نشان لیاقت عشق - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: نشان لیاقت عشق (/showthread.php?tid=17398) |
نشان لیاقت عشق - mahdi69 - 09-09-2012 فرمانرواییکه می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت وبنابراین او تعداد زیادی سرباز را مأمور دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار وهمسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات با پایتخت فرستاده شدند. فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید: "ای سردار، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم، چه می کنی؟ "سردار پاسخ داد: "ای فرمانروا، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود. "فرمانروا پرسید:"و اگر از جان همسرت در گذرم، آنگاه چه خواهی کرد؟ "سردار گفت: "آنوقت جانم را فدایت خواهم کرد! "فرمانروااز پاسخی که شنید آنچنان تکان خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد. سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید: "آیا دیدی سرسرای کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟ "همسر سردار گفت: "راستش را بخواهی، من به هیچ چیزی توجه نکردم. " سردار با تعجب پرسید:"پس حواست کجا بود؟"همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت: "تمام حواسم به تو بود. به چهره مردی نگاه میکردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند!" RE: نشان لیاقت عشق - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 29-09-2017 چه قیشنگ RE: نشان لیاقت عشق - n.leito - 30-09-2017 اینا همش قصه است~_~ |