انجمن های تخصصی  فلش خور
ضرب المثلهای کهن ایرانی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: ضرب المثلهای کهن ایرانی (/showthread.php?tid=1036)

صفحه‌ها: 1 2


ضرب المثلهای کهن ایرانی - خانوم گل - 10-12-2011

ا - آ

آب از سر چشمه گله !

آب از آب تكان نميخوره !

آب از سرش گذشته !

آب پاكي روي دستش ريخت !

آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم !

آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره !

آب زير پوستش افتاده !

آب كه يه جا بمونه، ميگنده .

آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري !

آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني !

آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه !

آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه !

آبي از او گرم نميشه !

آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد !

آخر شاه منشي، كاه كشي است !

آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه !

آدم بد حساب، دوبار ميده !

آدم تنبل، عقل چهل وزير داره !

آدم خوش معامله، شريك مال مردمه !

آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه !

آدم زنده، زندگي ميخواد !

آدم گدا، اينهمه ادا ؟!

آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه !

آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه !

آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم !

آرزو بر جوانان عيب نيست !

آستين نو پلو بخور !

آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره !

آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه !

آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك !

آش نخورده و دهن سوخته !

آفتابه خرج لحيمه !

آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي !

آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه !

آمدم ثواب كنم، كباب شدم !

آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد !

آنانكه غني ترند، محتاج ترند !

آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .

آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟!

آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه !

آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه !

آنقدر مار خورده تا افعي شده !

آن ممه را لولو برد !

آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟

آواز دهل شنيده از دور خوشه !

ارزان خري، انبان خري !

از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم !

آب از دستش نميچكه !

از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره !

از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه !

از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد !

از اين ستون بآن ستون فرجه !

از بي كفني زنده ايم !

از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !

از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند !

از تو حركت، از خدا بركت .

از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !

از خر افتاده، خرما پيدا كرده !

از خرس موئي، غنيمته !

از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟!

از خودت گذشته، خدا عقلي به بچه هات بده !

از درد لا علاجي به خر ميگه خانمباجي !

از دور دل و ميبره، از جلو زهره رو !

از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه !

از شما عباسي، از ما رقاصي !

از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند ))

از كيسه خليفه مي بخشه !

از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند !

از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد !

از ماست كه بر ماست !

از مال پس است و از جان عاصي !

از مردي تا نامردي يك قدم است !

از من بدر، به جوال كاه !

از نخورده بگير، بده به خورده !

از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن !

از هر چه بدم اومد، سرم اومد !

از هول هليم افتاد توي ديگ !

از يك گل بهار نميشه !

از اين گوش ميگيره، از آن گوش در ميكنه !

اسباب خونه به صاحبخونه ميره !

اسب پيشكشي رو، دندوناشو نميشمرند !

اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور !

اسب دونده جو خود را زياد ميكنه !

اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده !

اسب و خر را كه يكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو ميشند !

استخري كه آب نداره، اينهمه قورباغه ميخواد چكار ؟!

اصل كار برو روست، كچلي زير موست !

اكبر ندهد، خداي اكبر بدهد !

اگر بيل زني، باغچه خودت را بيل بزن !

اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره !

اگر بپوشي رختي، بنشيني به تختي، تازه مي بينمت بچشم آن وختي !

اگه باباشو نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد !

اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد !

از اونجا مونده، از اينجا رونده !

اگر جراحي، پيزي خود تو جا بنداز !

اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد !

اگه خاله ام ريش داشت، آقا دائيم بود !

اگه خير داشت، اسمشو مي گذاشتند خيرالله !

اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست !

اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي موند !

اگه زاغي كني، روقي كني، ميخورمت !

اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همون كنگر فروشي !

اگه علي ساربونه، ميدونه شترو كجا بخوابونه !

اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد .

اگه لالائي بلدي، چرا خوابت نميبره !

