انجمن های تخصصی  فلش خور
واکنش کریمی بعد از شنیدن پیشنهاد بایرن:ولش کن بابا! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: فوتبال و سایر ورزش ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=20)
+--- موضوع: واکنش کریمی بعد از شنیدن پیشنهاد بایرن:ولش کن بابا! (/showthread.php?tid=149965)



واکنش کریمی بعد از شنیدن پیشنهاد بایرن:ولش کن بابا! - Nazanin♥Xavi - 02-08-2014

کلی خواهش و التماس کردم از او و حتی به دروغ گفتم آنجا ۱۰ میلیون دلار به تو پول می‌دهند
واکنش کریمی بعد از شنیدن پیشنهاد بایرن:ولش کن بابا! 1مدیربرنامه های کریمی خاطره جالبی از واکنش او به پیشنهاد بایرن مونیخ تعریف میکند. او میگوید:« محمودرضا فاضلی به من زنگ زد و گفت هوینس گفته که ماگات و هیاتی که باید خرید بازیکن برای بایرن مونیخ را تایید کند، علی کریمی را تایید کرده‌اند و گفته‌اند او باید بیاید بایرن مونیخ. حتی یک گروهی از طرف آن‌ها آمده‌اند ده دوازده تا بازی کریمی را در دوبی و العین دیده‌اند. بازی با آلمان هم خیلی عالی بوده. هوینس گفته بود این خبر را یک جوری به او بدهید که از خوشحالی سرش به سقف نخورد!»
واکنش کریمی بعد از شنیدن پیشنهاد بایرن:ولش کن بابا! 1 وقتی رفتم به کریمی گفتم، گفت:«ولش کن بابا، آلمان چیه، نمی‌خواد!» بعد کلی خواهش و التماس کردم از او و حتی به دروغ گفتم آنجا ۱۰ میلیون دلار به تو پول می‌دهند. البته اگر آقای گل می‌شد و بایرن قهرمان اروپا می‌شد و با چند تا شرط دیگر ۱۰ میلیون هم می‌توانست بگیرد. اما بالاخره بهش دروغ گفتیم. تا کمی نرم شد. الاهلی را هم راضی کردیم و رفتیم تست پزشکی و بعد، قرارداد امضا کردیم. الاهلی هم در کار انجام شده قرار گرفت. در تمرینات بایرن همه از کار‌هایش انگشت به دهان بودند اما در بازی‌ها نمی‌توانست خودش را نشان بدهد. تیپ بازی‌اش به آلمانی‌ها نمی‌خورد. بالاخره در آنجا نماند دیگر. زود فرار کرد آمد قطر.
واکنش کریمی بعد از شنیدن پیشنهاد بایرن:ولش کن بابا! 1 او هیچ اشتهایی برای بازی کردن نداشت. هیچ انگیزه‌ای برای بازی کردن نداشت. مثل خواننده‌ای که بهترین استعداد را دارد، بهترین خواننده است اما اصلا دوست ندارد بخواند. فقط برای اینکه چرخ زندگی‌اش را بچرخاند حاضر شده بازی کند. مثل کارمندی که به اجبار سر کار می‌رود. از خدا می‌خواست مربی مریض شود تا تمرین یک روز تعطیل شود!»
  •