![]() |
اس ام اس پر از معنا - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: اس ام اس های جدید و پیامک (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=73) +--- موضوع: اس ام اس پر از معنا (/showthread.php?tid=200600) |
اس ام اس پر از معنا - ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ - 22-12-2014 پشت سرم حرف بود… حدیث شد… می ترسم آیه شود ! سوره اش کنند به جعل ! بعد تکفیرم کنند این جماعت نا اهل . . . آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد بی آب ، دو هفته بی هوا ، چند دقیقه بی”وجـــدان”، خـیلی . . . متاسفانه خیلی ! . . . می گویند عشق آنست که به او نرسی و من می دانم چرا …! زیرا در روزگار من، کسی نیست که زنانه عاشق شود و مردانه بایستد… . . . نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه … همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه ! . . . مردم عوض شدن، زمونه عوض شده، میدونی؟ این روزها، وقتی با یه نفر دست میدی، بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه! . سایر جملات مفهومی و معنی دار در ادامه مطلب . . مـــــــا، نســـــلی هستیم کــــه، بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم… تایــــــپ کردیـــــــــم . . . همه اتفاق های خوب افتادند و دست و پایشان شکست ! این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند … . . . کاش به جای اینکه دستی بالای دست بود ، دستی توی دست بود … . . . ای کاش آدما می فهمیدن که خوشبخت شدنشون در گرو بدبخت شدن آدمای دیگه نیست ! . . . بالشت خودم را ترجیح میدهم، چرا که شانه های امروزی مثل بالشت های مسافرخانه اند، خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بودند! . . . هیچ گاه به خاطر هیچکس از ارزش هایت دست نکش ! چون اگر روزی آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک ” من ” بی ارزش ! . . . وقتی سکوتت از رضایت نیست ، لطفا بگو ! . . . حق نداری احساس دیگران رو به بازی بگیری ، فقط به خاطر این که هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست ! . . . چه در کار ، چه در عشق ، هرگز نگویید ” هنوز وقت است ” یا ” شاید دفعه ی بعد ” ! زیرا مفهومی وجود دارد به نام ” دیر شدن ” ! . . . خاص بودن توی مغز اتفاق میفته ، نه توی عکس ! . . . . تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه آدم به خودش میگه : چی فکر می کردیم و چی شد !! . . . سیاهی لبهایم از سیگار نیست…! سیاه پوش هزار حرفه نگفته است… . . . در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی با هم ندارند نه ماندن کسی حادثه ست نه رفتنِ کسی فاجعه ! . . . سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود ! من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم ! . . . تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم ! من را به من نبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقش بودی ! یادت نمی آید ؟! من همانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم ! . . . مردم اینجا چقدر مهربانند ، دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش درست کردند . . . سکوت همیشه به معنی “رضایت” نیست گاهی یعنی: خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم . . . دستم بوی گل میداد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچکس فکر نکردکه، من شاید گل کاشته باشم . . . احساسم را به دار آویختم منطقم را به گلوله بستم لعنت به هر دو که عمری بازیم دادند دیگر بس است، میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم! . . . پرنده ای نفرین شده ایم که سهممان از پریدن تنها در بازی کلاغ پر است… . . . رابطه ای که توش التماس باشه … ساعت ۹ بزارین دم در خونه تا شهرداری ببره … . . . مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . . . . . اینجا فقط تو را از نوشته هایت ” می بینند “… درست دیده ای ، فقط “خوانده” میشوی بی آنکه بشناسند تو را … . . . از استادی پرسیدﻧﺪ :ﺁﯾﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ؟ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ. ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ؟ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ؟ . . . . پیامی دیگر آوردم… به مردان اینجا نگاه مکن… اسمشان مرد است ؛ من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود… زمین مرد بود که مرا بلند کرد … خودت را زمین بزن ؛ اما دست مردان اینجا را نگیر … . . . کاش کسی یاد معلم ها می داد : اول مهر شغل پدرها را نپرسند ؛ وقتی هنوز احترام به همهی شغل ها را و افتخار به همهی پدرها را یاد دانش آموزانشان ندادهاند ! حالا قصه ی چشمان یتیمی که نم میخورد ، بماند … . . . ما همه با زندگی معامله می کنیم …! با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …! اگر نبخشی ، نمی بخشم خیانت کنی ، خیانت میکنم بدی کنی ، بدی میکنم دروغ بگویی ، دروغ می گویم و همیشه کوچک می مانیم ؛ بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …! این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست ! |