![]() |
برای تو مینویسم.... - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: برای تو مینویسم.... (/showthread.php?tid=24526) |
RE: برای تو مینویسم.... - Shawty Girl - 10-02-2013 بهـــ چشمانتـــــــــــ قسمــــ اینبــــارچنــــــانــــ رفتمــــ کهــ کاسهـ یـــ ابــــ راهمـــ قسمــ دهیـــ... نهــ دیگــــــر انـــ روزهـــابرمیگــرددنهــ منــــ.....!! RE: برای تو مینویسم.... - love 2012 - 25-02-2013 باور ندارم امشب آسمان بی ستاره باشد،ماه خواب باشد و دلم گرفته باشد
باور ندارم لحظه تنهایی را ، صدای ناله مرغ اسیر را ، سکوت لحظه های بی کسی را باور ندارم در این لحظه بی تو باشم ، تو رفته باشی و من دلشکسته باشم. باور ندارم یک ثانیه بی تو بودن را ، باور ندارم یک لحظه دور از تو بودن را . نه عزیزم باور ندارم که برایم در نامه ات نوشتی خدانگهدار . اگر بخواهم باور کنم بی تو بودن را ، باور کن نمیخواهم این زندگی را باور ندارم باغچه زندگی بدون گل باشد ، باران نباریده و آن گل پژمرده باشد. زندگی معنای بی تو بودن را اینگونه برایم معنا کرد که خیلی تلخ است تنهایی من نیز زندگی را برای تو اینگونه معنا میکنم که بدون تو هرگز! باور ندارم طلوعی را ببینم که تو در آن نباشی ، باور ندارم غروبی بیاید و من بی تو باشم. از طلوع تا غروب این زندگی ، و از غروب تا طلوع آن میخواهم با تو باشم، به یاد تو باشم ، در کنار تو باشم و در آغوش تو از این دنیا رفته باشم. باور ندارم لحظه های بی تو بودن را ، لحظه ها همه میدانند درد تنهایی ام را. تنهایی شاهد است درد دلتنگی ام را ، میخوانم و اشک میریزم تا ببینم تو را و بگویم فدای تو عزیزم ، دلتنگت بودم ای بهترینم ، تو آمدی و دلم باز شد ، دوباره درددلهای عاشقانه بینمان آغاز شد. باور دارم لحظه های با تو بودن را ، باور دارم که هیچگاه بی تو نخواهم ماند. RE: برای تو مینویسم.... - aCrimoniouSs - 26-02-2013 (01-02-2013، 13:06)ستاره ی دنباله دار نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کار 2رستت رو تومیکنی..(البته بچه خوبی باش انجام بده) (10-02-2013، 4:02)Shawty Girl نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. میدونی کار خیلی خوبی میکنی که برنمیگردی اما بااین نوشتت کاری کردی که ماهم داشتیم میرفتیم به هپروت و برنمیگشتیم.. RE: برای تو مینویسم.... - ÐeaÐ GiЯl - 26-02-2013 از " تـــو " دلـگیـــر نیستَــــم . . . اَز دلـَــم دلـگیـــرَم ! کــــه نَبــــودَنـتــــ را صَبــــورانــــه تحمـــــل میکـنَــــد . . . RE: برای تو مینویسم.... - MissLone - 26-02-2013 نه، دنیا کوچک نیست وگرنه من هر روز نشانی خانهات را گم نمیکردم و لابهلای سطرهای غمگین زندگی به دنبال ِ دستهای تو نمیگشتم… RE: برای تو مینویسم.... - i think just about you - 26-02-2013 میتــرســم…
کسـی بــوی ِ تنـت را بگیــرد نغمــه ِ دلـت را بشنــود و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش!!! چـه احســآس ِخـط خطــی و مبـهـمـ یسـت! ایــن عــآشقــآنـه هــآی حســود مــن RE: برای تو مینویسم.... - aCrimoniouSs - 28-02-2013 دست هایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از اوارگی بیتو بودن میترسم... RE: برای تو مینویسم.... - B I N A M - 01-03-2013 خواب و خیالنازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت RE: برای تو مینویسم.... - MissLone - 01-03-2013 روزی خواهد رســــــــید....
که دیگـــــــــر.... نه صدایم را بشنــــــــوی... نه نگــــــــاهم را ببنی... نه وجودم را حس کنـــــــــی.... ... و میشویی...با اشکت.... سنگ قبر خاک گرفته ی مرا..... .... و ان لحظه است...که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی ولی....من ...دیگر ...نیستم.... . RE: برای تو مینویسم.... - Mandana2 - 31-07-2013 زندگی "زندگی" بـه من آموخـت . . . آدمها نـه " دروغ " می گویند نه زیر " حرفشان " می زنند . اگر " چیزی " می گویند . . . صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت نبـایـد رویش " حساب " کرد |