداری بااینکه طلاق ممکن است تاثیر بسیار مخربی بر بچهها بگذارد، ماندن در یک ازدواج بدون عشق هم روی بچهها بیتاثیر نیست. اینکه به هر قیمتی ازدواج را پابرجا نگه دارید، بیشتر از اینکه به نفع بچهها باشد، به ضرر آنها خواهد بود. بچهها از والدین خود یاد میگیرند و رفتارهای آنها را الگوی خود قرار میدهند. درک آنها از رابطه بین زن و مرد و روش حل مشکلات هم در خانواده شکل میگیرد. بچهها معمولاً در زندگی خودشان رفتار بین والدین خود را تکرار میکنند. تاثیر روی کودکان طبق گزارشی که در سال ۲۰۰۱ در مجله پزشکی خانواده در امریکا به چاپ رسید، محققان با مشاهده مشکلاتی در بچههای طلاق، موضوع را تا قبل از طلاق والدین آنها دنبال کردند. این مشکلات به صورت افت تحصیلی و مشکلات رفتاری در مدرسه نشان داده شده بودند. این بچهها میزانی از دشمنی و خشمی که بین والدین خود دیده بودند را هم جذب کرده بودند. والدینی که سعی میکنند ازدواج خود را پابرجا نگه دارند هم به صورت غیرمعقول و دمدمیمزاجانهای کودکانشان را تربیت میکنند که این پیامهایی متفاوت به بچهها میفرستد که برای رشد آنها مضر است. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() مضرترین ازدواجها طبق همین گزارش، پرضررترین ازدواجهای بیعشق با میزان اختلاف والدین ارتباط مستقیم دارد. ازدواجهایی که بدترین تاثیر را روی بچهها دارد ازدواجهایی هستند که کودک احساس میکند بین والدین خود گیر افتاده است و یا زمانی که والدین با خشونت و حتی تنبیه فیزیکی با بچهها برخورد میکنند. وقتی والدین درگیر اختلافات بین خود هستند، قادر به دادن انرژی احساسی که بچهها به آن نیاز دارند نبوده و نقش اصلی خود بعنوان پدر یا مادر را فراموش میکنند. وارد کردن بچهها به این اختلافات زناشویی هم باعث میشود کودک نقش خود بعنوان کسی که باید مورد مراقبت و توجه قرار بگیرد را فراموش کرده و خود را تحت فشار سنگین احساسی و روانی حس کند. راهحل متخصصین بر این عقیدهاند که والدینی که شاد نیستند بچههایی بزرگ میکنند که آنها هم نمیتوانند احساس شادی کنند. بااینکه متخصصین تصور میکنند خیلی مهم است که اختلافات زناشویی مورد بررسی قرار گیرند اما گاهی اوقات طلاق برای سلامت همه اعضای خانواده بسیار بهتر خواهد بود. اما بااینحال اگر یک ازدواج بدون عشق باز هم بتواند محیطی حمایتکننده و سالم برای بچهها فراهم کند، باز هم میتواند بچههایی موفق و سالم وارد جامعه کند. بهترین حالت برای بچهها این است که اختلافات زناشویی در کمترین میزان ممکن باشد. از اینها گذشته، به هیچ عنوان تصور نکنید که میتوانید مشکلات ازدواج بدون عشق خودتان را از چشم فزرندان خود پنهان کنید. وقتی بچهها به صورت مرتب در معرض برخی رفتارها قرار گیرند، خیلی راحت متوجه اختلافات و ارتباط بین شما خواهند شد. RE: روانشناسی کودکان:- - eɴιɢмαтιc - 22-08-2015 دلبند افسرده من .. دکتر فاطمه رنجبر، روان پزشک کودک و نوجوان: کودکتان تا دیروز خوب و سرحال بود اما حالا مدتی است بهانه گیری می کند و حتی دیگر حرفتان را گوش نمی دهد. او که تا همین چند وقت پیش جزو بچه های آرام بود حالا دعوا می کند و در مقابل حرف های شما می ایستد. از کنار چنین علائمی راحت می گذرید؟ نکته اینجاست که این تغییرات واضح در خلق و خوی فرزندتان بدون شک علتی دارد که پیداکردن آن توسط متخصص می تواند خیالتان را از بابت تشخیص و درمان به موقع اختلالات خلقی راحت کند. انواع اختلالات خلقی در کودکان اختلالات خلقی در کودکان درحقیقت همان اختلالاتی است که در بزرگسالان وجود دارد اما علائم کودکان با توجه به سطح رشدی، شناختی و رشد تکاملی تفاوت می کند. در بزرگسالان اختلال خلقی 2 گروه است؛ اختلال افسردگی و دوقطبی. در کودکان نیز همین 2 گروه را برای اختلال خلقی درنظر می گیرند. هرچند در مورد میزان شیوع این 2 نوع اختلال در کودکان مطالعات دقیقی انجام نشده اما به طور کلی افسردگی تک قطبی به نسبت اختلال دوقطبی در کودکان شیوع کمتری دارد. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() نشانه های اختلال دوقطبی در اختلال دوقطبی معیارهای شناختی همانند بزرگسالان است. اما نکته اینجاست که ظهور علائم با توجه به رشد شناختی متفاوت است. شایع ترین علامت در اختلال دوقطبی شیدایی و تحری پذیری یا همان خلق بالاست. به همین دلیل است که اختلال دوقطبی را بیشتر به نام شیدایی یا مانیا می شناسند. در اختلال دوقطبی یک طیف شیدایی یا خلق بالا و یک طیف افسردگی است. باید توجه داشت که اگر کودک فقط یک بار هم تجربه خلق بالا را داشته باشد باز هم اختلال دوقطبی در مورد او مطرح می شود. در کودکان معمولا تحریک پذیری شایع تر است. به این ترتیب که مثلا کودکی که آرام بوده حالا پرخاشگر شده یا خلق بالا را نشان می دهد و بی جهت می خندد و شادی بی دلیل دارد. نشانه دیگر این اختلال افزایش اعتماد به نفس است که در بزرگسالان به این صورت دیده می شود که فرد فکر می کند مهم است و هذیان بزرگ بینی دارد ولی در کودکان ممکن است این طور خود را نشان دهد که کودک بچه های دیگر را بزند