~ بیوگرافی بازیگران دنیای بالیوود bollywood ~ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +---- انجمن: بیوگرافی بازیگران و هنرپیشگان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=53) +---- موضوع: ~ بیوگرافی بازیگران دنیای بالیوود bollywood ~ (/showthread.php?tid=205948) صفحهها:
1
2
|
~ بیوگرافی بازیگران دنیای بالیوود bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 16-01-2015 با سلام (: اگه به بازیگر هآی دنیای بالیوود علاقه دارید میتونید بیوگرافی هاشون رو اینجا ببینید (: اگر هم بیوگرافی یه بازیگر هندی رو داشتید میتونید بزاریدش تو همین تاپیک ._.* با تشکر (: اول از همه عشق خودم ^_^* Sυявнι Jуσтι نام:Surbhi Jyoti متولد:May 29, 1988 دین:مسلمان سن:25 قد:5.6 وزن:54 کیلو محل تولد:هند پنجاب جلندار ساکن:بمبئی سوربهی جیوتی Surbhi Jyoti بازیگر زن تئاتر و تلویزیون هند است. او نقش زیا در سریال قبول می کنم را بازی می کند. اون گفته که خیلی ازمارمولک میترسه علاقه افراطی به کتاب خوندن داره خیلی گریه میکنه هم وقتی شاده هم وقتی گریه میکنه هم وقتی عصبانی میشه اشک رو خیلی دوس داره از ترافیک مومبای متنفره اون در سخن گفتن هم بسیار تواناس و تا حالا سه بار قهرمان ملی بحث کردن شده سوربهی جیوتی قبل از ظاهر شدن در فیلم و تلویزیون در سال ۲۰۰۷ در تئاتر دانشگاه مشغول شد و استعداد خود رو به رخ همگان می کشد و این سرآغاز بازیگری او می شود، او برای اولین بار در یک نمایش پنجابی،بازی کرده است.او سپس در فیلم IK Kudi ظاهر شد. او همچنین به عنوان یکی از نقش های سریال های های درام اجتماعی پنجابی به ایفای نقش می پردازد. سوربهی جیوتی در جالاندر ، پنجاب در متولد شد. مادرش خانه دار است و پدر او یک تاجر است. Aяcнαηα Tαι∂є Sнαямα نام کامل این هنرپیشه Archana Taide Sharma میباشد. البته وی بیشتر با نام Archana Taide شناخته شده است.وی در تاریخ ۶ نوامبر ۱۹۸۸ متولد شده است.زادگاه وی پنجاب در هندوستان میباشد.وی در هندوستان به عنوان بازیگر فعالیت میکند.Archana Taide از سال ۲۰۰۸ وارد عرصه هنرپیشگی شده است. وی از سال ۲۰۱۳ با Ashish Sharma ازدواج کرده است. وی از سال ۲۰۰۸ تاکنون در سریال های زیر ایفای نقش کرده است: ڪـآریـسـمـآ ڪآپور کاریسما کاپور که او را به طور غیر رسمی لولو خطاب می کنند،بازیگر سینمای بالیوود است. زمینه فعالیت : بازیگر ملیت : هندی تولد : ۲۵ ژوئن ۱۹۷۴ بمبئی،ماهارشترا،هند والدین : راندهیر کاپور ، بابیتا نام(های) دیگر : لولو سالهای فعالیت : ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳-۲۰۱۱ تا کنون همسر(ها) : سانجای کاپور(از سال ۲۰۰۳ تا کنون) فرزندان : ۲ فرزند زندگی کاریسما کاپور که او را به طور غیر رسمی لولو خطاب می کنند،بازیگر سینمای بالیوود است.وی در خانواده ای متولد شد که پدر و مادرش بازیگر بودند.کاریسما در سن ۱۷ سالگی و در سال ۱۹۹۱ کار بازیگری را آغاز نمود و اولین فیلمش را بازی کرد.پس از آن در فیلم های تجاری بسیاری ظاهر شد.در سال ۱۹۹۶ نخستین جایزه اش را به خاطر بازی در فیلمraja hindustani بدست آورد. پدر و مادر کاریسما بازیگران معروف دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی سینمای هند هستند.کاریسما نوه ی بازیگر بزرگ هند راج کاپور است.سوپراستار کنونی سینمای هند یعنی کرینا کاپور نیز خواهر کاریسما است آخی عزیزم مُـردِ جیا خان ملیت :بریتانیایی تولد : ۲۰ فوریه ۱۹۸۸ نیویورک آمریکا والدین:علی ریضوی خان،ربیه امین مرگ :۳ ژوئن ۲۰۱۳ (۲۵ سال) جوهو، بمبئی، هند پیشه: بازیگر سالهای فعالیت : ۲۰۰۷-۲۰۱۳ بیوگرافی جیا خان نفیسهخان (متولد ۲۰فوریه ۱۹۸۸ – درگذشته ۳ ژوئن ۲۰۱۳). با نام جیا خان (به هندی:जीया ख़ान) نیز شناخته میشد، یک بازیگر هندی بریتانیایی بود که در فیلمهای بالیوودی بازی میکرد. او نامش را قبل از شروع بازیگری در فیلم Nishabd در سال ۲۰۰۷ به جیاخان تغییر داد. و در سال ۲۰۰۸ در فیلم گاجینی ظاهر شد. او سومین و آخرین بازی خود را در سال ۲۰۱۰ در فیلم Housefull انجام داد و در سال ۲۰۱۲ نام خود را به نام سابقش برگرداند. در ۳ ژوئن ۲۰۱۳ بدن مرده او در آپارتمانش در جوهوی بمبئی پیدا شد بعد از اینکه احتمالاً خود را حلق آویز کرده و خودکشی کردهبود. جیا، هنرپیشه ۲۵ ساله هندوستان دوران کودکی اش را در انگلستان سپری نموده بود، این هنرپیشه که از افسرده گی روانی رنج میبرد اخیراً با مادرش به کشورش هندوستان برگشته بود. این بازیگر ۲۵ ساله، اولین بار در سال ۲۰۰۷ با آمیتاب بچان در فیلم “نیشاب” که با اقتباس از رمان “لولیتا” ساخته شد، بازی کرد. او با بازیگران مشهور دیگری مثل عامر خان و آکشای کومار نیز همبازی بود. جسد “جیا خان” که نام اصلی اش نفیسه خان بود، در حالی که حلق آویز شده بود، توسط مادرش پیدا شد. او متولد نیویورک بوده و مدتی در لندن