![]() |
داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید (/showthread.php?tid=111420) |
داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - shayan.brd1 - 24-05-2014 به سلامتی نهنگ که گنده لات دریاست! __ ___________________________ —–-—▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ —–-▒███████████▒ —▒████▒▒▒▒▒▒▒███▒ -▒████▒▒▒▒▒▒▒▒▒███▒……………….▒▒▒▒▒▒ -▒███▒▒▒▒▒███▒▒▒███▒…………..▒██████▒ -▒███▒▒▒▒██████▒▒███▒……….▒██▒▒▒▒██▒ —▒███▒▒▒███████▒▒██▒…….▒███▒▒█▒▒██▒ —–▒███▒▒████████▒██▒…▒███▒▒███▒▒██▒ ——–▒██▒▒██████████▒▒███▒▒████▒▒██▒ ———▒██▒▒██████████████▒████▒▒██▒ ———-▒██▒▒█████████████████▒▒██▒ ————▒██▒▒██████████████▒▒██▒ ————–▒██▒▒████████████▒▒██▒ —————-▒██▒▒██████████▒▒██▒ —————–▒██▒▒████████▒▒██▒ ——————-▒██▒▒██████▒▒██▒ ———————▒██▒▒████▒▒██▒ ———————-▒██▒▒███▒▒█▒ ————————▒██▒▒█▒▒█▒ ————————-▒██▒▒▒█▒ —————————▒██▒█▒ —————————♥♥♥♥♥♥ —————————-♥♥♥♥♥ ——————————♥♥♥ —————————-—♥♥ ———————————♥ این زندگی من بخونید میفهمید اینارو هر روز مینوشتم نمیدونم چرا مینویسم ولی حال میده بعدن میخونم میخندمامروز هم 1392/12/23 هست ولش کم بابا به ما نمیاد اینجور حرف هارو بزنم الان یه1یا2 ماهی هست با یه دختری به اسم سارا دوست شدم دیونشم دختر خیلی خوبی اما به من اعتماد نداره نمیدنم چرا اما من خیلی دوستش دارم اونم من رو دوست داره فکر کنم خیلی خوشگل اما هنوز میترسه به من زنگ بزنه هروقت هم حرفش رو میزنم بحث و عوض میکنه بعد میگه این سیمکارت مال داداشم بعدن داداشم میفهمه خوب دیگه نمیشه کاریش کرد دیگه به خاطر همین اسمش رو گذاشتم خینگول نمیدونم کار خوبی کردم اما امید وارم ناراحت نشه اما دیونشم بهم داره ثابت میکنه که بهم کمکم اعتماد داره یه سال گذشت به همین زودی سارا خانوم هم بلاخره بهم زنگ زد نمیدونست به زنگ زده چقدر خوش حالم روزا سپری میشود من هر روز باید میشتم توی فکر میرفتم که کی بهم زنگ میزنه چیکار میکنه چیکار نمیکنه الان حالش خوبه بعد فهمیدم بهم همه چی رو دروغ گفته از این که این خط دوم اما نبود مال دوستش بود سحر که مثل خارهش بود گفته بود این اواتار عکس خودمه نبود گفته بود 15 سالش هست نبود یه روز بهم زنگ زد بهم گفت میخواد باهام بهم بزنه منم ناراحت غمگین شدم خیلی بعد بفهمیدم با مشاورشون حرف زده قزیه رو بهش گفته بعد اونم این تصمیم رو میگیره بعد امروزهم بهش زنگ زدم بهم گفت میخواد دوستتش خطش رو بسوزونه من برای همین دگه از همهی ذخترا بدم میاد منی که دل هزار نفر و شکوندم فکر نمیکردم یکی بیاد این قدر بهش وابسته بشم بزاره بره همین اینم داستان زندگی ما ممنون خوندید ![]() RE: داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - ★~Ѕдула~★ - 24-05-2014 واقعا نمیدونم باید چی بگم:/ ولی خب شاید این تلافی همه دلایی بوده که شکوندی! ولی سعی کن فراموشش کنی(: RE: داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - shayan.brd1 - 24-05-2014 ممنون ![]() ![]() RE: داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - mohpoolad - 24-05-2014 دخترایه امروزین دیگه ![]() RE: داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - ღஜممل کرمانیღஜ - 24-05-2014 حرفه ای نیستی دادا بیا کرون زیر دست خودم حرفه ای شی خخخخ:cool: RE: داستان زندگی من بخونید وعبرت بگیرید - shayan.brd1 - 25-05-2014 (24-05-2014، 21:51)ღஜممل کرمانیღஜ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. حتما باید پیشت کلاس بیام |