انجمن های تخصصی  فلش خور
اما... تو آرام بخواب... - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: اما... تو آرام بخواب... (/showthread.php?tid=174127)



اما... تو آرام بخواب... - ❤R@TA❤ - 13-09-2014

پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!


دختر: توباز گفتی ضعیفه؟


پسر: خب… منزل بگم چطوره؟


دختر: وااااای… از دست تو!


پسر: باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟


دختر:اه…اصلا باهات قهرم.


پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟


دختر:آشتی… راستی گفتی دلت چی شده بود؟


پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.


دختر: … واقعا که!


پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه؟


دختر: لوووس!


پسر: ای بابا… ضعیفه! این دفعه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!


دختر: بازم گفت این کلمه رو…!


پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست دارم اذیت میکنم… هی نقطه ضعف میدی دست من!


دختر: من ازدست توچی کارکنم؟


پسر: شکرخدا…! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات توبودم… لیلی قرن بیست ویکم من!



دختر: چه دل قشنگی داری تو! چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!


پسر: صفای وجودت خانوم!


دختر: می دونی! دلم… برای پیاده روی هامون… برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق
زدن کتابها… برای بوی کاغذ نو… برای شونه به شونه ات را رفتن و دیدن نگاه حسرت بار
بقیه…
آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!



پسر: می دونم… می دونم… دل منم تنگه… برای دیدن آسمون چشمای تو… برای بستنی شاتوتی هایی
که باهم میخوردیم… برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….!



دختر: یادته همیشه میگفتی به من میگی “خاتون”


پسر: آره… آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!


دختر: ولی من که بور بودم!


پسر: باشه… فرقی نمی کنه!


دختر: آخ چه روزهایی بودن… چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو کرده… وقتی توی دستام گره می خوردن… مجنون من…


پسر: …


دختر: چت شد چرا چیزی نمیگی؟


پسر: …


دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…


پسر: …


دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا نمناکه… فدای توبشم…


پسر: خدا… نه… (گریه)


دختر: چراگریه میکنی؟


پسر: چرا نکنم… ها؟


دختر: گریه نکن … من دوست ندارم مرد گریه کنه… جلو این همه آدم… بخند دیگه… بخند…
زودباش…



پسر: وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم…


دختر: بخند… و گرنه منم گریه میکنماا


پسر: باشه… باشه… تسلیم… گریه نمی کنم… ولی نمی تونم بخندم


دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی خریدی؟


پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد… ولی امسال برات یه کادو خوب آوردم…


دختر: چی…؟ زودباش بگو… آب از لب و لوچه ام آویزون شد …


پسر: …


دختر:دوباره ساکت شدی؟


پسر: برات… کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…! تک عروس گورستان! پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…!
اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم… نه… اشک و فاتحه نه… اشک و فاتحه و دلتنگی امان… خاتون من! توخیلی وقته که… آرام بخواب ای کوچ کرده ی من…

دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!

نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..۰!

بعداز تودیگر مرد نیستم اگر بخندم…


اما…تـوآرام بخواب…
اما... تو آرام بخواب... 1


RE: اما... تو آرام بخواب... - ☻☺ ✘ AngeL ✘ ☻☺ - 13-09-2014

تکرای و قدیمی
ولی باز خوندمش بغض کردم خعلی قشنگه:*(


RE: اما... تو آرام بخواب... - ~ALONE GIRL~ - 13-09-2014

بابا انقداشکمودرنیارینcrying


RE: اما... تو آرام بخواب... - تن های تنها - 13-09-2014

cryingمرسیHeartHeart


RE: اما... تو آرام بخواب... - saba 3 - 13-09-2014

میدونی الا اه یه پسر به این خوبی به این مهربونی پیدا کردی سلام منو بش برسون بگو حاجی خیلی مردی .


الا یارو پسره دوس دخترش زندس خوشگله هیچ مشکلی نداره بی دلیل خیلی راحت ولش میکنه میره والا

مس عشقی که رکب خوردی ازش

بعد نبودش پکر موندی همش

جلو همه به ظاهر میگی گور باباش

ولی تو خلوتت حسرت خوردی همش

مرسی راتا جون در کل اشکم در اومد عالی بود


RE: اما... تو آرام بخواب... - The moon - 29-03-2017

مگه چی داشت که همه میگین اشکم در اومد و اینا؟ :/
من کلا نفهمیدم چی به چیه :||