![]() |
به جهت اين که احمق هستم! (داستانک) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: به جهت اين که احمق هستم! (داستانک) (/showthread.php?tid=106805) |
به جهت اين که احمق هستم! (داستانک) - Navisa. - 08-05-2014 ![]() شخص جواني گندم بر در آسياب برد که آرد نمايد. اتفاقا آسيابان مشغول کاري بود. آن شخص از فرصت استفاده کرد و از ساير جوال ها گندم بيرون مي آورد و در جوال خود مي ريخت. آسيابان متوجه شد و گفت: اي احمق! چرا چنين مي کني؟ گفت: به جهت اين که احمق هستم. گفت: اگر راست مي گويي چرا از جوال خود گندم بيرون نمي آوري و به جوال ديگران نمي ريزي؟ گفت: اکنون که چنين مي کنم يک احمق هستم و اگر چنان کنم دو احمق خواهم بود. مطايبات ملانصرالدين RE: به جهت اين که احمق هستم! (داستانک) - فرزانه79 - 04-04-2015 خخخخخخخخ |