انجمن های تخصصی  فلش خور
متن نامه کوفیان به امام حسین - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41)
+--- موضوع: متن نامه کوفیان به امام حسین (/showthread.php?tid=11370)



متن نامه کوفیان به امام حسین - zaynab - 08-07-2012

شهر كوفه از شهرهاي تازه تأسيس و در عين حال پرجمعيت عراق و جهان اسلام بود. اكثر مردم اين شهر جزو شيعيان علوي بودند و علت اصلي آن هم اين بود كه كوفه وقتي كوفه شد كه حضرت علي (عليهالسلام) آن شهر را براي مركزيت خلافت خود انتخاب كردند و در واقع تا آن زمان جمعيت چنداني در شهر كوفه ساكن نبود. اكثر جمعيت كوفه از سرداران سپاه حضرت علي(ع) بودند كه به اين شهر مهاجرت كرده و در آنجا اقامت گزيده بودند.
بعد از اينكه يزيد بر مسند خلافت اسلامي نشست، مردم كوفه در نامههاي متعددي از امام حسين(ع) دعوت كردند كه در كوفه به آنها بپيوندد تا باهم بر عليه يزيد قيام كنند. آنچنان كه در تاريخ آمده است، بعداً با بيوفايي خود به امام حسين(ع) قيام عاشورايي و بيوفايي كوفيان را براي هميشه در تاريخ به ثبت رساندند.
نخستين نامه كوفيان در دهم ماه مبارك رمضان سال 60 قمري به دست امام حسين(ع) رسيد و از آن پس نامههاي فراوان ديگري پي در پي به محضر آن حضرت ارسال شد.
شيخ عباس قمي در كتاب منتهيالآمال خود درباره اين نامه ميآورد: «و چون خبر وفات معاويه به كوفه رسيد و كوفيان از فوت او مطلع شدند و خبر امتناع امام حسين عليه السلام و ابن زبير از بيعت يزيد و رفتن ايشان به مكه به آنها رسيد، شيعيان كوفه در منزل سليمان بن صرد خزاعي جمع شدند و حمد و ثناي الهي ادا كردند و در باب فوت معاويه و بيعت يزيد سخن گفتند، سليمان گفت: «اي جماعت شيعه! همانا بدانيد كه معاويه ستمكاره رخت بربست و يزيد شرابخوار به جاي او نشست و حضرت امام حسين عليه السلام سر از بيعت او برتافت و به جانب مكه معظمه شتافت و شما شيعيان كه از پيش شيعه پدر بزرگوار او بودهايد. پس اگر ميدانيد كه او را ياري خواهيد كرد و با دشمنان او جهاد خواهيد نمود، نامه به سوي او نويسيد و او را طلب كنيد و اگر ضعف و جبن بر شما غالب است و در ياري او سستي خواهيد ورزيد و آنچه شرط نيكخواهي و متابعت است به عمل نخواهيد آورد، او را فريب ندهيد و در مهلكهاش نيفكنيد.» ايشان گفتند كه اگر حضرت او به سوي ما بيايد، همگي با دست ارادت با او بيعت خواهيم كرد و در ياري او با دشمنانش جانفشانيها به ظهور خواهيم رسانيد. پس كاغذي به اسم سليمان بن صرد و مسيب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلي و حبيب بن مظاهر و ساير شيعيان به سوي او نوشتند و در آن نامه بعد از حمد و ثنا و بيان هلاكت معاويه درج كردند كه «يابن رسول الله! ما در اين وقت امام و پيشوايي نداريم. به سوي ما توجه نما و به شهر ما قدم رنجه فرما تا آنكه شايد از بركت جناب شما، حق تعالي حق را بر ما ظاهر گرداند و نعمان بن بشير حاكم كوفه در قصرالاماره در نهايت ذلت نشسته و خود را امير جماعت دانسته، لكن ما او را امير نميدانيم و به امارت نميخوانيم و به نماز جمعه او حاضر نميشويم و در عيد با او به جهت نماز بيرون نميرويم و اگر خبر به ما رسد كه حضرت تو متوجه اين صوب گرديده، او را از كوفه بيرون ميكنيم تا به اهل شام ملحق شود. والسلام.»