زندگی کرد، وی سپس برای بازی در بالیوود راهی هندوستان شد. آخرین فیلم وی یک کمدی به نام “خانه پر جمعیت” بود که سال ۲۰۱۰ ساخته شد. مرگ این بازیگر شوک بزرگی به جامعه فیلمسازی هند وارد کرد و در شبکه های اجتماعی خبرهای زیادی از این واقعه منتشر شد. برخی معتقدند به دلیل این که وی سه سال اخیر در فیلمی بازی نکرده بود، از آینده خود نگران بوده است. فرح خان فیلمساز مشهور هندی در این باره نوشت: نمی توانم تصویر کنم وی دیگر نیست…همکاری با او در “خانه پر جمعیت” و روح زیبایی که او داشت، تجربه خوبی بود. او برای رفتن خیلی جوان بود. در وب سایت “جیا خان” نوشته شده که “جیا خان” از ۱۷ سالگی در نیویورک به آموزش بازیگری “متد” و اجرای آثار شکسپیر پرداخته بود. وی سپس بعد به انجمن های دفاع از حقوق حیوانات پیوست. سلمآن خآن نام : سلمان خان متولد : 27 دسامبر 1965 در بمبئی لقب : سالو نام پدر : سلیم خان ؛ اهل پیشاور پاکستان و نویسنده فیلمهای موفقی چون " شعله " برادران : برادر بزرگتر آرباز خان ( همسرش مالایکا آرورا ) – برادر کوچکتر سهیل خان ( همسرش سیما ساچدیو ) خواهر تنی : الویرا ( همسرش آتول آگنی هوتری ) خواهر ناتنی : آرپیتا مادرتنی : سلما خان ( فوت کرده ) مادر ناتنی : هلن خان قد : 175 سانتی متر رنگ چشم : قهوه ای روشن رنگ مو : مشکی دین : مسلمان سنی اولین فیلم : " بیوی هوتو ایسی " (همسر اینجوریش خوبه ) در سال 1988 در کنار رکا و ام پوری او در این فیلم اولین تجربه سینمایی خود را به دست آورد و توانست کار قابل قبولی از خود ارائه دهد . * سال 1989 سال شروع موفقیت سلمان بود او در این سال با فیلم موفق " منه پیار کیا " ( من عاشق شدم) در کنار بازیگر تازه واردی به نام باگیا شری توانست حضور خود را در سینما تثبیت کند ؛ این فیلم اگرچه رمانتیکی تکراری بود اما باعث شد سلمان ره صد ساله را یک شبه طی کند و شخصیت پریم ازاین فیلم تبدیل به شخصیتی ماندگار برای سلمان و فیلمهای او شد . * او در سال 1990 در فیلم " باقی " در کنار نغمه قرار گرفت که فیلم چندان موفقی نبود . * در سال 1991 سیل پیشنهادات به سوی سلمان خان روانه شد و او در این سال در 5 فیلم حضور پیدا کرد که مهمترین آنها فیلم " ساجن " (یار) بود که در کنار بازیگران قدرتمندی چون سانجی دات و مادوری دیکشیت بازی بی نقصی از خود ارائه داد و شاید در آن سالها هیچ کس به جز او نمی توانست چنین عالی کار کند . * او در سال 1992 زوج هنری خود را پیدا کرد . کاریشما کاپور که در آن روزها بازیگری تازه کار بود توانست زوج مناسبی را در کنار سلمان خان تشکیل دهد . او در این سال در فیلمهای " جگروتی " و" هدف " در کنار کاریشما قرار گرفت . این همکاری تا چند سال پیش هم ادامه داشت که به خاطر ازدواج کاریشما موقتا خاتمه یافت . * در سال 1993 در فیلم " چاندرا موکی " ( گل نیلوفر ) در کنار بازیگر بزرگ آن زمان سری دیوی قرار گرفت که نتوانست موفقیتی برای سلمان کسب کند . * کمدی فوق العاده " انداز آپنا آپنا " ( کار خود به شیوه خود ) در سال 1994 سلمان را وارد سینمای کمدی کرد و چقدر هم ورود او به دنیای کمدی مفید بود . او در این فیلم در کنار عامر خان و کاریشما کاپور بازی قابل قبولی را ارائه داد . او در همین سال رکورد سینمای هند را از لحاظ میزان فروش با فیلم " هم آپکه هی کن " ( ما با شما چه نسبتی داریم ) شکست و این فیلم تا این لحظه پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای هند است . او در این فیلم با مادوری دیکشیت همبازی شد که فیلمی رومانتیک با داستانی بسیار لطیف و روان با شخصیتهایی مهربان و دوست داشتنی است . * در سال 1995 در فیلم " کارن آرجون " در کنار شاهرخ خان قرار گرفت . شاهرخ به تازگی وارد سینما شده بود ولی محبوبیت زیادی کسب نموده بود . آن دو بر سر نوشتن نامشان در تیتراژ با هم مشکل پیدا کردند زیرا سلمان معتقد بود که چون پیشکسوت تر است نام او باید اول نوشته شود ( که البته حق هم داشت ) اما شاهرخ به این موضوع معترض بود ... * در سال 1996 در فیلم بسیار موفق "جیت " (پیروزی) در کنار سانی دئول و کاریشما کاپور حضوری موفق داشت و قدرت بازیگری خود را در فیلمهای اکشن نمایان ساخت . * سال 1997 سال خوبی برای سلمان به شمار می آید ؛ او در این سال در 2 فیلم بسیار موفق حضور داشت . فیلم کاملا اکشن " ازار " در کنار سانجی کاپور و شیلپا شتی و فیلم کمدی " جودوا " (دو قلو) در کنار کاریشما که هر دو با استقبال خوبی روبرو شدند . * در سال 1998 سلمان با فیلم " کوچ کوچ هوتاهه " (یه طوری میشه ) به مشکلات خود با شاهرخ خاتمه داد . او با بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد . او در این سال در فیلم موفق " پیار کیا تو دارنا کیا " ( عاشق شدی چرا می ترسی؟ ) در کنار کاجول قرار گرفت . * سال 1999 را می توان موفق ترین سال در کارنامه هنری سلمان به حساب آورد . او در این سال ابتدا در فیلم " بیوی نامبر وان " ( همسر شماره یک ) در کنار کاریشما ، آنیل کاپور و سوشمیتا سن قرار گرفت که فیلمی کمدی با فروش بسیار عالی بود و سپس در فیلم موفق " هم سات سات هین " ( ما با هم هستیم ) حضور یافت . اما موفق ترین فیلم سلمان در این سال " هم دیل دچو که صنم " (ما دل داده ایم ای یار) بود که تمام جوایز آن سال را از آن خود کرد که البته جایزه بهترین بازیگر مرد به سلمان نرسید !!! این فیلم داستانی بسیار زیبا داشت که شاید جالبترین نکته در آن تکراری نبودن پایان آن بود این فیلم علیرغم موفقیتهای بسیار برای سلمان ، موجب شد به خاطر مشکلات عشقی با آیشواریا رای و ناکام ماندن سلمان در این رابطه ، زندگی او متحول شده و او را به انسانی جدید با روحیاتی جدید تبدیل کند . سلمان تا 3 سال بعد از این فیلم هدف اصلی مطبوعات شده بود و حتی برخی از بازیگران مطرح بالیوود مثل شاهرخ خان که کینه ای قدیمی از او داشتند او را متهم به لاابالی گری کردند . * سلمان در سال 2000 در 2 فیلم کمدی موفق ظاهر شد . ابتدا فیلم " چل مری بای " (بزن بریم داداش) که در آن با دوست و یار همیشگی خود سانجی دات و زوج هنری اش کاریشما هم بازی بود ؛ سپس در فیلم " دولهن هوم له جاینگه " ( عروس را من می برم ) در کنار کاریشما موفقیتی دیگر در کارنامه هنری سلمان ایجاد شد . از دیگر فیلمهای موفق او در این سال " هر دیل جو پیار کرگا " ( هر دلی که عاشق میشه ) در کنار پریتی زینتا و رانی موکرجی بود که مثلث عشقی عالی را به نمایش گذاشتند . * مثلث عشقی سلمان ، پریتی و رانی بار دیگر در سال 2002 در فیلم " چوری چوری چوپکه چوپکه " (دزدکی دزدکی یواشکی یواشکی) تکرار شد ولی نتوانست موفقیت فیلم قبلی را تکرار کند . ماشین مورد علاقه : مرسدس نوشیدنی مورد علاقه : چای سرد غذای مورد علاقهی: مرغ سوخاری مکان مورد علاقه برای تعطیلاتی : فقط لندن رستوران مورد علاقه : China garden آهنگ مورد علاقه : به همه نوع موسيقی گوش می دهم عطر مورد علاقه : obsession بازيگر مرد مورد علاقه :عاشق همه نقش هایی هستم كه گورودات ايفا كرده بازيگر زن مورد علاقه: مينا كماری و هلن خان RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ❤ஜelenaaஜ❤ - 16-01-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کآرآن سینگـــ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کاران سینگ گروور (به انگلیسی: Karan Singh Grover) در ۲۳ فوریه سال ۱۹۸۲ در شهر دهلی نو در هندوستان بدنیا آمد. کاران یک دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بازیگر ، مدل و تهیه کننده است. در دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کودک ی وی به همراه خانوادهاش به شهر الخبر در عربستان سعودی نقل مکان کرد. او تحصیلات خود را درمدرسه بینالمللی شهر دمام به پایان رساند. در سال ۲۰۰۰ به هند بازگشت. وی در بمبئی در رشته مدیریت هتل به ادامه تحصیل پرداخت. کاران مدتی به عنوان مدل در این حرفه فعالیت داشت. وی در مسابقه تعقیب جنایتکاران در سال ۲۰۰۴ شرکت کرد و موفق به کسب جایزه محبوب ترین مدل و بازیکن گردید.وی کار تلویزیونی خود را با Kitni Mast Hai Zindagi شروع کرد. RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 17-01-2015 زندگینامه شاهرخ خـان از زبان خودش بدون شك پس از «آمیتا باچان» و خانواده كاپورها، بزرگترین هنرپیشه سینمای هند كسی نیست جز شاهرخخان. او به طور خلاصه از زندگیاش میگوید: دوم نوامبر 1965 در مركز پرستاری تالوار در دهلینو، یه اتفاق خیلی معمولی افتاد. مثل خیلی از نوزادان تازه به دنیا اومده، من هم موقع تولد با مشكل بندناف مواجه شدم، یعنی بند نافم دور گردنم پیچیده شده بود! پرستارها میگفتند لطف خدا و شانس خوبم بوده كه زنده موندم و این تنها چیزیه كه پدر و مادرم در مورد تولدم بهم گفتن. ما در محله «راجیندرناگار» زندگی میكردیم. حتی دقیقا یادمه كه شماره ساختمونمون اف – 442 بود. روزهای دبستانم دقیق یادمه، مدرسهمون درست كنار خونهمون بود. بعد از اون، تحصیلات متوسطه رو در دبیرستان كلمبیا شروع كردم كه خیلی دبیرستان منظم و دقیق و یكی از مدرسههای رده بالای دهلی بود. روز اول مدرسه دقیقا یادمه كه خانمی به اسم «بالا» با من مصاحبه كرد و ازم پرسید شغل پدرم چیه. اون زمان پدرم در كار حمل و نقل بود و مدام با ماشین و كامیون و… كار میكرد و یك شركت حمل و نقل داشت. منم اینقدر میدونستم كه هر كسی با وسایل حمل و نقل سر و كار داشته باشه، راننده است و برای همین گفتم پدرم راننده است! برای رفتارمون و نمرههای امتحانیمون بهمون ستارههای سیاه و طلایی میدادند. اگه پنج ستاره سیاه میگرفتیم توسط خانم معلم تنبیه میشدیم! از اونجا كه من بچه شیطونی بودم خیلی تنبیه شدم! دلم میخواست چنین تنبیهاتی الانم برام وجود داشت! وقتی به گذشته نگاه میكنم میبینیم چیزی كه اون