و این تصور را داشته باشد که قوی تر از بچه های دیگر است. براساس سطح شناختی ممکن است افزایش اعتماد به نفس خود را این طور نشان دهد که کودک لجباز و نافرمان شود. در این شرایط نافرمانی معادل اعتماد به نفس بالاست. کودکی که اختلال دوقطبی دارد دچار بی خوابی و افزایش انرژی است. به این صورت که اگر پیش تر یک ساعت فوتبال بازی می کرد حالا ساعات طولانی را به بازی می پردازد و اصلا احساس خستگی نمی کند. بی قراری یکی دیگر از علائم این اختلال است. وجود این علامت کودک را کلافه می کند به طوری که مدام راه می رود و وقتی از او درباره مشکلش سوال می شود علت را نمی داند. این موضوع می تواند خودش را به صورت تمایل به خروج از منزل نشان دهد و کودک مدام تقاضا کند که مثلا به پارک بروند. از جمله علائم دیگر می توان به ولخرجی اشاره کرد. به این شکل که خواسته های کودک بیشتر یا به صورت غیرطبیعی بخشنده می شود و اسباب بازی هایش را به دیگران می بخشد و خودش را درگیر کارهایی می کند که عاقبت خوشی ندارد. یکی از علائم مهم دیگر در کودکان کمی بزرگ تر افزایش میل جنسی است که در آن دختر و پسر نوجوان به جنس مخالف تمایل نشان می دهند و گاهی اوقات ممکن است درگیر روابط جنسی شوند. در کودکان کم سن تر چون میل جنسی هنوز بروز ندارد ممکن است این حالت خودش را به صورت فحش های رکیک جنسی یا دست زدن به بدن مادر و خواهر نشان دهد. پرحرفی هم از دیگر علائم اختلال دوقطبی تشخیص داده شده است. تشخیص چطور انجام می شود؟ معمولا زمانی تشخیص اختلال دوقطبی داده می شود که علائم برای یک هفته وجود داشته باشد. گاهی اوقات که شدت علائم زیاد نیست می توان به صورت سرپایی درمان را انجام داد. اما چون معمولا این علائم شدید است به بستری شدن و مراقبت کامل نیاز است. در بزرگ تر ها اختلال شیدایی به صورت 1 تا 2 هفته ای و مجزا از دوره های دیگر زندگی است و می توان گفت فرد بزرگسال تا مدتی قبل علائمی نداشته اما در مورد کودکان ممکن است این علائم یک سال ادامه داشته باشد. به این صورت که دوره مجزایی وجود ندارد که بتوان تشخیص دوقطبی داد و حتی گاهی ممکن است علائم به تغییرات دوران نوجوانی نسبت داده شود. به همین دلیل بسیار مهم است که روان پزشک کودک را معاینه کند و شرح حال کامل از او بگیرد. هرگونه تغییر خلق کودک باید به اطلاع پزشک برسد. در کودکی که یک دوره اختلال دوقطبی وجود داشته باشد حداقل 2 سال باید دارودرمانی انجام شود. هرچه تعداد عود اختلال بیشتر باشد مدت استفاده از دارو هم بیشتر است. به همین دلیل والدین نباید احساس کنند درمان کوتاه مدت است. اگر بعد از 2 سال هیچ گونه عود بیماری وجود نداشته باشد دارو کم به تدریج و در نهایت قطع می شود. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() نشانه علائم اختلال دوقطبی با بیش فعالی بسیاری از اوقات افتراق اختلال دوقطبی و بیش فعالی سخت است ولی کودک بیش فعال علائم را از 4-3 سالگی نشان می دهد و علائم ام مربوط به یک دوره خاص نمی شود درحالی که اختلال دوقطبی در یک دوره خاص اتفاق می افتد. ممکن است کودکی بیش فعال باشد و بعد دچار اختلال دوقطبی شود که به صورت تغییر سطح عملکرد نسبت به قبل خود را بروز می دهد. ضمن آنکه در فردی که دوقطبی دارد افزایش میل جنسی وجود دارد در حالی که در بیش فعالی این حالت دیده نمی شود. در کودکان نیز مانند بزرگسالان، علت بروز اختلال پایین تر باشد سهم ژنتیک بیشتر است اما عوامل محیطی هم نقش دارد. گاهی اوقات کودک بعد از طلاق یا استرس محیطی دچار این اختلال می شود اما ژنتیک هم برای بروز آن لازم است. روند درمان افسردگی تک قطبی علائم این نوع اختلال باید دست کم 2 هفته وجود داشته باشد تا بتوان تشخیص اختلال افسردگی داد. اگر افسردگی تک قطبی خفیف باشد روان درمانی یا درمان شناختی رفتاری انجام می شود اما فقط تحت نظر متخصص و با تعداد جلسات مناسب. در صورت دسترسی نداشتن به روان درمانی دارودرمانی انجام می شود. داروهای این اختلال بازجذب کننده سروتونین هستند که فلوکستین و ستالوپرام در این دسته دارویی قرار دارند. برخی والدین ممکن است اقدام به خوددرمانی کنند و خودسرانه به کودک فلوکستین بدهند در حالی که برخی اوقات داروهای ضدافسردگی در کودکانی که افسردگی شان از نوع دوقطبی است باعث شروع دوره شیدایی می شود. بنابراین ابتدا باید معیارهای افسردگی دوقطبی رد شود سپس اقدام به تجویز این داروها شود. افسردگی تک قطبی، نوع دیگر اختلال خلقی افسردگی ممکن است طی اختلال دوقطبی بروز کند یا به صورت تک قطبی باشد. در کودکان افسردگی تک قطبی کمتر بروز می کند. علائم این اختلال مانند بزرگ ترهاست اما تظاهر علائم با توجه به رشد شناختی متفاوت است. یکی از علائم مهم، خلق پایین یا تحریک پذیری است به طوری که کودک عصبی و زودرنج می شود و مدام دعوا می کند. خلق پایین به صورت بهانه گیری و گریه هم بروز می کند. در افسردگی کاهش انرژی وجود دارد و کودک فعالیت های معمولش را انجام نمی دهد. لذت نبردن از زندگی و تفریحات یکی دیگر از نشانه هاست و ممکن است کودکی که با همسالانش