پس آن نامه را با عبدالله بن مسمع همداني و عبدالله بن وال به خدمت آن زبده اهل بيت عصمت و جلال فرستادند و مبالغه كردند كه ايشان آن نامه را با نهايت سرعت به خدمت آن حضرت برسانند، پس ايشان به قدم عجل و شتاب راه در نورديدند تا دهم ماه رمضان به مكه معظمه رسيدند و نامه كوفيان را به خدمت آن امام معظم رسانيدند.
مردم كوفه بعد از دو روز از فرستادن آن قاصدان، قيس بن مسهر صيداوي و عبدالله بن شداد و عمارة بن عبدالله سلولي را به سوي آن حضرت فرستادند با نامههاي بسيار كه قريب به 150 نامه باشد كه هر نامهاي از آن را عظماي اهل كوفه از يك كس و دو كس و سه و چهار كس نوشته بودند. بعد از دو روز هاني بن هاني سبيعي و سعيد بن عبدالله حنفي را به خدمت آن حضرت روان داشتند با نامهاي كه در آن اين مضمون را نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحيم. اين عريضهاي است به خدمت حسين بن علي عليه السلام از شيعيان و فدويان آن حضرت. اما بعد، به زودي خود را به دوستان و هواخواهان خود برسان كه همه مردم اين ولايت منتظر قدوم مسرت لزوم تواَند و به غير تو نظر ندارند. البته شتاب فرموده به تعجيل تمام خود را به اين مشتاقان مستهام برسان والسلام.»
پس شبش بن ربعي و حَجَاربْنِ اَبْجَرْ و يزيد بن حارث بن رويم و عروه بن قيس و عمر و بن حجاج زبيدي و محمد بن عمر و تيمي نامهاي نوشتند به اين مضمون: «اما بعد، صحراها سبز شد و ميوهها رسيده پس اگر مشيت حضرت تو تعلق گيرد به سوي ما بيا كه لشكر بسياري از براي ياري تو حاضرند و شب و روز به انتظار مقدم شريف تو به سر ميبرند والسلام.»
و پيوسته اين نامهها به آن حضرت ميرسيد تا آنكه در يك روز 600 نامه از آن بيوفايان به آن حضرت رسيد و آن جناب تأمل ميكرد و جواب ايشان را نمينوشت تا آنكه جمع شد نزد آن حضرت 12 هزار نامه.»
مردم كوفه دو روز پس از فرستادن آن نامه، نامههاي ديگري به وسيله قيس بن مسهر صيداوي و عبدالله و عبدالرحمن، پسران شداد ارحبي، و عمارة بن عبدالله سلولي كه رويهم رفته حدود 150 عدد ميشد، براي امام فرستادند كه هريك از آنها از طرف يك يا دو يا چهار نفر بود. پس از دو روز ديگر، باز هاني بن هاني سبيعي و سعيد بن عبدالله حنفي را با نامهاي به اين مضمون به جانب امام فرستادند: «بسم الله الرحمن الرحيم. اين نامهاي است به حسين بن علي عليهالسلام از طرف شيعيان مؤمن و مسلمان او. پس از حمد و ثناي پروردگار، به سرعت به نزد ما بشتاب؛ زيرا مردم چشم به راه تو هستند و انديشهاي جز تو ندارند. پس بشتاب، بشتاب، بشتاب، والسلام.»
آن گاه شبت بن ربعي و حجار بن ابجر و يزيد بن رويم و عروة بن قيس و عمرو بن حجاج زيبدي و محمد بن عمرو تيمي نامه ديگري به اين مضمون براي امام نوشتند: «پس از حمد و ثناي پروردگار؛ همانا باغها سرسبز شده و ميوهها رسيده است. پس هرگاه ميخواهي به سوي لشگر فراوان و مجهزي كه براي ياريات آمده است، بشتاب!»