موقع تنبیه به چشم میاومد، خیلی هم مفید بود! در كل، روزهای مدرسهام خیلی خوب بود. خیلی تنبیه میشدم و خیلی هم مجبورم میكردن كنار تخته سیاه بایستم. معلممون مجبورم میكرد شنا كردن رو یاد بگیرم. اون منو به زور توی استخر میانداخت و انتظار داشت در حالی كه یه عالمه آب توی چشم و حلقم جمع شده، دست و پا بزنم و خودمو نجات بدم. هنوزم شنا كردن و اون معلمم رو كه اونجوری تنبیهم میكرد دوست ندارم! در مدرسه، فوتبال رو خیلی دوست داشتم. الكترونیك درس مورد علاقهام بود و همیشه هم بیشترین نمره رو در این درس میگرفتم. توی ریاضی خیلی ضعیف بودم و حتی هنوزم با اعداد مشكل دارم! تا حدی كه وقتی كسی بهم شماره تلفنی رو میده باید چندین بار بپرسم و برام تكرار كنن تا بتونم روی كاغذ بنویسمش! در كالج هم فوتبال، كریكت و هاكی رو ادامه دادم. در حالی كه دلم میخواست در ورزش جدی كار كنم ولی مشكل كمرم و درد زانوهام بهم اجازه نمیداد و این زمانی بود كه اولین سریالهای تلویزیونیم، فاوجی و دیل دریا رو بازی كردم. درسم رو برای فوقلیسانس رشته ارتباطات در مركز علمی جامیا میلیا اسلامیا ادامه دادم كه در مورد فیلمسازی و روزنامهنگاری بود. سال اول رو خیلی خوب تموم كردم و خیلی هم در اون رشته موفق بودم چون همیشه عاشق ساختن فیلمهای تبلیغاتی بودم اما مدیر كالج از اینكه به جز كالج كارهای متفرقه زیادی هم میكردم خوشش نیومد، یه روز بهم گفت چون غیبت زیاد داشتم نمیتونم در امتحانات پایان ترم شركت كنم. حضور غیاب سر كلاس مسئله بزرگی نبود چون من به جاش پروژههای اضافی به دانشگاه تحویل داده بودم. من هم تصمیم گرفتم از اون كالج بیرون بیام و فیلمسازی رو در حد حرفهای یاد بگیرم و فقط وقتی به اون كالج برگردم كه ازم دعوت كنن به عنوان استاد مهمان براشون كلاس فیلمسازی بذارم! خانواده پدرم، «میرتاج محمد»، ده سال بزرگتر از مادرم «فاطیما» بود. لیسانس حقوق و فوقلیسانس علوم انسانی داشت و به شش زبان فارسی، سانسكریت، پشتو، پنجابی، هندی و انگلیسی تسلط داشت. پدر هیچ وقت سر من و خواهرم فریاد نزد، اما مادرم چرا. پدر كارهای مختلفی میكرد، او یك تجارت موفق مبلمان داشت و سپس وارد كار حمل و نقل شد. 51 سال بیشتر نداشتم كه او مرد، پس از مرگش مدتی به لاهور در پاكستان رفتیم، اما دوباره به هندوستان بازگشتیم. مادر من در حیدرآباد متولد شد، او زنی زیبا بود. پدرم هم بیاندازه خوشتیپ. اولین ملاقات اتفاقیشون باعث شد كه اونها عاشق هم بشن. مادرم در یك تصادف اتومبیل، صدمه دید و به خون نیاز داشت. پدرم خیلی اتفاقی به بیمارستان رفته بود تا خون اهدا كنه، در همین مدت، كمك پدرم باعث نجات مادرم شد و اونها عاشق هم شدند. اگرچه پدرم 11 سال از مادرم بزرگتر بود، اما خانواده مادرم كه نجات دخترشون رو مدیون او میدیدند، این مسئله را نادیده گرفتند.احساس میكردم خواهرم «شهناز» به پدر و مادرم نزدیكتره چون به هر حال شش سال بزرگتر و بچه اول بود. آن زمان كه من به دنیا آمدم، پدرم یك سرمهندس بود و مادرم در یك دفتر درجه یك قضایی، مددكار اجتماعی بود. او در آكسفورد تحصیل كرده و جزو زنان مسلمان هندی محسوب میشد كه تا این حد به موفقیت رسیده بود. او برای مدتی طولانی دستیار قاضی بود و به بزهكاری نوجوانان رسیدگی میكرد. خواهرم شهناز یك دختر تحصیل كرده است، دورههای مدیریت را گذرانده و سابقا به عنوان مدیر برای شركت «یادمان ایندراگاندی» كار میكرد. او فوقلیسانس را در روانشناسی گرفته است. مرگ پدر و مادرمان بیاندازه روی او تاثیر گذاشت، من جوانتر بودم، بنابراین فكر میكنم زودتر از حالت مرگ پدرم بیرون آمدم. او تنها رشته ارتباطی من با والدینم است، من پدر و مادرم را در وجود او میبینم، همیشه به او میگویم: «تو عین مامان هستی!» حتی وقتی كه آماده خشم است. هرگاه غمگین هستم تنها به بالكن میروم و گریه میكنم و میدانم او از جایی به من نگاه میكند، چون نمیتوانستم آنچه هستم، باشم، مگر اینكه مورد دعاهای خیر او قرار گرفته باشم. ازدواج نام همسر من «گوری» است، پدر و مادر گوری به شدت مخالف ازدواجمان بودند. مادرش تهدید كرده بود كه خودكشی میكند! یه بار من با یه قیافه دیگه به تولدش رفتم! اسمی رو به كار بردم كه تو سریال فاوجی صدام میكردن، ولی وقتی اونا منو شناختن جهنمی به پا شد! اونا یه خونواده پنجابی خیلی اصیل هستن. منو از همه اعضای خونوادهش ترسونده بودن. مجبور بودم دل تكتك اعضای خونوادهشو یكی یكی به دست بیارم. با یكی از داییهاش كه پشت تلفن حرف زدم بهم گفت: به خواهرزاده من نزدیك نشو وگرنه…! ولی بعد كه دیدمش دیدم خیلی مهربونه! پسرخالههاشو با خودم میبردم تفریح، كمكم همهشون ازم خوششون اومد و بهم امیدواری دادن كه پدر و مادر گوری رو راضی میكنن، ولی اونا قبول نمیكردن… گوری توی خونه حبس شده بود! همیشه به من میگفت: : شاهرخ تو مامان بابای منو نمیشناسی… تو خیلی همه چیزو ساده میگیری! و من همیشه بهش