![]() |
-_-_ اس ام اس یار _-_- - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: اس ام اس های جدید و پیامک (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=73) +--- موضوع: -_-_ اس ام اس یار _-_- (/showthread.php?tid=193720) |
-_-_ اس ام اس یار _-_- - ♫♫ sina ♫♫ - 19-11-2014 برادرانه بیا قسمتى کنیم رقیب: جهان و هرچه در او هست از تو یار از من # # # # مرا بنگر که بی یارم کجایی نازنین یار ای یارم؟ هوای چشم تو دارم سکوت سرد و خاموشی هراان از فراموشی تنم میلرزد ازباران دلم افسرده از یاران کجایی یار؟ ای نازنین یارم # # # # آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد # # # # باید ابراهیم بود و به یار اعتماد کرد عزیز گاهی بهشت در دل آتش است و بس # # # # آن یار نکوی منبگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی؟ گفتم که همین خواهم # # # # دل آشفته بودن دلیل کمی نیست اگر بی قراری بدان یار یاری # # # # هرکس که غریب است خریدار ندارد سرگشته و تنهاست دگر یار ندارد دانی که چرا نیست ز ما نام و نشانی یک فرد زمین خورده که دیدار ندارد # # # # آن یار که عهد دوست داری بشکست میرفت و منش گرفته دامن در دست میگفت که بعد از این به خوابم بینی پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست # # # # امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد همه رفتند از این خانه بجز غم باز این یار قدیمی چه وفایی دارد # # # # یا رب مدد کن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به باران برسیم یا من رسم به یار یا یار به من یا هردو بمیریمو به پایان برسیم # # # # روزگار گر سر به نامردی گذاشت قید مردی را بزن هر کجا خواهی برو با هر که خواهی یار باش این رفیقان نارفیقند گفتمت هوشیار باش # # # # نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد # # # # بین یار و بار یک نقطه اضافی است تو کدامی؟ # # # # ای مصور چهره یار مرا بی ناز کش چو به ناز او رسی بگذار من خود میکشم # # # # هیچکس بر نیمکت پارک به تنهایی نمینشیند یا یار در بر اوستیا یاد یار در سر او # # # # آن یار که این سینه پر آه از اوست بر چرخ و فلک روشنی ماه از اوست من در عجبم در این میان جز او کیست هم عابر و هم مقصد و هم راه از اوست # # # # آن یار که عهد دوستاری بشکست میرفت و منش گرفته دامان در دست میگفت امیرافبی دگر باره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست # # # # خوش آن ساعت که یار از در درایو شب هجران و روز غم سرایو به دل بیرون کنم جان را به صد شوق همان بهتر که جایش دلبر آیو # # # # برمشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار تشنه ی دیدار اویم معصیت مهلت بده تا بمیرم در رکابش با تمام افتخار # # # # دلا یاران سه قسم اند گر بدانی زبانی اند و جانی اند و نانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یاران زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار بپایش جان بده تا میتوانی # # # # انکه ویران شده از یار مرا میفهمد انکه تنها شده بسیار مرا میفهمد چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام که فقط ریزش اوار مرا میفهمد # # # # تو این پاییز تن طلایی تو این روزای سخته بی قراری تو این آشفته بازار جدایی ندارم جز تو من یار و پناهی # # # # روزی ز لپ یار ربودم بوسی/گفتا که هم بی ادبی هم لوسی/گفتم گناهم چیست کردم بوسی؟ /گفتا لب و ول کردی لپ می بوسی؟ # # # # بوی شوم امتحان آید همی, یار صفر مهربان آید همی ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم دل به امید تقلب بسته ایم مابرای کسب مدرک آمدیم نی برای درک مطلب آمدیم |