![]() |
حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) (/showthread.php?tid=14630) صفحهها:
1
2
|
حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - نیست در جهان - 12-08-2012 حکایت امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! کمی حوصله کنید تا براتون تعریف کنم : پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمین و زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و........ خلاصه فریاد میزدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمیرسید هی میپرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید.... منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی! شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و.... دخترک ترسید... کمی عقب رفت ! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم ! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم! ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم ، اومد جلو و با ترس گفت : آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونور خیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره... دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته چی میگه؟! حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود ، توان بیان رو ازم گرفته بود! و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد! یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! ... اما دریغ از توان و نای سخن گفتن! تا اومدم چیزی بگم ، فرشته ی کوچولو ، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! حتی بهم آدامس هم نفروخت! هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبم مونده ! چه قدرتمند بود!!! مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و کتک بخورید! RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - ✘ றДƬДᗡØЯЄ ✘ - 12-08-2012 ![]() ![]() ![]() چقدر زیبا RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - niyusha - 12-08-2012 خیلی قشنگه ![]() ![]() ![]() RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - **MOHAMMAD** - 12-08-2012 قبلا خونده بودمش ولی بازم ممنون خیلی قشنگه RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - hamidreza- - 12-08-2012 مرسی عالی بود RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - *parmida* - 12-08-2012 اخییییی همه دخترا همینجورین مثل این دختر بچه قلبشون پاکه ![]() RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - nazanin_nr - 02-10-2012 ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - نسترن ن - 02-10-2012 تاثیر گذر ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - bahare_021 - 02-10-2012 وای موهای تنم سیخ شد ![]() خیلی قشنگ بود مرسی ![]() ![]() RE: حکایت قشنگ.(سعی کن بخونیش) - علی جوکر - 02-10-2012 جان بچه.............................دستمال کاغذی های خونمون تموم شد ![]() ![]() |