بازی می کرد دیگر میلی به بازی نداشته باشد. خواب کودک افسرده هم به هم می خورد و او یا پرخواب می شود یا کم خواب. کم اشتهایی و پراشتهایی نیز از نشانه های افسردگی تک قطبی است. کودک افسرده ناامید است و انگیزه ندارد و اظهار ناتوانی می کند. افکار منفی در کودک به صورت فکر مرگ خود یا مرگ دیگران است. مثلا می گوید «کاش به دنیا نیامده بودم» اما در نوجوانان به صورت افکار خودکشی است. RE: روانشناسی کودکان:- - eɴιɢмαтιc - 23-08-2015 تربیت کودکان بعد از طلاق تادیب و تربیت فرزندان بعد از طلاق می تواند چالش های بسیاری را ایجاد کند. گذشته از اینها، خود طلاق برای همه استرس زا است و برای کودکان طبیعی است تا مشکلات رفتاری فزاینده ای را هنگامی که والدین شان از هم جدا می شوند از خود بروز دهند. همچنین، تک والد (پدر یا مادر مجرد) بودن اصلا کار ساده ای نیست. بدون شخص دیگری که مسئولیت مسائل را به عهده بگیرد یا از شما حمایت و پشتیبانی کند، تربیت فرزندان مسئولیت بسیار سنگینی را به شما تحمیل می کند. مسائل دیگر، مانند شرایط حضانت، زندگی شما بعد از طلاق را سخت تر و پیچیده تر می کند. کودکان بعد از طلاق به تادیب و تربیت اصولی و منسجم نیاز دارند. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() قوانین را دوباره بسنجید و ارزیابی کنید خیلی مهم است که بعد از جدایی و طلاق قوانین خانه را مورد بازبینی قرار دهید. ببینید می خواهید چه قوانینی را حفظ کنید و کدامیک را تغییر دهید. به عنوان مثال یک تک والد، شما ممکن است متوجه شوید در برخی زمینه ها باید سخت گیرتر باشید و در برخی موارد دیگر منعطف و ملایم تر. برای مثال، ممکن است تصمیم بگیرید که در مورد زمان خواب باید جدی تر و سختگیرتر باشید، اما در مورد تمیزکردن هر روزه اتاق خواب کودک چندان خشن و جدی نباشید. همه اینها بستگی دارد به اینکه چقدر به طور واقع بینانه می توانید کار و مسئولیت را تقبل کنید و چه مقدار مسئولیت به عهده فرزندتان قرار دهید. نیازی نیست قوانین شما دقیقا همانند قوانین والد دیگر باشد. کودکان به خوبی خودشان را با قوانین متفاوت در محیط های متفاوت تطبیق می دهند. همان طور که در خانه و مدرسه قوانین متفاوتی حاکم است، آنها می توانند خودشان را با قوانین متفاوت در خانه هر یک از والدین نیز تطبیق دهند. خودتان را آماده شنیدن جملاتی از این دست کنید، «اما در خانه پدر تا هر وقت که بخواهیم می توانیم بیدار بمانیم،» یا «مامان ما را مجبور نمی کند که همه غذایمان را بخوریم». فقط با ارامش و خونسردی متذکر شوید که در خانه شما قوانین متفاوتی حاکم است. اغلب والدینی که حضانت فرزندان به آنها داده شده است قوانین بیشتر و جدی تری دارند، چون آنها با مسائلی از قبیل تکالیف منزل، زمان خواب و آماده شدن برای رفتن به مدرسه در صبح مواجه می شوند. در این میان، والدی که حضانت فرزند را به عهده ندارد معمولا فرزندان در تعطیلات و آخر هفته ها با او هستند بنابراین نیازی به قوانین سخت گیرانه ندارند. وضع کردن قوانین مشابه و یکسان کار بسیار دشواری است. چرا که شما و والد دیگر ممکن است سبک های تربیتی متفاوتی داشته باشید. بنابراین برای خانه خودتان قوانین خودتان را وضع کنید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() پیامدها و عواقب مشخص و واضحی را در نظر بگیرید آماده مواجه شدن با مشکلات رفتاری فزاینده ای باشید، مانند رفتارهای بازگشتی و پس رونده و رفتارهایی برای جلب توجه بیشتر. همچنین یک چشم تان باید متوجه رفتارهای احتمالی باشد که به شما هشدار می دهد فرزندتان برای مواجه با طلاق به کمک حرفه ای و مشاور نیاز دارد. تصمیم بگیرید می خواهید چه عواقب و پیامدهای مثبت و منفی در نظر بگیرید. آماده باشید تا فرزندان قوانین را آزمون کنند و بسنجند، بنابراین اطمینان حاصل کنید که شما حد و مرزهایی با پیامدها و عواقب مشخص را وضع کرده اید. اغلب بعد از طلاق، فرزندان می خواهند بدانند که آیا شما خودتان قادرید از پس بدرفتاری های آنها بربیایید یا نه؛ گاهی با این مسائل می خواهند شما را به چالش بکشند. اکثر کارشناسان بر این باورند که چنانچه مشکل رفتاری در خانه شما اتفاق افتاد، عواقب و پیامد نیز باید در خانه شما اعمال شود. اگر فرزندتان دقیقا قبل از اینکه به خانه والد دیگرش برود بدرفتاری کرده است، وقتی به خانه تان بازگشت او را باید با پیامد کارش مواجه کنید. هرازگاهی والدین باید با هم سرپیامدها و عواقب و حتی تنبیه فرزندان، همکاری و توافق کنند. این می تواند بدین معنا باشد که اگر قرار است فرزندتان از امتیاز بازی ویدئویی اش به مدت 24 ساعت دقیقا از لحظه ای که می خواهد به خانه والد دیگر برود محروم شود، والد دیگر نیز باید به این تنبیه و پیامد احترام بگذارد. با این وجود، خانواده های بی شماری قادر نیستند چنین کاری انجام دهند. تادیب و تربیت همراه با جدیت و ثبات قدم گاهی اوقات والدین تادیب و تربیت فرزندان را نادیده می گیرند و مورد اغماض قرار می دهند، چون بعد از طلاق احساس بدی دارند. به هر جهت، کودکان دچار فشار