اگه لر ببازار نره بازار ميگنده !

اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) و بشكن !

اگه بگه ماست سفيده، من ميگم سياهه !

اگه مهمون يكي باشه، صاحبخونه براش گاو مي كشه !

اگه نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم !

اگه ني زني چرا بابات از حصبه مرد !

اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته شوهر ميده !

اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير !

امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري !

امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي !

انگور خوب، نصيب شغال ميشه !

اوسا علم ! اين يكي رو بكش قلم !

اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !

اول بچش، بعد بگو بي نمكه !

اول برادريتو ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن !

اول بقالي و ماست ترش فروشي !

اول پياله و بد مستي !

اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد !

اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك !

اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست !

اينجا كاشون نيست كه كپه با فعله باشه !

اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه !

اين قافله تا به حشر لنگه !

اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات !

اينو كه زائيدي بزرگ كن !

اين هفت صنار غير از اون چارده شي است !

اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟!

اينهمه خر هست و ما پياده ميريم

این ا-آ بود بقیه حرفم میذارم براتون.


ضرب المثل - destiny - 18-12-2011

بچه ها اینجا ضرب المثل بگین اگه خواستین توضیح هم بدین و درباره ی ضرب المثل نفر قبلی نظر بدین
عجب سرگذشتی داشتی کل علی


چون یک نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند اما آخر کار ببیند که حرفش در او اثر نکرده، این مثل را به زبان می‌آورد.
یک بابایی مستطیع شده بود و به مکه رفته بود و برگشته بود و شده بود حاجی و همه به او می‌گفتند : حاجلی (حاج علی)
اما یک دوست قدیمی داشت که مثل قدیم باز به او می‌گفت : کللی (کل علی ـ کربلایی علی). مثل اینکه اصلا قبول نداشت که این بابا حاجی شده ! این بابا هم از آن آدم‌هایی بود که تشنه­ی عنوان و لقب هستند و دلشان لک زده برای عنوان ! اگر هزار بلا سرشان بیاید راضیند اما به شرط اینکه اسم و عنوان آنها را با آب و تاب ببرند ! حاج علی پیش خودش گفت : باید کاری بکنم تا رفیقم یادش بماند که من حاجی شده‌ام به این جهت یک شب شام مفصلی تهیه دید و رفیقش را دعوت کرد.
بعد از اینکه شام خوردند، نشستند به صحبت کردن و او صحبت را به سفر مکه‌اش کشاند و تا توانست توی کله رفیقش کرد که حاجی شده ! توی راه حجاز یک نفر سرش به کجاوه خورد و شکست و یک همچین دهن وا کرد، آمدند و به من گفتند حاج علی از آن روغن عقربی که همراهت آورده‌ای به این پنبه بزن، بعد گذاشتند روی زخم، فردا خوب خوب شد همه گفتند خیر ببینی حاج علی که جان بابا را خریدی.
در مدینه که داشتم زیارت می‌خواندم یکی از پشت سر صدا زد «حاج علی» من خیال کردم شما هستی برگشتم، دیدم یکی از همسفرهاست، به یاد شما افتادم و نایب‌الزیاره بودم.
توی کشتی که بودیم دو نفر دعوایشان شد نزدیک بود خون راه بیفتد همه پیش من آمدند که حاج علی بداد برس که الان خون راه می‌افتد. وسط افتادم و آشتی‌شان دادم همسفرها گفتند : «خیر ببینی حاج علی که همیشه قدمت خیر است.»
نزدیکی‌های جده بودیم که دریا طوفانی شد نزدیک بود کشتی غرق شود که یکی از مسافرها گفت : «حاج علی ! از آن تربت اعلات یک ذره بینداز توی دریا تا دریا آرام بشود.» همین که تربت را توی دریا انداختم دریا شد مثل حوض خانه‌مان ... همه همسفرها گفتند : «خدا عوضت بده حاج علی که جان همه ما را نجات دادی.»
خلاصه گفت و گفت تا رسید به در خانه‌شان : همه اهل محل با قرابه‌های گلاب آمدند پیشواز و صلوات فرستادند و گفتند حاج علی زیارت قبول ... همین که پایم را گذاشتم توی دالان خانه و مادر بچه‌ها چشمش به من افتاد گفت : وای حاج علی‌جون ... همین را گفت و از حال رفت.
خلاصه هی حاج علی حاج علی کرد تا قصه سفر مکه‌اش را به آخر رساند وقتی که خوب حرف‌هاش را زد، ساکت شد تا اثر حرف‌هاش را در رفیقش ببیند، رفیقش هم با تعجب فراوان گفت : «عجب سرگذشتی داشتی کل علی !!!»


