جملات قصار - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: اس ام اس های جدید و پیامک (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=73) +--- موضوع: جملات قصار (/showthread.php?tid=209506) |
RE: جملات قصار - Actinium - 05-10-2018 میلان کوندرا: «بینهایت جای خوشوقتی است که تا به حال جنگها را فقط مردها اداره کردهاند. اگر زنها میجنگیدند چنان در بی رحمی پایدار بودند که روی سیاره ما حتی یک موجود بشر باقی نمیماند.»
«من مردی بسیار حساس هستم. اما حساسیتم را برای مواقع مناسب نگه میدارم. برای آنهایی که زیادی حساسیت به خرج میدهند، به هنگام نیاز چیزی باقی نمیماند.» «در روی زمین هیچ چیز قطعی نیست، و معنای چیزها، با وزیدن بادی، تغییر میکند؛ و باد دائماً میوزد، چه بدانید و چه ندانید.»
«در زبان سیاسی آن زمان کلمه «روشنفکر» یک فحش بود و در تعریف کسی بهکار میرفت که در برابر زندگی گیج و از مردم بریده باشد. برچسبی بود که توسط کمونیستها بههمه کمونیستهایی که بهدار کشیده میشدند الصاق میشد. در تضاد با شهروندانی که پایشان محکم بهزمین چسبیده بود، فرض بر این بود که روشنفکران در هوا شناورند؛ بنابراین، کیفر مناسبشان این بود که زمین برای همیشه از زیر پایشان کشیده شود و در هوا آویخته بمانند.» «کشتار خونین بنگلادش، به سرعت، خاطره هجوم روسیه به چکسلواکی را فرو پوشاند، قتل آلنده فریادهای مردم بنگلادش را محو کرد، جنگ صحرای سینا مردم را واداشت تا آلنده را فراموش کنند، حمام خون کامبوج خاطره سینا را فرو شست، و چنین شد و چنین بود که همگان همه چیز را از یاد بردند.» «سال ۱۹۷۱ است، و میرک میگوید که مقاومت انسان در برابر قدرت، مقاومت حافظه است در برابر فراموشی.»
RE: جملات قصار - Actinium - 06-10-2018 میلان کوندرا: «استعارهها خطرناکند. نباید با استعارهها شوخی کرد. هر استعاره ای میتواند آبستن عشق باشد.»
«یکی از نشانههای عشق حقیقی آن است که به تو عشق ورزند بدون اینکه شایستگی اش را داشته باشی. اگر زنی به من بگوید عاشق توأم چون روشنفکری، محترم هستی، برایم هدیه میخری و ظرفها را هم خوب میشویی، مرا ناامید کرده. چنین عشقی بیشتر عملی خودپسندانه به نظر میرسد. چقدر دلپذیر است که بشنوی من دیوانهٔ توأم، هرچند که روشنفکر و محترم نباشی…»
«زندگی پشت سرمان این عادت بد را دارد که اغلب از سایه بیرون میآید، به ما شکوه میکند، ما را به دادگاه میکشد.» «تا آن هنگام، زمان خود را چون «اکنونی» بر او متجلی کرده بود که رو به پیش حرکت میکند و آینده را میبلعد؛ اگر منتظر رخداد بدی بود، از سرعت زمان میترسید، و اگر انتظار رخداد خوبی را میکشید، از کندی زمان متنفر میشد. اما اکنون زمان خود را به شیوه ای کاملاً متفاوت بر او متجلی میکند؛ دیگر موضوع «اکنونِ» فیروزمندی در میان نیست که آینده را در اختیار دارد؛ «اکنونی» مغلوب در میان است، «اکنونی» اسیر، «اکنونی» گرفتارِ «گذشته».
RE: جملات قصار - Actinium - 07-10-2018 میلان کوندرا: «روزمرگی نه تنها واجد کسالت است و بیهودگی، تکرار و از دسترفتن تعالی را شامل میشود، بلکه دارای زیبایی نیز هست مثلاً جادوی پسزمینههای کوچکی که هرکس در زندگی شخصی خود میشناسد: موسیقی مبهم که از آپارتمان بغلی به گوش میرسد، باد که پنجره را میلرزاند، صدای یکنواخت استادی که آن دانشجو با غم عشقی که در سینه دارد بیتوجه به مفهوم گفتهها میشنود.»
