![]() |
دووور می شوم نیکی فیروز کوهی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: دووور می شوم نیکی فیروز کوهی (/showthread.php?tid=183823) |
دووور می شوم نیکی فیروز کوهی - ._NeGiX_. - 14-10-2014 کاش می دانستم کدام گوشه این دنیای بزرگ نشسته ای و این نوشته را می خوانی! کاش می توانستم بگویم از کجای این درندشت برای تو و به هوای تو می نویسم! شاید می شد، اگر گمشده کوچه پسکوچه های غربت نبودم. اگر یک دفتر، یک قلم و یک کوله پشتی همه دار و ندارم نبود. اگر میل وحشیانه به گریز، به پرواز، به همه جا بودن و هیچ جا نبودن مرا رها می کرد. شاید... شاید... شاید می شد... اگر چنان با شب و تنهایی آمیخته نبودم. از گوشه دنج دنیایت مرا می خوانی و نمی دانی که هر لحظه از تو، از این واژه ها، از حضور ساکت و صبور خودم در کنار تو دور می شوم. گاهی فکر می کنم چقدر عجیب است که آدمها در آن واحد می توانند از هم دور شوند و به هم نزدیک! همه چیز بستگی به این دارد که چه کسی در ابتدا و انتهای راه منتظر باشد. باید رفت، بی هیچ کسی در کنارم. کاش نزدیکتر از اینها بودیم! گرچه یک آغوش گرم، هرگز خداحافظی را آسانتر نکرده... (نیکی فیروزکوهی) |