روحی حتی از کودکان معمولی به تادیب و تربیت بیشتری نیاز دارند. توجه مثبت بیشتر و اطمینان خاطر بیشتری را برای فرزندتان فراهم کنید. در تادیب و تربیت تان جدی و ثابت قدم باشید، بنابراین فرزندتان می داند در خانه از او چه انتظار و توقعی دارید. اگر در تربیت تان جدی و ثابت قدم نباشید این می تواند فرزندتان را دچار سردرگمی کند. اگر فرزندانتان بین خانه والدین پس و پیش شوند، آنها باید بدانند وقتی در خانه شما هستند چه انتظاراتی از آنها دارید. ارتباطتان را با همسر سابق تان حفظ کنید. بهترین راهنما که چگونه فرزندان تان با طلاق کنار بیایند بستگی به رفتار و برخورد شما و همسرتان در طی طلاق و حتی بعد از آن دارد. سعی کنید هر وقت نیاز بود در مورد رفتار فرزندان تان با همسر سابق تان صحبت و مشورت کنید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() برای مثال، همسرتان نیز باید در جریان نگرانی های فرزندتان و نیز پدیدارشدن مشکلات رفتاری فرزندتان قرار بگیرد. گفتگو و هم فکری با او برای حل اینگونه مشکلات می تواند خیلی مفید واقع شود. تا جایی که می توانید همانند یک تیم کار کنید والدینی که همانند یک تیم با هم کار می کنند معمولا در حل و فصل مشکلات رفتاری بعد از طلاق موفق تر هستند. زمانی که همه افرادی که به مشکلی اشراف دارند اقدام به همکاری می کنند، بسیاری از مسائل و مشکلات رفتاری به بهترین شکل حل و فصل می شود و برنامه مدیریت رفتار توسعه یافته تر می شود. اگر به هر دلیلی شما و همسر سابق تان نمی توانید به مثابه یک گروه با هم کار کنید، بر رفتارهایی که می توانید در خانه تان مورد توجه قرار دهید تمرکز کنید. تمرکز بر آنچه که تحت کنترل دارید می تواند نتایج بهتری را برای فرزندان تان به ارمغان بیاورد. RE: روانشناسی کودکان:- - eɴιɢмαтιc - 28-08-2015 دردسرهای پسرداری! این روزها دیگر برای پدر و مادران تفاوتی نمی کند فرزند در راه شان دختر باشد یا پسر، مهم سلامت بودن و شاد زندگی کردن آنهاست. در عین حال باید پذیرفت خلق و خو و رفتار در دختران و پسران تفاوت دارد و رویکرد تربیتی ویژه خود را می طلبد. بدون شک مسیری پر از مشکلات و مبارزات وجود دارد که مادران پسردار در طول مدت بزرگ کردن کودکان خود با آنها رو به رو خواهندشد. دفعه بعدی که موردی از این فهرست برای شما رخ داد، از اینها به عنوان یادآوری این مطلب استفاده کنید که مادران پسردار تمام دنیا، تجربیات مشترکی با شما دارند. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() 1- غرق دیوانه بازی ها و بی صبری های او می شوید باید با این شرایط رو به رو شوید. هیچ کاری مانند بزرگ کردن پسربچه ها برای آزمودن محدودیت های ظرفیت جسمانی شما وجود ندارد. مادران پسردار می دانند که بزرگ کردن یک پسر، ظرفیت های ذهنی و حسی آنها را تا آخرین ذره مصرف می کند. بیرون بردن پسربچه ها در مجامع عمومی مانند سازمان دهی یک سیرک بزرگ، مشکل است! 2-خیلی از اشتباهات را به گردن خواهید گرفت به عنوان یک مادر، تمایل غیرقابل وصفی در شما برای دیدن موفقیت پسرتان وجود دارد. زمانی که اشتباهی رخ می دهد و مشکلی به وجود می آید، برعهده گرفتن آن برای شما بسیار ساده به نظر می رسد؛ اما به خاطر داشته باشید که پسر شما در کنار شما در حال یادگرفتن تجربیات زندگی هم هست. 3- میزان مصرف غذای او، شما را شگفت زده می کند جدای از هر گرفتاری که مادران پسردار با آن رو به رو هستند، مصرف زیاد غذای پسرها یکی از شایع ترین و معمول ترین موقعیت خاصی برای مادرهاست. هزینه های صرف شده برای تامین موادغذایی در هر ماه شگفت انگیزتر و شگفت انگیزتر می شوند؛ اما این همه غذا کجا می رود؟ شاید پسربچه ها معده اضافی دارند! 4- احساس خستگی می کنید از اینکه دائما می شنوید «خوشحالی پسر داری؟!» هر زمان که این جمله را می شنوید، به دو دلیل عصبانی می شوید؛ اول اینکه، واضح است که از داشتن پسر راضی و خوشحال هستید! او کودک شماست و حاضر به عوض کردن او با هیچ کس و هیچ چیز در این دنیا نیستید. دوم اینکه این سوال این امر را به ذهن می آورد که پسرها بنا به دلایلی از دخترها ارزشمندتر هستند، اما از آنجایی که شما پسر دارید، تمرکز خود را روی بهترین مادر ممکن بودن برای پسرهای خود قرار می دهید. 5- هروقت به منزل می رسد،به جای انجام تکالیف، در حال بازی است بله! فرزندتان از کوچک ترین فرصت هم استفاده کرده تا غرق یک بازی کامپیوتری شود. تصاویر سوزان و صداهای ممتدی شلیک از هر طرف خانه دیده و شنیده می شوند و شما به این فکر می کنید که آیا روزی می رسد که بتوانید یک دقیقه را در سکوت و صلح تجربه کنید یا نه! دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() 6- حتی در سرویس بهداشتی و حمام هم آرامش ندارید هروقت به سرویس بهداشتی می روید، صدای تاپ تاپ پاها و سوال درباره اینکه «مان کجاست؟» را می شنوید و به مرور به آن عادت می کنید. گاهی خود را در میان این تفکرات می یابید که چه زمانی اوضاع به حالت عادی باز می گردد، پس به این فکر می کنید که آیا خود پسربچه ها از این حالت لذت