باز از آن کوچه گذشتم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: باز از آن کوچه گذشتم (/showthread.php?tid=205036) |
باز از آن کوچه گذشتم - しíþ ßしâçk - 12-01-2015 بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه كه بودم. در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد كه شبی با هم از آن كوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخهها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ یادم آید، تو به من گفتی: از این عشق حذر كن! لحظهای چند بر این آب نظر كن، آب، آیینi عشق گذران است، تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است، باش فردا، كه دلت با دگران است! تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن! با تو گفتم: حذر از عشق!؟ ندانم! سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم، نتوانم! روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد، چون كبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم، باز گفتم كه : تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم! اشكی از شاخه فرو ریخت مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت اشك در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید! یادم آید كه : دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه كشیدم. نگسستم، نرمیدم. رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم، نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم! – شاعر : زنده یاد فریدون مشیری (پاسخی به اثر فریدون مشیری) بی تو طوفان زده دشت جنونم صید افتاده به خونم تو چهسان میگذری غافل از اندوه درونم؟ بی من از کوچه گذر کردی و رفتی بی من از شهر سفر کردی و رفتی قطرهای اشک درخشید به چشمان سیاهم تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم تو ندیدی … نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی چون در خانه ببستم، دگر از پا نشستم گوئیا زلزله آمد، گوئیا خانه فروریخت سر من بی تو من در همه شهر غریبم بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی چه گریزی ز بر من که ز کویات نگریزم گر بمیرم ز غم دل به تو هرگز نستیزم من و یک لحظه جدایی؟! نتوانم، نتوانم بی تو من زنده نمانم – شاعر : هما میرافشار است این شعر خواندنی RE: باز از آن کوچه گذشتم - ღSηow Princessღ - 12-01-2015 بی تو اما به چه حالی .. من از ان کوچه گذشتم.. ! شعرش بسیار قشنگ و نوستالژیکه .. RE: باز از آن کوچه گذشتم - Razieh.M - 12-01-2015 عالـــــی RE: باز از آن کوچه گذشتم - しíþ ßしâçk - 12-01-2015 (12-01-2015، 22:36)ღSηow Princessღ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. اره منم عاشق این شعرم RE: باز از آن کوچه گذشتم - AMIR ALI 22 - 13-01-2015 تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم! دمت گرم RE: باز از آن کوچه گذشتم - Misha 1 - 20-03-2015 خیلی شبیه شعر کوچه از فریدون مشیریه!!!!!! |