هیون:تعجب می کنه و با چشای گرد شده نگاهتون می کنه و سرشو تکون می ده و بلند می شه میره و توی راهش خندش می گیره....(باباتودیگه کی هستی.هیونمه دیگه کاریش نمی شه کرد....

جونگ مین:بلند می شه و دو برابرشما خل و چل وبازی می کنه وبعد شما رو قلقلک می ده(اینم همش کارش قلقلک دادن:4fv

هیونگ:می خنده و می گه چه باحالی ومن نمی دونستم...(آخه خودشم باحاله(

کیو:براتون دست میزنه و میگه آفرین در آینده دلقک خوبی می شی)

یونگ سونگ:می ترسه بلند می شه میره یه لیوان آب میاره میگه باز دوباره زیادی شراب خوردی؟نکن باخودت این طوری!(بابااین از همشون آدم تره)

هیون:سرتون داد می زنه و روشوبرمی گردونه ومی ره توی اتاقشو در و محکم می زنه به هم

جونگ مین:برای شاید اولین بار اخم می کنه می خواد بره ولی نمی ره میاد یه چشمک بهتون می زنه وبعد می ره

هیونگ:گریش می گیره و بقض می کنه و می زاره از خونه می ره بیرون.

کیو:توی چشاتون زل می زنه و می گه خیلی حواس پرتی. منم طبق معمول اینو می دونستم واسه همین خودم از قبل همه چیز رو آماده کردم.(ازخجالت آب شدین نهs32

یونگ سونگ:یه کم قیافش می ره توهم و می گه ازت انتظار نداشتم تو که می دونستی چه قدر این قرار مهم بود.(خوب چیکارکنم یادم رفت.........)

هیون:اگه خیلی دوستون داشته باشه میاد جلو و بغلتون می کنه و می گه چطور جرئت کردی فردی به این خوش تیپی و معروفی رو دوست داشته باشی!!!!!!!!!

جونگ مین:می زنه زیر خنده و می گه این قدر با من شوخی نکن با مزه من خودم یه پا بازیگرم.......

هیونگ:گریش تو گلوش حبص می شه میاد بغلتون می کنه و می گه چرا منو دوست نداری چرا؟؟(آخی گناه داره)

یونگ سونگ:میاد دستتونومی گیره و می گه تو چشام زل بزن و بگو که منو دوست داری بگو که همه ی حرفات دروغه..

هیون:غیرتی می شه و می گه خیلی زود برو این لباسارو در بیار و مثل یه دخترخوب یه لباس درست بپوش.(نه بابا آفرین)

جونگ مین:وای چه خوب چه ناز شدی قول بده از این به بعداین طوری لباس بپوشی..

کیو:چه خوشگل شدی فقط مواظب باش سرما نخوری

یونگ سونگ:واسه خودم این طوری لباس بپوش ولی تو خیابون نه باشه

(25-12-2014، 20:23)hyun joong نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
  اره بازم برامون بنویسید
من عاشق این جور چیزام

ممنون

ولی به یاد داشته باشید...
برای اولین بار در ایران والبته انجمن من اینچیزا رو گذاشتم
با ذهن خلاق خودم

وشمام تو نستین ذهنتونو به کار بگیرید

باتشکر
ستاد انجمن طنز وداستانهای دابل اسی