«مادر فقط مادر نیست، زن هم هست.» «نقش یک نقاش این نیست که هر چه را میبیند عیناً نقاشی کند، بلکه باید با خطوط خودش خلق کند.» «اول دنیارا همانطور که هست بشناسیم و بعد آن را آنطور که میخواهیم تغییر بدهیم.» «عشق یا دیوانگی است یا دیگر عشق نیست.» «اگر ما نمیتوانیم دنیا را تغییر بدهیم حداقل زندگی خودمان را تغییر بدهیم وآزادانه زندگی کنیم.» RE: جملات قصار - Actinium - 09-10-2018 میلان کوندرا: «در بچه همیشه یک چیزی از آنچه مادرش در دوران حاملگی فکر کرده باقی میماند و این خرافات نیست.» «در خانههایی که شعرا به دنیا آمدهاند، زنها حکومت میکنند.» «عشق مطلق فقط ساخته و پرداخته شاعر نیست بلکه وجود دارد و زندگی را شایسته زندگی کردن میکند.» «زیبایی، آخرین پیروزی انسانی است که دیگر امیدی ندارد.» «نوشتن برای شاعر به معنای از بین بردن دیوار نازکی است که در پس آن چیزی تغییرناپذیر («شعر») در تاریکی پنهان است.» «کارمند، بخش کوچکی از کار عظیم اداری را که از فهم هدف و افق آن به دور است، انجام میدهد؛ این جهانی است که حرکات در آن مکانیکی میشوند و اشخاص معنای آنچه را که انجام میدهند، نمیدانند.» RE: جملات قصار - Actinium - 14-10-2018 اگرچه درمانگران یاری گرند، ولی همیشه مرزی هست که فراتر از آن، چیزی برای پیشکش به بیمار ندارند. درمان نیز مانند زندگی، بر شالوده ی گریزناپذیر تنهایی استوار شده است، درمانی منفرد و زیستنی منفرد. اروین یالوم RE: جملات قصار - Actinium - 15-10-2018 حضرت «آدم» یک بشر بود و بس. او سیب را نه بخاطر سیب بودنش، بلکه بخاطر ممنوعیتش میخواست. مارک تواین آدمی به چیزی که از آن منع می شود حریص است (الإنسان حریص علی ما منع). محمد بن عبدالله RE: جملات قصار - Actinium - 16-10-2018 بدترین و خطرناک ترین کلمات اینست : همه اینگونه اند. لئو تولستوی اي انسان ها! از راه هايي مرويد كه روندگان آن بسيارند،از راه هايي برويد كه روندگان آن كم اند. انجیل RE: جملات قصار - Actinium - 17-10-2018 دلیل بسیار خوبی وجود دارد که چرا هیچ کس تاریخ نمی خواند. علت اش این است که تاریخ بیش از اندازه درس برای آموختن دارد. نوآم چامسکی RE: جملات قصار - Actinium - 18-10-2018 پولونیوس: صدای پایش را می شنوم؛ خداوندگار من، از اینجا برویم. (شاه و پولونیوس بیرون می روند.) (هملت وارد می شود) هملت: بودن یا نبودن، مساله این است، آیا بزرگواری آدمی بیشتر در این است که زخم فلاخن و تیربختِ ستم پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن؛ نه بیش؛ و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است پایان می دهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستنی است... به راستی، چه کسی به تازیانه ها و خواری های زمانه و بیداد ستمگران و اهانت مردم خودبین و دلهرۀ عشق خوارداشته و دیرجنبی قانون و گستاخی دیوانیان و پاسخ ردی که شایستگان شکیبا از فرومایگان می شنوند تن می داد، حال آنکه می توانست خود را با خنجری برهنه آسوده سازد؟ چه کسی زیر چنین باری می رفت و عرق ریزان از زندگی توان فرسا ناله می کرد، مگر بدان رو که هراس چیزی پس از مرگ، این سرزمین ناشناخته که هیچ مسافری دوباره از مرز آن باز نیامده است، اراده را سرگشته می دارد و موجب می شود تا بدبختی هایی را که بدان دچاریم تحمل کنیم و به سوی دیگر بلاها که چیزی از چگونگی شان نمی دانیم نگریزیم. ویلیام شکسپیر RE: جملات قصار - Actinium - 21-10-2018 آنجا که دیگر نمیتوان عشق ورزید باید آن را گذاشت و گذشت! فریدریش نیچه |