می برند یا نه و البته بعد متوجه می شوید که بله لذت می برند. 7- شگفت زده نمی شوید که باید هنگام جست و خیز روی تخت خوابش بیدار بمانید چند سال قبل زمانی که پسر شما هنوز یک نوزاد بود، فکر می کردید که فقط باید یک یا دو سال دور خواب راحت را خط بکشید. اصلا به این فکر نمی کردید که بی برنامگی های طولانی مدت در خواب برای شما عادی خواهدشد. اکنون حاضر هستید هرچه را دارید، بدهید برای یک هفته خواب خوب و راحت. 8- درباره مفهوم «امنیت» برای پسر خود تجدیدنظر می کنید مانند سال هایی که پسر شما نوپا بود، با چشمانی باز مراقب دیدن هرگونه آثار کبودی و خراش روی بدن او هستید. اکنون با دیدن طرز پرش، سُرخوردن، بالارفتن و خزیدن او روی هرچیزی، نگرانی درباره «امنیت» برای شما رنگ می بازد. ماجراجویی های فراوان پسر شما باعث شده است که بیاموزید یک بریدگی کوچک روی انگشت کوک شما نیازی به مراجعه به درمانگاه و بیمارستان ندارد. 9- پسرها هم شلختگی خاص خودشان را دارند هر زمانی که با دوستان دختردار خود صحبت می کنید، با شنیدن بعضی گله های شان حسابی می خندید و می گویید اگر پسرها از دخترها نامرتب تر و شلخته تر نباشند، مطمئنا از آنها مرتب تر نیستید. مادرهای پسردار در تمام دنیا به چشم خود دیده اند که چگونه یک خانه تمیز و مرتب، صبح روز بعد مانند قطار از ریل خارج شده در وسط یک جنگل، به هم ریخته می شود. 10- از نیاز فراوان آنها به لباس متعجب می شوید معنای هزینه کمتر برای لباس است، اما داشتن چند پسر و چند ده شلوار و تی شرت، این خیال خام را از سرتان بیرون می کند. 11- از شنیدن این جمله که «پسرها، مادرها را دوست دارند» احساس پریشانی می کنید درست است، نهایتا پسرها مادر خود را دوست دارند؛ اما آیا این در مورد دخترها صدق نمی کند؟ چرا مردم فکر می کنند که احساسات دخترها در این زمینه از پسرها کمتر است؟ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() 12- سال هاست که به نداشتن حریم خصوصی عادت کرده اید از تقاضاهای مکرری که بچه ها دارند احساس خستگی می کنید. به نظر می رسید که هر روز زمان و حریم شخصی شما محدود و محدودتر می شود؛ البته شما این حقیقت را پذیرفته اید که هر تلاشی برای داشتن یک حریم خصوصی واقعی را باید با دقت نظر بسیاری برنامه ریزی کنید. 13- نگرانید که پسر شما در آینده چگونه فردی می شود شاید شنیده باشد که پسرها اغلب به اندازه دخترها به امور خانه رسیدگی نمی کنند و وقتی بیرون هستند مثل آنها تماس نمی گیرند؛ اما شما به این ایمان دارید که پسر شما این گونه نخواهدبود. در عین حال نگران این هستید که او در بزرگ سالی چگونه شخصیتی خواهدداشت. 14- حرص و جوش بی فایده می خورید خیلی زمان نمی برد که مثلا در پارک، یک رهگذر شجاع حرفی را بدون ملاحظه و دقت درباره مسائل پسرداشتن بگوید. همه به این دلیل است که آنها نمی توانند چیز بهتری بر زبان بیاورند. خودتان را آزار ندهید و با شادی های فرزندتان شاید باشید. 15- برای ایجاد انگیزه در او، خود را از پا در می آورید با دیدن اینکه پسر کوچولوی شما در حال رسیدن به سن بلوغ و بزرگ سالی است، گاهی از این امر که چطور در آنها ایجاد شور و انگیزه کنید، احساس ناامیدی و ناتوانی می کنید. سال ها به نظر می رسد که پسر کوچولوی شما هیچ چیزی جز بازی های ویدئویی و دیوانه بازی در خارج از منزل را دوست ندارد. تجربیاتی که در هیچ سنی تکرار نمی شود و حتی همسرتان نیز از حس و حال آن می تواند بی خبر باشد. مادرهایی که پسر دارند می دانند که یک پدر و همسر را تربیت می کنند که پیش از هر چیز باید یک انسان سالم و پرانرژی باشد. مادرها رفتارهای عجیب و غریبی را تحمل می کنند که فقط از پسرها سر می زند و البته در مورد هر پسری یک تفاوت هایی هم دارد. مادرها رازدار تغییر و رشد شخصیت پسرها هستند. RE: روانشناسی کودکان - # αпGεʟ - 02-09-2015 چگونه استرس فرزندتان را ازبین ببرید؟ ![]() امروزه با وجود امتحانات و رقابت های سختی که کودکان و نوجوانان با آنها روبرو هستند، استرس چیز عجیبی نیست. حتی بدون در نظر گرفتن این رقابت ها، فشار ثابت ناشی از کلاس های بعد از مدرسه
و یا فعالیت هایی که باعث تضعیف انرژی کودکان می شود، احساس مداوم خستگی را در آنها ایجاد می کند. چند روش ساده وجود دارد که می توانند زندگی را برای فرزندتان ساده تر کنند.در فشار آوردن به فرزندتان برای رسیدن به موفقیت زیاده روی نکنید. اگر می بینید که فرزندتان در حال مبارزه و تلاش است، صبور بوده و به جای سرزنش کردن و نق زدن به او کمک کنید.بعضی اوقات بچه به این نیاز دارند که اعتماد به نفسشان کمی بیشتر شود. تشویق کلامی روش خوبی برای ایجاد احساس خوب در آنهاست.اگر در تلاش های پیاپی، فرزندتان به هدفش نرسید و موفق نشد، طوری رفتار نکنید که انگار دنیا به آخر رسیده است، همه ی انسان ها لیاقت شانس دیگری را هم دارند.فرزندتان را برای انجام فعالیت که دوست ندارد تحت فشار نگذارید. فقط به این خاطر که شما خیلی خوب پیانو می نوازید به این معنی نیست که پسر یا دختر شما هم باید همین کار را ادامه دهد. اگر دوست دارد چیز دیگری را امتحان کند، به او اجازه انتخاب دهید. وقتی فرزندتان از انجام چیزی لذت ببرد، دیگر برایش سخت و طاقت فرسا به نظر نمی آید.