انجمن های تخصصی  فلش خور
ورود «قصه های سرزمین دوست داشتنی» به کتابفروشی ها - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: ورود «قصه های سرزمین دوست داشتنی» به کتابفروشی ها (/showthread.php?tid=198894)



ورود «قصه های سرزمین دوست داشتنی» به کتابفروشی ها - ×ThundeRBolT× - 14-12-2014

ورود «قصه های سرزمین دوست داشتنی» به کتابفروشی ها 1


مجموعهداستان «قصههای سرزمین دوستداشتنی» نوشته ای. ال. داکترو با ترجمه علیرضا کیوانینژاد توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب که از مجموعه جهان نو منتشر شده، 5 داستان از داکترو را شامل میشود. عناوین داستانهای کتاب به این ترتیب است: «خانهای میان دشت»، «بچهویلسِن»، «جولین: یک زندگی»، «والتر جان هارمون»، «بچه، مُرده در رز گاردن». این داستانها با انتخاب مترجم برای کتاب در نظر گرفته شدهاند.
نسخه اصلی «قصههای سرزمین دوستداشتنی» با عنوان «Sweet Land Stories» در سال 2004 به چاپ رسید. برخی از داستانهای این کتاب با مایههایی از داستانهای جنایی یا پلیسی نگارش شدهاند.
داستانهای کتاب، به نوعی به نقد سیاستهای جامعه آمریکا میپردازند. داستان «خانهای میان دشت» از نظر مضمون مورد نظر، بسیار مورد توجه قرار گرفت و نمایشنامهای با اقتباس از آن نوشته شد که در نیویورک اجرا شد. او از کاستیهای جایگاه اجتماعی و برابر نبودن همه در برابر قانون حال و هوای غالب بر داستانهاست که گاهی جنبه معمایی و پلیسی هم به خود میگیرند.
به دلیل وجود چنین روحی در داستانهای کتاب، مترجم در مقدمه خود بر کتاب نوشته است: حیف است اشارهای نکنم به این جمله جان آپدایک فقید: «دموکراسی مثل پتوست، وقتی آن را تا زیر چانهات میکشی بالا، پاهات بیرون میماند.» بسامد چنین تعریفی از دموکراسی شاید یک جورهایی نقد رویهای باشد که در سیستم قضایی آمریکا وجود دارد و در طول این مجموعه - با استناد به همان جمله طنزگونه آپدایک میتوان حس کرد - بارها این سوال مطرح میشود که آیا قانون برای همه یکی است یا راهی برای دور زدنش وجود دارد؟
در قسمتی از این کتاب در داستان «جولین: یک زندگی» میخوانیم:
یک شب اول غروب که باهم تلویزیون تماشا میکردند سل همینطور بیمقدمه گفت که نباید نگران باشد و بیسرپرست نمیماند و چیزی برایش کنار میگذارد. جولین گفت ممنونم عزیزم اما نمیدانست سل دقیقا کی و چهطور چنین کاری برایش میکند، اما لُب مطلب را گرفته بود - این که موقعیتش همیشگی نبود. صبح روز بعد جولین تمام کارتتبریکهایی را که طراحی کرده بود به حومهی شهر برد که چاپشان کند و دو ساعت از وقتش را صرف تصمیمگیری دربارهی چیزهایی کرد که نیاز داشت: صفحهآراییها، طرح حروف، تعدادی که هرکدام را چاپ کند و چیزهایی از این دست. این یک تجارت واقعی بود و احساس خوبی برای او در پی داشت، هرچند نمیدانست کدام فروشنده کارتهاش را میفروخت، چه برسد به اینکه کسی آنها را بخرد. وقتی در راه برگشت سوار تاکسی بود مدام این را زیر لب با خودش زمزمه میکرد: قدم به قدم.
این کتاب با 168 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 10 هزار تومان منتشر شده است.