آخرين فرستاده مردم كوفه، هاني بن هاني و سعيد بن عبدالله بودند كه متن نامه آنها اين بود: «بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. به حسين فرزند على اميرالمؤمنين عليهماالسّلام از سوى شيعيان او و پدرش اميرالمؤمنين (ع) امّا بعد، به راستى كه همه مردم به انتظار تو هستند، و رأى و نظرى جز تو ندارند، پس بشتاب، بشتاب اى فرزند رسول خدا! باغات و بوستانها سرسبز و ميوه‏ها رسيده و زمين پر از گياه و درختان برگ بر آورده‏اند، هرگاه اراده‏ات تعلّق گيرد، قدم رنجه فرماى. چه بر لشكرى وارد مى‏شوى كه براى تو آراسته و آماده‏اند و سلام و رحمت خدا بر تو و بر پدرت از پيش.»
حسين عليه السّلام از هانى و سعيد پرسيد: نويسندگان اين نامه كيانند؟ عرض كردند: شبت بن ربعي، حجار بن ابجر و يزيد بن حارث و يزيد بن رويم و عروة بن قيس و عمر بن حجاج و محمّد بن عمير بن عطارد.
سرانجام امام نامهاي به كوفيان نوشت و به دست هاني بن هاني و سعيد بن عبدالله داد تا به كوفه ببرند. نامه با اين مضمون ارسال شد: «بسم الله الرحمن الرحيم. اين نامهاي است از حسين بن علي به سوي گروه مسلمانان و يا مؤمنان كوفيان. اما بعد به درستي كه هاني و سعيد آخر كس بودند از فرستادگان شما برسيدند و مكاتيب شما را برسانيدند. بعد از آنكه رسولان بسيار و نامههاي بيشمار از شماها به من رسيده بود و بر مضامين همه آنها اطلاع يافتم و حاصل جميع آنها اين بود: كه ما امامي نداريم. به زودي به نزد ما بيا شايد كه حق تعالي ما را به بركت تو بر حق و هدايت مجتمع گرداند. اينك به سوي شما فرستادم برادر و پسر عم و ثقة اهل بيت خويش، مسلم بن عقيل را. پس اگر بنويسد به سوي من كه مجتمع شده است رأي عقلا و دانايان و اشراف شما بر آنچه در نامهها درج كرده بوديد، همانا من به زودي به سوي شما خواهم آمد. انشاءالله... والسلام.»
پس از آن نامه، امام حسين(ع) پسر عم خويش مسلم بن عقيل را كه در بين مردم به وفور عقل و علم و تدبير و صلاح سداد و شجاعت ممتاز مشهور بود، طلبيد و براي بيعت گرفتن از مردم كوفه همراه با نفراتي به سوي كوفه فرستاد و او را به تقوا و پرهيزگاري امر كرد.
اما كوفيان، همان كردند كه تاريخ نوشت: مسلم را تنها گذاشتند تا در دارالاماره سر به تيغ جلاد دهد.


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - ✘Nina✘ - 09-09-2012

cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - hosainbakhtiari - 03-12-2012

ممنون.دستت دردنکند.


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - anashid - 14-12-2012

cryingيا حسين(ع)crying


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - wsw - 19-12-2012

UndecidedUndecidedUndecidedUndecidedUndecidedUndecided


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - gomnam - 20-12-2012

افسوس


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - Mrs f.a.t.e.m.e.h - 24-12-2012

امام میدونست ولی ........cryingcrying


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - shahradazmian - 02-01-2013

mamnoon


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - KᏙ¥றᏙƝ - 18-12-2013

چه عجب!


RE: متن نامه کوفیان به امام حسین - ღ ற£ђЯᏙVЄђ ღ - 17-01-2014

دستت درد نکنهمتن نامه کوفیان به امام حسین 1