کارهایی مشترک با فرزندتان انجام دهید. این کار می تواند خیلی ساده باشد، مثل رفتن به فروشگاه یا وقت گذارنی در یک موزه. گاهی یک استراحت بین کارهای روزمره می تواند همان چیزی باشد که فرزندتان برای شروع دوباره نیاز دارد. RE: روانشناسی کودکان - Ɲєgαя-Mн - 03-09-2015 مشکلات اطفال با خود ![]() آیا کودکتان با قیافه خود مشکلی دارد و نمی تواند با خود کنار بیاید؟ تا به حال شده فرزندتان از اینکه قد کوتاه یا بلندی دارد یا اینکه موهایش کمپشت است یا بینی بزرگی دارد یا عینکی است به شما گله کند؟ بسیاری از این ویژگیها ذاتی است و گرچه برای برخی درمانها و روشهای پیشگیری وجود دارد، اما باید واقعیتی را پذیرفت و با آن کنار آمد. اگر این مهارت مهم را به بچهها نیاموزید قطعا او در کنار آمدن با دیگر واقعیتهای زندگیاش مشکل خواهد داشت. آیا میدانید چطور باید به فرزندتان کمک کنید ظاهرش را آنگونه که هست، بپذیرد؟ فرزندتان با ظاهرش مشکل دارد؟ در آغاز بیایید ببینیم کدام کودکان خود را با دیگران مقایسه میکنند. کودکان 6 ساله خودمحور هستند، یعنی فقط از زاویه دید خود به دنیا نگاه میکنند. اما بعد از اتمام 6 سالگی و مخصوصا با ورود به نوجوانی، دید او برعکس میشود، یعنی تمام وقت فکر میکند تماشاگر خیالی دارد و تلاش میکند از زوایه دید دیگران به خود نگاه کند. نوجوان در واقع به دنبال این است که خود را مثل دیگران نشان دهد تا کانون توجه و بهزعم خود زیباتر شود و چیزی برای ارائه به اجتماع داشته باشد. مانع تشدید خودزشتانگاری نوجوان شوید همه انسانها در نوجوانی احساس میکنند به نوعی زشتتر از دیگران هستند، مثلا پیشانی کوتاهی دارند، دماغشان بزرگ است، قد کوتاهی دارند و… این موضوع کاملا طبیعی است. نوجوان با تفکر «احساسی» چهره خود را از دید دیگران ارزیابی میکند مثلا چون فکر میکند دماغش بزرگ است، احساس میکند دیگران هم آن را بزرگ میبینند. از سوی دیگر، در نوجوانی پدیدهای به نام «انتشار» وجود دارد. یعنی وقتی در یک جمع فردی از احساسی صحبت میکند، ناخودآگاه نوجوان هم متوجه همان احساس در خودش میشود. چیزی شبیه خود بیمارانگاری. از اینها مهمتر، واکنشهایی است که اطرافیان نوجوان به چهره و اندامشان نشان میدهند. مثلا رفتار مادری که مرتب روبروی آینه میایستد و خود را ورانداز میکند یا در صحبت با دیگران مدام به فکر عملهای زیبایی است، الگوی بدی برای نوجوان است. با نوجوان صحبت کنید به نظر میرسد اولین کاری که میتوانیم انجام دهیم، آموزش پذیرش ویژگیهای ذاتی به فرزندمان است. برای این منظور باید اعتمادبهنفس نوجوان را با بیان ویژگیهای مثبتی که دارد، تقویت کنیم. البته لازمهاش این است که خودمان به اندازه کافی اعتمادبهنفس داشته باشیم. برخورد والدین با نوجوان نیز مهم است. وقتی نوجوان میگوید ناراحت است که چه دماغ بزرگی دارد، بهعنوان والدین چه رفتاری با او داریم؟ چقدر حوصله داریم با این مساله علمی برخورد کنیم؟ آیا وقت میگذاریم تا به نوجوان توضیح دهیم همه افراد در این سن خودزشتانگاری دارند و 3-2 سال بعد این تفکر کاملا از بین میرود؟ چقدر عکسهای دوران نوجوانی خودمان را به فرزندمان نشان میدهیم و در مورد احساساتمان در آن زمان صحبت میکنیم؟ بهترین کار قبل از قضاوت و ارائه راهحل، همفکری و همحسی با نوجوان است. فراموش نکنید وقتی نوجوان با یک سوال، با یک گره و ناراحتی به والدین مراجعه میکند، معنیاش این نیست که پاسخ را نمیداند، قصدش این است که اطلاعاتش را با شما تبادل کند یا میخواهد واکنشهای گفتاری و رفتاری شما را در مورد ناراحتیاش بسنجد. آیا رفتار شما با لبخند و روی گشاده و همراه با پذیرش است یا برعکس؟ تقویتکنندههای درونی را جایگزین کنید هیچکس کامل نیست. همه ما عیبهایی داریم که گاهی باعث میشوند روی آنها تمرکز کنیم و از موفقیت جا بمانیم اما باید یاد بگیریم تقویتکنندههای درونی داشته باشیم. شاید از بیرون مورد توجه نباشیم اما باید خود را قبول داشته باشیم. اگر فرزند شما هوش ریاضی خوبی دارد، خوب پیانو میزند، ارتباطهای اجتماعی قوی دارد و… باید این مسائل را مرتب به او یادآوری کنید تا بیاموزد در زندگی داشتههایش را ببیند و بشمرد و از یادآوری آنها لذت ببرد. نوجوانان به دلیل توجه انتخابی که دارند، دست روی عیوبشان میگذارند. به فرزندتان یاد دهید زیاد به خودش آفرین بگوید: «آفرین به خودم که مرتب و منظم هستم»، «آفرین به خودم که همینطور که هستم، خودم را قبول دارم و با اینکه فلان نقص ظاهری یا عضوی دارم، این فکر عاملی برای جداییام از جامعه نیست» و… اگر نقص ظاهری فرزندتان آشکار است… گاهی نوجوان عیبی آشکار دارد. اگر این عیب قابلرفع کردن است، باید آن را برطرف کرد. اگر نیست، باید واقعیت را به او فهماند. اجازه بدهید نوجوان به خاطر عیبی که دارد و فهمیده نمیتوان برای آن کاری کرد، حتی گریه کند. اگر امید واهی به او بدهید، ممکن است به بیراهه برود؛ مثلا باور کند که با خوردن فلان قرص بدون محدودیت سنی روزی 3 سانت به قدش اضافه میشود و… انسان بهصورت طبیعی و خداداد خودش مشکلاتش را انکار میکند و تبلیغات کذایی معمولا از این میل سوءاستفاده میکنند. RE: روانشناسی کودکان - behradjooon - 11-10-2015 اگر کودکی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بیش فعال دارید توجه کنید دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