میگفتم: همه چیز درست میشه…! ده سال دیگه به همه این روزا میخندیم…! و این دقیقا كاریه كه الان میكنیم! بعضی شبها كه میشینیم و درباره گذشته فكر میكنیم، حسابی میخندیم… یه بار گوری حسابی قاطی كرد!! فكر میكرد من با غیرتی كه دارم اذیتش میكنم! راست میگفت، یه زمانی بود كه من خیلی روی گوری حساسیت نشون میدادم… اینا به خاطر این بود كه زیاد همدیگه رو نمیدیدم. اما اون نتونست تحمل كنه. این بود كه سال 1989 منو ول كرد و بدون اینكه بهم بگه با دوستاش اومد بمبئی. وقتی فهمیدم حسابی قاطی كردم! روز قبل از اینكه بره، اومد پیشم. اون روز تولدش بود و من اتاقمو با یه عالمه بادكنك تزئین كرده بودم و كلی هم كادو براش خریده بودم. وقتی اتاقمو دید خیلی گریه كرد. من فكر كردم به خاطر ناراحتیه زیادیه كه خانوادهش بهم وارد میكنن، ولی بهم نگفت كه میخواد بره… وقتی فهمیدم رفته، به مادرم گفتم. اون بهم گفت برم و دختری كه دوستش دارم رو برگردونم. بهم ده هزار روپیه داد و من با دوستام اومدم بمبئی دنبالش. چند روز مدام دنبالش گشتیم، شبها هم مجبور بودیم تو خیابون كنار ساحل هتل تاج بخوابیم! همه جا رو دنبالش گشتیم به خصوص ساحلها. گوری عاشق ساحل بود. پولهامون تقریبا تموم شده بود، مجبور شدم دوربینم رو بفروشم. من قیافه گوری رو برای مردم توضیح میدادم، به همه میگفتم یه دوسته و گمش كردم. همه جا رو گشتیم تا اینكه یه بار یكی ما رو برد به یه ساحل خصوصی. رفتیم توی ساحل… و گوری اونجا بود! ایستاده بود توی آب، با دیدن هم گریه كردیم. اون موقع بود كه فهمیدم بیدلیل حساسیت نشون میدادم. همین طور فهمیدم كه هیچكس بیشتر از من نمیتونه گوری رو دوست داشته باشه و این بهم اعتماد به نفس خیلی زیادی داد. وقتی تصمیم گرفتیم ازدواج كنیم قبلش از خونه خاله گوری به پدر و مادرش زنگ زدیم و بهشون گفتیم كه ما ازدواج كردیم! خیلی عصبانی شدن. مادرش غذا خوردنو گذاشت كنار. وضع خونهشون حسابی ریخته بود به هم. رفتم كه پدرشو ببینم، احساس گناه میكردم. وقتی باهاشون صحبت كردم فكر میكنم چاره دیگهای نداشتن جز اینكه قبول كنن. الان میتونم احساس پدر مادر گوری رو درك كنم، اونا یه خونواده 15 نفری سفت و سخت پنجابی بودن كه گوری جوانترینشون بود. تصور كنین كه اون بگه میخواد با یه پسر با یه دین دیگه، با یه فرهنگ و رفتار دیگه با یه شغل متفاوت ازدواج كنه… هیچ نقطه مثبتی برای من نبود. اونا رو سرزنش نمیكنم. اونا حتما فكر میكردن میتونن شوهر خیلی بهتری برای دخترشون پیدا كنن. ما هیچ وقت نمیخواستیم كاری برخلاف خواسته خونوادههامون بكنیم. فكر فرار حتی یه بارم هم به سرمون نزد اما مطمئن بودیم كه حتما با هم عروسی میكنیم…وقتی كه من، پدر و مادر گوری رو دیدم اصلا روی زبونم نمیاومد بگم: «من دخترتونو دوست دارم!» به نظرم خیلی احمقانه میاومد! به خاطر اینكه من هیچ وقت نمیتونستم گوری رو بیشتر از اونا دوست داشته باشم. اونا گوری رو به دنیا آورده بودن و بزرگش كرده بودن. عشق من هیچ وقت نمیتونست جانشینی برای عشق اونا باشه… مراسم ازدواجمون هم به رسم مسلمونا برگزار شد. ما میخواستیم یه مراسم ساده داشته باشیم. پدرو مادر گوری آخر شب وقتی گوری نشست توی ماشین شروع كردن به گریه كردن، بعد همه خونوادهش هم شروع كردن به گریه كردن. منم كه دیدم اینجوریه خیلی جدی گفتم: اگه اینقدر ناراحتین، میتونین دخترتونو پیش خودتون نگه دارین، من میآم میبینمش و میرم! در مورد بچههام، دلم میخواد پسرم تا 16 سالگی حسابی شر و شلوغ باشه كه بتونه بعد از اون پسر خوبی باشه! موقع به دنیا اومدن «آریان»، حال گوری خیلی بد شد. زایمانش خیلی خطرناك بود. اون موقع من فقط میخواستم گوری سالم بمونه، اجازه هم دادم اگه خیلی وضع وخیم شد اول گوری رو نجات بدن… ولی الان همه چیز آریان… آریان… آریان…!! درباره دخترم هم همه عشقی كه توی وجودم هست رو بهش میدم… با وجود اینكه همسرم فكر میكنه من دیوونهام دلم میخواد با دخترم رفیق و صمیمی باشم. پدر و مادر من بهترین دوستان من بودن، به همین ترتیب منم میخوام صمیمیترین دوست بچههام باشم… من به گوری احترام میذارم برای اینكه اون یه زنه و مادر بچههام. دوستش دارم چون خیلی صادقه و تكمیلكننده منه. اون بهم یاد داد چهطور توی زندگیم سیاست داشته باشم! اون همیشه بهم میگه كه خیلی چیزهایی رو میگم كه نباید بگم، اون ثابتترین و محكمترین عامل توی زندگی منه و به خاطر موقعیت و یافتههام نیست كه اون به من احترام میذاره یا دوستم داره، اون منو دوست داره به خاطر اینكه من میخندونمش! نمیدونم… من اونو میخندونم؟… RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 18-01-2015 بیوگرافی امیـرخـان هنرپیشه محبوب و معروف بالیوود هند «عامر حسین خان» معروف به «عامرخان» یا «امیرخان» متولد 14 مارس 1965 در «مامبای» هند یك هنرپیشه و تهیه كننده محبوب و معروف است كه در صنعت سینمای این كشور بسیار فعال میباشد. امیرخان در سال 1973 برای نخستین بار به عنوان بازیگر خردسال در یكی، دو فیلم بازی كرد. بازی حرفهای او 11 سال بعد یعنی در سال 1984 انجام شد و اولین بار در سال 1988 و با فیلم «از قیامت تا قیامت» با موفقیت تجاری روبهرو شد و جایزه بهترین تازهوارد فیلم هند را به خود اختصاص داد. امیرخان در سال 1996 بعد از 8 بار نامزد شدن برای دریافت جایزه بهترین هنرپیشه كشورش، توانست با بازی در فیلم «راجا هندوستان» این عنوان را نصیب خود كند. او در سال 2001 بار دیگر با بازی در فیلم «لاگان» (مالیات) برنده این جایزه گردید. فیلم «لاگان» كاندیدای دریافت جایزه اسكار هم شد. او پس از چهار سال استراحت سرانجام در سال 2005 در فیلم «قیام» به كارگردانی «كتان مهتا» بازی كرد و بار دیگر توجه همگان را به سوی خود جلب نمود. امیرخان با حضور در چندین فیلم پرفروش و موفق هندی و عرضه یك بازی روان و دلپسند توانسته به یكی از برترین و موفقترین ستارگان سینمای هند تبدیل شود. پیشینه خانوادگی امیرخان در «مامبای» در خانوادهای مسلمان چشم به جهان گشود. اصلیت و ریشه امیرخان به افغانستان میرسد. افراد خانواده او در زمینه فیلم و سینما فعال بودهاند. پدرش «طاهر حسین» تهیهكننده سینماست و عمویش «نصیر حسین» كارگردان بود. او تاكنون در چند تا از فیلمهای پسرعمویش «منصورخان» هم بازی كرده است. برادرش «فیصل خان» بازیگر است و آن دو در فیلم «ملا» در سال 2000 در كنار یكدیگر بازی كردند. پسرعمویش «طارق» هم در دهه 70 بازیگر بود ولی اطرافیان كه امیرخان را پسری بسیار خجالتی میدیدند، هرگز فكر نمیكردند او زمانی تبدیل به یك چهره بالیوودی شود. پیشینه خانوادگی امیرخان در «مامبای» در خانوادهای مسلمان چشم به جهان گشود. اصلیت و ریشه امیرخان به افغانستان میرسد. افراد خانواده او در زمینه فیلم و سینما فعال بودهاند. پدرش «طاهر حسین» تهیهكننده سینماست و عمویش «نصیر حسین» كارگردان بود. او تاكنون در چند تا از فیلمهای پسرعمویش «منصورخان» هم بازی كرده است. برادرش «فیصل خان» بازیگر است و آن دو در فیلم «ملا» در سال 2000 در كنار یكدیگر بازی كردند. پسرعمویش «طارق» هم در دهه 70 بازیگر بود ولی اطرافیان كه امیرخان را پسری بسیار خجالتی میدیدند، هرگز فكر نمیكردند او زمانی تبدیل به یك چهره بالیوودی شود. حرفه امیرخان در سالهای 1973 و 1974 به عنوان بازیگر خردسال در دو فیلم ایفای نقش كرد و بعد از آن پس از یك وقفه 11 ساله در فیلم بعدی خود ظاهر شد. پس از فیلم « از قیامت تا قیامت» و موفقیتهای عظیم پیشنهادهای بیشماری به سوی امیرخان سرازیر شد و او در دهه 90 میلادی در فیلمهای زیادی بازی كرد كه معروفترین آنها فیلم «دل» با بازی «امیرخان» و «مدوری دیكشیت» است. پس از آن امیرخان علاوه بر بازیگری به فیلمنامهنویسی هم رو آورد. در سال 1996 فیلم «راجا هندوستان» را بازی كرد كه در آن با «كاریشما كاپور» همبازی بود. این فیلم پرفروشترین فیلم آن دهه محسوب میشود. بازی امیرخان در نقش پلیسی كه در مرز كشور با تروریستها میجنگد در فیلم «مسیر شورش» (1999) توجه منتقدین سینمایی را بیش از پیش به سوی خود جلب كرد و با بازی در نقش منفی در فیلم «زمین» (1999) به كارگردانی «دیپا مهتا» به این توجه و اطمینان قطعیت بخشید. امیرخان پس از فیلمهای موفق «لاگان» (مالیات) و «آرزوهای قلبی» در سال 2001 و تصاحب مجدد عنوان بهترین هنرپیشه، مدتی از بازی كناره گرفت و مدت سه سال چهره او بر سردر سینماها دیده نشد. او بیشتر این مدت را در حال آمادهسازی برای فیلم بعدی خود «قیام» بود. «قیام» داستان واقعی یك شهیر هندی را به نمایش درمیآورد. هرچند فیلم «قیام» از ارزش والای تاریخی و معنوی برخوردار بود و امیرخان به نحو احسن از عهده ایفای نقش «منگال پندی» شخصیت اصلی آن برآمد ولی به دلیل كمعلاقگی مردم هند به فیلمهای تاریخی و غیرعشقی، فروش متوسطی داشت و سومین فیلم پرفروش سال 2005 این كشور شد. سال 2006 برای امیرخان با فیلم «آن را زعفرانی كن» آغاز شد كه بار دیگر توجه منتقدین را به خود جلب نمود و او را برنده بهترین اجرا از نظر منتقدین ساخت. این فیلم پرفروش ترین فیلم سال هند نیز لقب گرفت و نامزد حضور در اسكار شد. هرچند كه «آن را زعفرانی كن» در اسكار توفیقی نیافت ولی در جشنواره بفتا در انگلیس برنده جایزه بهترین فیلم خارجی گردید. فیلم بعدی امیرخان «فنا» نام داشت كه در كنار «كاجول» بازی بسیار خوبی را ارائه داد. فیلم «فنا» هم مثل اغلب فیلمهای امیرخان یكی از پرفروشترینهای سال گردید. فیلم بعدی این بازیگر محبوب «ستارگان زمین» نام دارد كه دسامبر 2007 اكران میشود و پس از آن نوبت «ojjaL» و «inijahG» میباشد كه قرار است در سال 2008 ساخته شوند. زندگی خصوصی امیرخان سالها پیش عاشق دختر همسایهشان «رینا دوتا» شد اما پدر و مادر امیرخان به او اجازه ازدواج با این دختر را نمیدادند. همین كه امیرخان 21 ساله شد