انجمن های تخصصی  فلش خور
بغض قلم ❥ .. - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: بغض قلم ❥ .. (/showthread.php?tid=262577)



RE: بغض قلم ❥ .. - امیر‌حسین - 19-05-2018

...

کلی حرف نفهمیده توشه...


RE: بغض قلم ❥ .. - Đęąđ.ğïřł - 19-05-2018

همیشه اخرین نفر بودم حتس واسه دوست داشته شدن:/


RE: بغض قلم ❥ .. - ❤nila❤ - 19-05-2018

به سلامتیه اونی که ؛
تو عصبانیت خواست آرومم کنه ؛
هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم ؛
آخرش فقط گفت : بهتری ؟! ❤


RE: بغض قلم ❥ .. - Dead Silence - 19-05-2018

وَقتے ( !!! گـِــریـﮧ !!! ) مے ڪُنے
هَمـِـﮧ میگـَـטּ ولـِـش ڪُـטּ ، بـבֿآر < رآפـَتــــ > بــآشِـﮧ
اَمــّـآ وَقتے مےפֿـَنـــــבے 
هَمـِـﮧ میـــآטּ میگـَـטּ چے شُـבه !؟
بگــُـو مـــآ ـهـَمـ « بـפֿـَنـــבیـمـ ..



RE: بغض قلم ❥ .. - ❤nila❤ - 20-05-2018

روزی میرسد که با لبخند تو بیدار می شوم آن روز هر زمان که می خواهد باشد! فقط باشد...A❤


RE: بغض قلم ❥ .. - sama00 - 20-05-2018

من از میان همه ی شما منتظر کسی بودم که ... نیامد


RE: بغض قلم ❥ .. - royayebarfi - 20-05-2018

دل تمنا ميکند تا من بسازم خانه اي /
عاشقان کي خانه دارند دل مگر ديوانه اي !؟

باران بند آمد
ولی نبودن تو همچنان میبارد
باران بند آمد
ولی دوست داشتن تو بند نمی آید . . .

دختر :من حسودیم میشه…. موقعی که دخترا بهت نگاه میکنن!
پسر :حسودی نکن عزیزم
دختر :چرا؟!
پسر :چون تو چیزی داری که اونا ندارن!
دختر :چی؟
پسر :♥ قلبم ♥


RE: بغض قلم ❥ .. - ѕтяong - 20-05-2018

ز خود جدا شدگان پرس درد تنهایی
که هر که دور ز مردم فتاده تنها نیست
#صائب تبریزی
...
خسته ام مثله چراغی بی فروغ آویخته
حس یک اعدامی بی جرم پای دار ها
#محمد علم


RE: بغض قلم ❥ .. - royayebarfi - 20-05-2018

دختر کوچولو :چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟
پسر کوچولو :میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟

جا می گذارم و می روم
همه ی لحظه ها را
مرا
به لحظه های بی تو
نیازی نیست


RE: بغض قلم ❥ .. - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 20-05-2018

کـَردَم نَقاشی اون فِیـسِ نـازِتُ تو آسِمـونِ قَلبم^^

مَـصلــن چنـ ســــال بعد تو خیـابـــــون یِـــــهو ببینے دو تــــا چشــمـ اشنـــــا بهِت خیــــره شٌده یَــــخ میزنـــے فقــــــد نِـــــگاش میکنے هیچـــــی نمیتونـے بگـــــیSmile یکــــــم میری جـــــلوتر اسمِتو صِـــدا میزنعـ برمیگردے اون باتو نبود دُخترشو صدا کرد