![]() در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مطلب قبل در رابطه با غذا هایی که برای دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کودکان بیش فعال مفید است صحبت کردیم و گفتیم که خوردن چه غذاهایی باعث کم شدن فعالیت آنها می شود. در این مطلب قصد داریم به شما غذاهایی را معرفی کنیم که خوردن آنها برای کودکان بیش فعال ضرر دارد و باعث بیشتر شدن اختلالات در آنها می شود. با ما همراه باشید. غذاهایی که باید از خوردن آنها اجتناب کرد:
* قند و مواد غذایی حاوی قند مانند بیسکویت، کیک، شیرینی، شکلات و نوشابههای شیرین میتوانند موجب افزایش سریع قند خون و بروز بیشفعالی در بعضی از کودکان شوند.غذاهای شیرین * شکر یافتههای برخی از مطالعات نشان دادهاند که مصرف شکر ممکن است سطح آدرنالین را در کودکان به میزان 10 برابر افزایش دهد. بنابراین این نتایج بیانگر ارتباط مستقیم بین رفتارهای خشونت آمیز با دریافت شکر بالاست. مواد غذایی حاوی سالیسیلات بادام، سیب، زردآلو، کشمش، هلو، آلو، آلو بخارا، پرتقال، توت، گوجه فرنگی و خیار حاوی سالیسیلات طبیعی هستند که مادهای شبیه به آسپیرین میباشد و لازم است از رژیمهای غذایی کودکان بیشفعال تا حد ممکن کاسته و گاهی اوقات حذف شود (این ماده به ویژه در بادام، سیب و زردآلو زیاد است). برخی افزودنیها * تارترازین (Tartrazine): رنگ غذایی نارنجی رنگی است که به صورت رنگ غذایی افزودنی مصرف میشود. تارترازین ممکن است در بیشفعالی موثر باشد، تارترازین بیش از همه در موارد زیر وجود دارد: غذاهای آماده بستهبندیشده، آدامس، شکلات، افشره لیمو، سسها و افزودنیهایی که بیشتر جهت تزئین روی دسرها مصرف میشوند. نوشابههای گازدار، به دلیل دارا بودن مقادیر زیادی فسفر، و قهوه، چای، کولا و سایر نوشیدنیها به علت داشتن کافئین، ممکن است علایم بیماری را تشدید کنند میوههای کنسرو شده، کنسرو نخودفرنگی، بادام ساییده شده، نوشیدنیهای کربنات دار و کیکهایی که به صورت بستهبندیشده به فروش میرسند، حاوی تارترازین هستند. * اسید بنزوئیک: اسید بنزوئیک نیز مادهای افزودنی است که ممکن است در ایجاد بیشفعالی موثر باشد. از این ماده به منظور محافظت و سالم نگه داشتن مواد غذایی آماده استفاده میشود و در بسیاری از غذاهای آماده مانند مرباها، سسها، دسرها، شربتهای طعمدهنده غذا، پوره میوهها، آبمیوهها و ماهیهای کنسروی خوابانده شده در سرکه، نمک و ترشیها یافت میشود. * نیترات و نیتریت: سوسیس و کالباس اختلالات موجود در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کودکان بیش فعال را تشدید میکند. دکتر کیمیاگر، متخصص تغذیه، در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: مواد موجود در سوسیس و کالباس به ویژه مواد افزودنی که در آنها وجود دارد، باعث تشدید اختلالات در کودکان دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بیش فعال میشود. برای نگهداری طولانی مدت سوسیس و کالباس از نیتریت و نیترات استفاده میشود تا زود فاسد نشوند و این مواد در داخل معده تبدیل به مواد سرطان زا شده و ترکیب تیرامین را تشکیل میدهد. وی یاد آور شد: برای کاهش عوارض ناشی از مصرف سوسیس و کالباس بهتر است با گوجه فرنگی زیاد و آب پرتقال به جای نوشابه مصرف شود. دیگر مواد غذایی نوشابههای گازدار، به دلیل دارا بودن مقادیر زیادی فسفر، و قهوه، چای، کولا و سایر نوشیدنیها به علت داشتن کافئین، ممکن است علایم بیماری را تشدید کنند. آلرژیهای غذایی آلرژیهای غذایی به یکی از مواد غذایی مانند شکر، شکلات، تخم مرغ، گندم، رنگها، طعم دهندهها، افزودنیها و ذرت منی توانند باعث بروز نشانههایی از بیش فعالی شود که در حال حاضر حذف این مواد از برنامه غذایی کودکان آسان نیست زیرا به راحتی در دسترس کودکان است. سوسیس و کالباس اختلالات موجود در کودکان بیش فعال را تشدید میکند میتوانیم این مواد غذایی را تا 2 هفته حذف کنیم بعد از 2 هفته هر 2 روز در میان، هر کدام را به غذای کودک اضافه کنیم. به وسیله حذف کردن این مواد از برنامه غذایی و بازگرداندن آن بعد از مدتی میتوانید تشخیص دهید که کودک به کدامیک حساسیت دارد و آیا کودک نشانههایی از بیش فعالی دارد یا خیر؟ توصیههای کلی برای کودکان مبتلا به بیش فعالی * رژیم کم شکر، پرهیز از خوردن قندهای ساده و شیرینیها * حذف یا کاهش آلرژن های غذایی مثل: بادام زمینی، تخم مرغ، پنیر، شکر، گندم، سویا، گیلاس، آلبالو، توت فرنگی، کشمش، هلو، آلو، پرتقال، سیب، توت، گوجه فرنگی، خیار، آدامس، شکلات، بیسکویت، نوشابهها، سس، آبلیمو، کنسروها، مربا، ترشی، کمپوتها، قهوه و چای. * حذف یا کاهش افزودنیهای خوراکی و رنگهای مصنوعی مثل: ادویههای معطر، آبنباتها، کیکها، دسرها و نوشابهها * حذف غذاهای سرخ شده * حذف کاکائو، شکلاتهای حاوی قهوه و نسکافه، نوشابههای رنگی، چیپس و پفک * برخی منابع توصیه کردهاند که غذاهای تند را هم به دلیل محرک بودن باید محدود کرد. در نهایت این که فرآوردههای غلات که با صبحانه مصرف میشوند، نان جو، برنج و سیبزمینی از دسته غذاهای نشاستهای هستند که اثرات سوئی ندارند و میتوانند مصرف شوند. RE: روانشناسی کودکان - behradjooon - 19-10-2015 علل شناخته شده دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بیش فعالی در کودکان 1-عوامل محیطی مطالعات در مورد علل بیش فعالی حاکی از آن است که یک ارتباط محکم بین مصرف سیگار و الکل در حین بارداری و خطر ابتلای دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کودک دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. به بیش فعالی و جود دارد. بنابراین بدیهی است در حین بارداری برای جلوگیری از ابتلای جنین به انواع بیماری هلا از مصرف سیگار و الکل جدا خودداری شود. عامل محیطی دیگری که شاید در مورد ابتلا به بیش فعالی مرتبط باشد مقدار زیاد سرب در بدن بچه های پیش دبستانی است. سرب میتواند در رنگ های ساختمانی به ویژه در ساختمان های قدیمی باعث افزایش سرب خون کودکان شود. از عوامل محیطی دیگر میتوان به کم تحرکی کودکان تماشای بیش از حد تلویزیون ، بازی های کامپیوتری بیش از حد مجاز و نیز مشکلات خانوادگی که از عوامل موثر در بروز بیش فعالی در کودکانند اشاره کرد. معمولا شیوع بیش فعالی در خانواده هایی که در آنها تنش ، مشاجرات ، جابه جایی بیش از حد ( مسکن) ، اختلاف در نحوه برخورد با کودک ، حضور کم رنگ پدر و مادر در خانه ، سخت گیری یا آسان گیری بیش از حد ، والدین وسواسی ، والدین عصبی ، دخالت دیگران در تربیت کودک، خانواده هایی پرجمعیت ، حمایت بیش از حد کودک ، فقر مادی بیش از حد است ، بیشتر خانواده های دیگر استو 2-صدمات مغزی یکی از اولین تئوری ها در مورد بیش فعالی صدمات مغزی می باشد. بعضی از بچه هایی که در تصادفات دچار صدمات مغزی شده اند نشانه هایی از بیش فعالی را از خود بروز می دهند اما فقط درصد کمی ازدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بچه های بیش فعال یافت شده اند که دچار صدمات مغزی ناشی از سوانح شده اند. 3-افزودنی های خوراکی و شکر گفته می شود شکر و افزودنی های خوراکی یا به طور کلی افزودنی های مصنوعی میتوانند باعث بروز و یا تشدید بیش فعالی شوند. در سال 1982 موسسه ملی سلامت آمریکا در مورد این موضوع یک کنفرانس علمی برگزار کرد و در آنجا یافته شد که رژیم غذایی کنترل شده میتواند به حدود 5 درصد از بچه های بیش فعال کمک کند. یک مطالعه جدید در مورد بچه ها بدین شکل انجام شده که بدون آنکه والدین کودک بدانند به کودک یک روز شکر و روزهای دیگر ماده ای به عنوان جانشین شکر داده شد که تاثیر منفی شکر روی رفتار کودک مشاهده شد. برخی محققین معتقدند که حساسیت های غذایی ، مسمومیت با فلزات سنگین ، رژیم غذایی کم پروتئین و پرهیدرات کربن ، کمبود مواد معدنی ، اسیدهای چرب ضروری ، فسفولیپدها و اسیدهای آمینه ، اختلالات تیروئیدی و کمبود ویتامین ها و آهن خصوصا ویتامین های گروه B از عوامل خطرناک جهت ایجاد اختلال بیش فعالی کم توجهی هستند. مشکلات مربوط به قند خون نیز به عنوان علت این بیماری نام برده شده است. به طور طبیعی وقتی غذا میخوریم ، بدن ماده ای به نام انسولین ترشح میکند که مانع بالارفتن قند خون می شود. از سوی دیگر مواد دیگری نیز ترشح می شوند تا انسولین را کنترل نموده و مانع کاهش شدید قند خون شوند. به نظر می رسد که در کودکان مبتلا به این بیماری میزان این مواد کنترل کننده انسولین به نصف میزان طبیعی کاهش یافته است. این مسئله باعث میشود که در اثر انسولین قند خون افت کرده و فعالیت مغزی این کودکان کاهش یابد. از آنجا که بیشتر غذاهای کودکان پر شکر است کمی کاهش در شکر مصرفی و مصرف هیدرات کربن های پیچیده میتواند علایم این کودکان را کاهش دهد. 4-ژنتیک اختلال بیش فعالی اغلب در افراد یک فامیل مشاهده میشود ( مثل والدین در هنگام کودکی یا دایی ، عمو ، خاله ...) مطالعات نشان می دهد 25% از اقوام نزدیک بچه هی بیش فعال خود بیش فعال هستند در حالی که شیوع این بیماری در جامعه حدود 5% است. مطالعات زیادی در دوقلوها تاثیر محکم وراثت را بر این بیماری تایید می نماید. پژوهشگران در حال مطالعه ژن هایی هستند که ممکن است باعث ایجاد بیش فعالی شود. 5-به هم خوردن توازن شیمیایی عصبی سلول ها از خود موادی به نام انتقال دهنده های عصبی ترشح می کنند که در اندیشیدن ، ذخیره و پردازش اطلاعات نقش دارند. یکی از این مواد دُپامین می باشد که سطح آن در کودکان بیش فعال به طور غیرطبیعی پایین است. پژوهشگران معتقدند که کمبود توجه و مشکلات حافظه در این بیماری ناشی از کمبود دُپامین است. منبع : کتاب همه چیز درباره ی بیش فعالی و اوتیسم به زبان ساده |