از «رینا» خواستگاری كرد. رینا هم پذیرفت و آنها با یكدیگر ازدواج كردند هرچند «رینا دوتا» در یكی از فیلمهای امیرخان در صحنه كوتاهی حضور یافت ولی یك بازیگر حرفهای نیست. او در یك آژانس مسافرتی كار میكرد. امیرخان و رینا تا مدتی ازدواج خود را از همه مخفی كردند زیرا فیلمسازان بیشتر راغب بودند امیرخان در آن سالهای اوج جوانی تبدیل به یك بت سینمایی شود ولی ازدواج جلوی این اتفاق را میگرفت و خواه، ناخواه تعدادی از هوادارانش را كم میكرد. وقتی خبر عروسی امیرخان بین همه پیچید، تعجب همگان را برانگیخت و خبر در همه روزنامهها و مجلات چاپ شد. زندگی مشترك امیرخان و رینا همچنان ادامه داشت و آنها در محیطی ظاهرا آرام و بدون تنش صاحب دو فرزند شدند؛ یك پسر به نام «جونیر» و یك دختر به نام «آیرا». امیرخان راه پیشرفت و شهرت را به سرعت میپیمود و رینا گاهگاهی با او همكاری میكرد. او تهیهكننده فیلم پرفروش «لاگان» هم بود. ناگهان در دسامبر سال 2002 امیرخان بدون مقدمه تقاضای طلاق كرد و این خبر بار دیگر همچون خبر ازدواج او باعث حیرت همه گردید. آن دو در همان سال و پس از 16 سال زندگی مشترك از یكدیگرجدا شدند و رینا حضانت فرزندانش را به عهده گرفت. اواخر دسامبر سال 2005 امیرخان بار دیگر ازدواج كرد. همسر او «كران رائو» دستیار كارگردان فیلم «لاگان» بود. او در زمان ازدواج 41 سال داشت در حالی كه عروس 16 سال از او كوچكتر بود. اما روابط امیرخان و كران رائو هم چندان گرم نیست. آنها بعد از گذشت نزدیك به دو سال از آغاز زندگی مشترك، مدتی است كه جدا از هم زندگی میكنند و بینشان شكرآب شده است. بعضی از مطبوعات هم خبر از علاقه امیرخان به رانی موكرجی میدهند و شنیدن این خبر برای «كران» خیلی سخت و سنگین است زیرا رانی یكی از دوستان نزدیك اوست. به هر حال هنوز معلوم نیست كه كران چه عكسالعملی نشان خواهد داد. آیا این خبر را كاملا نادیده میگیرد و به زندگیاش با امیرخان ادامه میدهد و یا با عصبانیت از امیرخان میخواهد بین او و رانی یك نفر را انتخاب كند. هنوز هیچچیز معلوم نیست. جدیت در كار معروف است كه امیرخان در آن واحد فقط در یك فیلم بازی میكند (این موضوع در عالم سینمای بالیوود كه بازیگران سرشناس آن معمولا در دو یا چند فیلم در یك زمان بازی میكنند، عجیب است) دلیل این كار او این است كه میخواهد حداكثر توانش را برای هر فیلم به كار گیرد. بعضی از مخالفان او میگویند این جدیت گاه سبب میشود كه با كارگردانها درگیر شود زیرا برخی از آنها به اعتراضات امیرخان توجه نمیكنند و بدون اینكه او از بازی در یك صحنه راضی باشد، به سراغ صحنه بعدی میروند. میگویند او یك كمالگراست. اغلب از او ایراد میگیرند كه زیادی روراست است و گاه میگویند از خودراضی است و خودش را از كارگردانها و همكارانش برتر میداند ولی شاید تمام این ایرادها و تهمتها به این دلیل باشد كه او اعتقاد دارد باید تمام وجودش را وقف حرفهاش كند. او در زمان ضبط فیلم «رنگها» (1995) لباسهای خدمتكارش را قرض گرفت، در فیلم «غلام» (1998) زیرنظر مربی پردل و جرات بدلكاری تعلیم رانندگی مسابقه را دید و برای بازی در فیلم «زمین» (1999) تمام حسن شهرتش را یكدفعه فراموش كرد. شاید وسواس امیرخان به كارش بهخاطر كار گذشته او در تئاتر و شاید به دلیل تعالیم بیوقفه عمویش «نصیر حسین» در فیلمهایی نظیر «منزل» و «زبردست» باشد. در حقیقت این «بازیگر متفكر» در بیشتر كارهای پشت صحنه دخیل است و چهره دستنخورده و معصومانهاش با داستانهای رمانتیك رومئو و ژولیت كاملا هماهنگی دارد و همدردی تماشاچی را برمیانگیزد و این تصویر ذهنی به او اجازه نمیدهد كه در بازی در نقشهای منفی به اندازه كافی موفق باشد. اولین فیلمی كه در آن امیرخان از حالت یك جوان مجرد و گاه نوجوان بیرون آمد و تبدیل به یك جوان عاقل و بالغ شد، در سال 1995 و فیلم «moT elekA muH elekA» بود. او كه در آن زمان خود صاحب اولین فرزند خود «جونیر» شده بود، درباره آن فیلم میگوید تجارب شخصی من و احساسم نسبت به پسرم كمك مؤثری به ایفای آن نقش كرد.امیرخان هنرپیشه قهاری است و در این راه از چهرهاش هم كمكهای شایانی گرفته است. او محبوب دوستداران سینمای هند است وصرف حضور او در یك فیلم، تماشاچیان بسیاری را به سینما میكشاند. RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 28-01-2015 بیوگرافی پریتی زینتا *_* پریتی زینتا متولد ۳۱ جون سال ۱۹۷۹ در بمبئی متولد شد.نام بیمارستان محل تولد او سیملا است.قبل از اینکه بازیگر بود مجری تلویزیون بو.فارغ التحصیل رشته ی روانشناسی است.یک مدت با مارک رابینسون که یک مدل معروف هندی بود نامزد بود که بهم خورد.اصلا دوست نداره شوهر ایندش بازیگر باشه.هنر پیشه های مورد علاقه اش سلمان خان و اکشای کومار هستند.چال توی گونه هاش خیلی معروفه.درباره ی زندگی خصوصی اش حرف نمیزنه.تا حالا توسط افرادناشناس ۲ بار تهدید به مرگ شده!!!