انجمن های تخصصی  فلش خور
» سـوتـیـکده « - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: » سـوتـیـکده « (/showthread.php?tid=89750)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - روناز - 06-08-2014

هیچی دیگه مدرسه داشتم برا خودم راه میرفتم یهو نزدیک بود سقوط ازاد برم زمین


یه بار از داداشم عصبانی شدم خواستم یگم میکوشمتا گفتم میخورمتاcry2


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - sara.sh - 06-08-2014

من بیشتر سوتی میگیرم تا بدم
یه بار سره کلاس به شش گفتم شس از اون به بعد همش میگم ریه
یه بارم به پسره محلمون می خواستم بگم میشه اونو بدی گفتم میشه ک....نو بدی
RolleyesRolleyes


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - ✘v!☻lent girl✘ - 07-08-2014

چند روز پیش توی تاکسی صندلی عقب نشسته بودم، یه خانومه با پسر 5- 4 ساله اش



جلو نشسته بود. یهو پسره رو کرد به مامانش گفت: مــامــان ... یادته اونروز خونه ی دایی اینا گوزیــدی؟!

مامانه بیچاره،گفت: ... مرســـی آقا! ما همین جا پیاده میشیم

راننده بدبخت هنوز کامل وانستاده بود که زنه درِ ماشینو با عجله باز کرد و یه موتوری هم اومد زد درِ ماشینو
سرویس کرد


رانندهه پیاده شد دودستی زد تو سرش گفت: خانـــــــــــــوم! گوزیدی که گوزیدی
منم می گوزم!

این آقام میگــوزه! این ملت همه میگوزن! گوزیدن که عیب نیست ، ریـــــــــدی تو درِ ماشین....» سـوتـیـکده « 8



RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - anita299 - 07-08-2014

خخخ نشسته بو دم تو ماشین میخواستم یه فانتزی بگم که گفتم کولر هارو خاموش نکنن


گفتم یکی از فانتزیام اینا که بابا ها دولر رو روشن نکنن خخخخخخ
اصن یه وضعی هااااااااSmile


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - † αƖιєη † - 07-08-2014

آممم ._.

یه بار ._. ..

یه بار زنگ زدم به گوشی مامانم ._.

اشتباهی 62 رو 26 گرفتم ._.

یه مَرده برداشت ._.

گفتم الو ؟ :|

گفت بله ؟ بفرمایید ؟ :|

گفتم مامانم هس ؟ :|

گفت مامانتون کیه ؟ :|

گفتم از من میپرسی ؟ :|

گف اشتباه نگرفتی ؟ :|

گفتم خودت چی فکر میکنی ؟ :|


بی فرهنگ قطع کرد -_-*


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - sadaf_2000 - 09-08-2014

ی بار رفته بودم بیرون از خونه زنگ زدم به بابام گفتم بابا گوشیمو نبردم میتونی برام بیاریش بابامو میگی ترکیده بود ازخنده گفتش دیوونه شدی؟ گوشیت ک دستتهBig Grin


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - amintuni - 11-08-2014

اره همینه


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - miss.hana - 11-08-2014

زنگ تفریح بود دوستمم تشنه هر چیم به معلم گفت اجازه خروج نداد خلاصه رفتیم بیرون اینم دست منو گرفت دویید سمت آب خوری کلی آب خورد آخر کار به منم گفت آب بخور تا بریم منم با کمال خوشرویی و با لبخند ملیح فرمودم آبم نمیاد!هیچی اونم تا اخر سال برام دست گرفت هیچی دیگه انقد خندیدیم Blush


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - 2356890 - 16-08-2014

یه بار زنگ کلاسمون خورده بود منو دوستم هنوز بیرون بودیم بعد منم همین طوری که داشتم میخوندم رفتم تو کلاس دیدم معلمون نشسته هیچی دیگه فقط ذوب نشدمBig Grin


RE: (✿◠‿◠) سوتیـــ]ـــکده (✿◠‿◠) - ૭૦૦ძ ૭ɿՐՆ - 16-08-2014

سال پیش یه ناظم داشتیم خیلی بد اخلاق بود همش جیغ جیغ میکرد یه بار توی سالن مدرسه وایساده بودم یهو یکی از پشت محکم زد روی شونم منم فکر کردم دوستمه در حین اینکه برگردم طرفش داد زدم مگه مریضــــی هیچی دیگه برگشتم دیدم ناظممون با اون چشمای وحشتناکش از بالای عینک ته استکانیش داره نگام میکنه فکر کنم سکته ی ناقصو همونجا زدم