RE: ضرب المثل - خانوم گل - 18-12-2011

فکرکنم به بخش ادبیات انتقال پیدا کنه بهتر باشه...



RE: ضرب المثلهای کهن ایرانی - خانوم گل - 18-12-2011

ب


با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !
با اين ريش ميخواهي بري تجريش
با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !
با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !
باد آورده را باد ميبرد !
با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
بادنجان بم آفت ندارد !
بارون آمد، تركها بهم رفت !
بار كج به منزل نميرسد !
با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !
بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !
بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !
با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره !
با كدخدا بساز، ده را بچاپ !
با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه !
بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !
بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !
با مردم زمانه سلامي و والسلام .
تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !
با نردبان به آسمون نميشه رفت !
با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟
بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد !
با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت !
با يك گل بهار نميشه !
به اشتهاي مردم نميشود نان خورد !
به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ
بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !
بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !
بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه !
بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !
به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش !
بدعاي گربه كوره بارون نمياد !
بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه !
برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !
برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!
برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !
براي كسي بمير كه برات تب كنه !
براي همه مادره، براي ما زن بابا !
براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند !
براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !
بر عكس نهند نام زنگي كافور !
به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !
بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !
بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !
بز گر از سر چشمه آب ميخوره !
به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !
بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !
بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !
به كيشي آمدند به فيشي رفتند !
به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !
به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !
به كك بنده كه رقاص خداست !
بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !
بگير و ببند بده دست پهلوون !
بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !
بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده !
بماه ميگه تو در نيا من در ميام !
بمرغشان كيش نميشه گفت !
بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !
بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !
بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !
به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد
به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
بمير و بدم !
به گاو و گوسفند كسي كاري نداره !
بيله ديگ، بيله چغندر


ضرب المثل های بروزشده - قیصر - 27-01-2012

بیف استراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!
موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!
آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!
پرادو سواری دولا دولا نمیشه!
نابرده رنج گنج میسر نمی شود — مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد
“کافی میت” نخورده و دهن سوخته!
اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!
گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!
پاتو از پارکتت درازتر نکن!
هری پاتر آخرش خوشه!
قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!
گیرم پاپی تو بود فاضل — از فضل پاپی تو را چه حاصل
ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!
ادکلن آن است که خود ببوید — نه آنکه فروشنده بگوید
ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!
بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!
یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom )
سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!
آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!



RE: ضرب المثلهای کهن ایرانی - ~SoLTaN~ - 27-01-2012

ادغام شد ...


RE: ضرب المثلهای کهن ایرانی - A * L * O * N * E b * o * y - 18-02-2012

عالیBig Grin


RE: ضرب المثلهای کهن ایرانی - سپیده1 - 04-05-2012

خیلی با حال بود ممنونBig GrinSmileSmileWink


RE: ضرب المثلهای کهن ایرانی - pink devil - 08-05-2012

چه جالب!!
چه قدر ضرب المثل داشتیم خودمون خبر نداشتیمConfused


RE: ضرب المثلهای کهن ایرانی - خانوم گل - 08-05-2012

تا ی هم هست.
اونارو هم وقت کردم میذارم.