![]() |
یه سری حرفهای خودمونی با امام زمان (عج) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: یه سری حرفهای خودمونی با امام زمان (عج) (/showthread.php?tid=156532) |
یه سری حرفهای خودمونی با امام زمان (عج) - ᵖᵃʳᶰᶤᵃᶰ - 11-08-2014 ![]() کارش کهدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
توی شهر تموم می شد آروم و قدم زنون از پیاده رو به طرف خونه راه میفتاد گرگ های شهر نگاه نمیکردن طرف کی هست و با چه لباسی هست
تا تونستن جلوشدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شماره پرت کردن و اونم واسه اینکه از شر گرگ ها خلاص شه شماره ها رو میگرفت و میزاشت توی کیفش
به خونه که رسید یه عالمه شماره جلوی روش دید
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دلش لرزید اشک توی چشاش حلقه زد
یکی یکی شماره ها رو پاره کرد و گریه میکرد و میگفت:
ببیندیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مهدی جان مولای من این شهر و این زمونه دیگه جای من نیست
![]() هر جمعه ای که می گذرد پیر می شوی
درهر غروبدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آن تو دلگیر می شوی می ترسم آقا که بگویی به این گدا
تو باعثدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
این همه تاخیر می شوی “اللهم عجل لولیک الفرج”
![]() |