دوستان صمیمی اش ابیشک باچان و ایشواریا و بابی دئول و لارا دوتا هستن.یک برادر هم داره که افسر نیروی دریایی است و یک خواهر داره که برای تحصیل به امریکا رفته و همونجا ازدواجکرده و مونده.از سیاست متنفره.عاشق تجملاته و دوست داره مجلل ترین خونه هند مال اون باشه. RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 06-02-2015 بیوگرافی Kajol کاجول موکرجی در پنجم ماه آگوست سال ۱۹۷۴ در مهاراشترا بمبئی در خانواده ای نسل اندر نسل هنرمند به دنیا آمد. شامو موخرجی پدرش اصالت بنگالی دارد و کارگردان سینماست و مادرش تنوجا نام دارد که فیلمبردار است. کاجول یک برادر و یک خواهر هم دارد که اتفاقا خواهرش تانیشا نیز بازیگر است و اکنون دو فرزند که یکی پسر است و یکی دختر از همسرش آجی دوگان که او هم بازیگر سرشناسی است دارد. کاجول موکرجی تحصیلات خود را در مدرسه شبانه روزی سنت جوزف گذراند و در همان دوران مدرسه هم به رقص و بازیگری علاقه نشان میداد و معمولا در مراسم و مسابقات مختلف هنرنمایی می کرد. - آجی دوگان و کاجول موکرجی از سال ۱۹۹۴ با هم ارتباط عاشقانه داشتند و در سال ۱۹۹۹ باهم ازدواج کردند. – توانسته از یازده نامزدی خود در فستیوال جوایز فیلم فیر برنده شش جایزه از این فستیوال شود. RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 14-03-2015 اجی دیوگان بیستم آوریل ۱۹۶۷ به دنیا آمد . پدر او ویرود دیوگان جزء سرمایه داران و تهیه کنندگان بزرگ و برادرش آنیل دیوگان کارگردان مطرح است . همسرش کاجل موکرجی از بازیگران مشهور و محبوب هند است . آجی و کاجل بعد از پنج سال نامزدی طولانی مدت به خاطر مخالفت خانواده دیوگان با این ازدواج بالاخره در بیست و چهارم فوریه سال ۱۹۹۹ با یکدیگر ازدواج کردند و مراسم ازدواج آن ها به طور کاملا ساده و خصوصی و در بمبئی انجام گرفت . آجی دیوگان و کاجل بعد از ازدواج در آپریل سال ۲۰۰۳ صاحب فرزند دختری شدند که نامش را نیسا گذاشتند . فیلمهای مطرحی که او در آن ایفای نقش نمود عبارتند از : قیامت ، باهوت و جنگاجل RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - *~*E҉l҉i҉z҉a҉ C҉u҉l҉l҉e҉n҉*~* - 31-03-2015 خوب بود اما از بازیگرای هندی متنفرم...خیلی لوسن..درست نمی گم؟؟ RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - ρѕуcнσραтн - 02-04-2015 بیوگرافی سونیل شتی (Sunil Shetty) نام:سونیل شتی همسر:مانا چوپرا فرزندان:آتیا و آهانا تولد:۱۹۶۲ اولین فیلم:بلوان۱۹۹۲ سونیل علاقه بسیار زیادی به خوانواده اش دارد. سونیل شتی یکی از بازیگران بسیار کم حاشیه بالیوود است که شایعات کمی در مورد او مخصوصا زندگی شخصیش وجود دارد سانجی دات دوست صمیمی و نزدیک اوست . سونیل شتی پیش از آن که تفکر ورود به سینما وفیلم درذهنش خطور کند که یک بیزینس من موفق بود اما او امروز علاوه بر موفقیت در این دو عرصه یک جنتلمن واقعی نیز بشمار میرود و حتی برنامه ای را هم به راه انداخته که طی یک بازی جالب والدین و بچه ها کنار هم بازی کرده وحتی کودکان بتوانند بزرگتر ها را ببرند واین مرکز به صورت ۲۴ ساعته در تمام طول سال فعالیت دارد . سونیل شتی حتی آهنگهایی راظبط کرده وآلبومی را برای تایم موزیک منتشر کرده است که گوش دادن به آن ها خاطر انگیز و جذاب است. همین اواخر بود که رستورانی را راه اندازی کرد ونشان داد میتواند در هر عرصه ای موفق باشد. در یک مهمانی که دوستش بر پا کرده بود با عکاسی بنام جی پی سنگال ملا قات میکند که چندین عکس از او میگیرد . این حرکات در نظر هر دو تنها یک شوخی به نظر میرسد اما وقتی سنگال تصاویر را به تهیه کننده پالاچ نیهالانی می دهد دست تقدیر همه چیز را دستخوش تغییر میکند . این تهیه کننده برای نقش یک قهرمان عضله ای برای فیلم اگشن خود { وقت همراهه} به دنبال بازیگر میگشت وبی درنگ بعد از دیدن تصاویر با سونیل شتی تماس میگیرد .اگر چه او اوایل کار به خاطر ایفای صحنه های زد وخورد در اکشن های پر تحرک معروف شد اما سال۹۴ که نقطه عطف بازیگری اش را در کارنامه حرفه ای اش گذاشت .بازی در اکشن درام {دیلواله }ساخته هری باویجا وحضور مقابل آجی دیوگان ورو ینا تاندون از او چهره دیگری ساخت .چهره ای که سونیل همیشه می خواست بعد از شکستن شمایل یک اسطوره بزن بهادر شکل بگیرد. این اتفاق با دیلواله افتاد وروند حرکت سو نیل به یک باره دچار سیر صعودی شد. اغلب به بازی در نقش های وطن پرستانه مثل فیلمهای چون مرز قیامت و مهره علاقه نشان می دهد اورا درهند به عنوان بازیگر آثار اکشن میشناسند RE: ~ بـیـوگـرآفـے بـآزیـگرآטּ دُنـیـآے bollywood ~ - Apathetic - 17-09-2015 (16-09-2015، 12:14)كاران نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.همچین امکانی وجود نداره .. خب میتونید از اکانتتون لاگ اوت کنید و دیگه نیاید :| سوالاتتون رو در بخش سوالات متداول بپرسید .. اسپم حذف شد |