انجمن های تخصصی  فلش خور
ایران و یونان - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: ایران و یونان (/showthread.php?tid=213665)



ایران و یونان - tyjtfhdhr - 05-03-2015

سرزمین ایران در طول تاریخ کهن خویش ، همواره به نشر دانش و فرهنگ در تمامی

نقاط جهان ، دست یازیده است. یکی از سرزمین‎هایی که از این رهگذر ،

بهره‎ی شایانی برده ، سرزمین « یونان » می‎باشد.

در این جستار ، گوشه‎ای از بهره‎گیری بی‎پایان یونان از ایران را می‎آوریم.
--------------------------------------------------------------------------------------
■ « مارتین ورمازرن » :
{ چون شاهنشاهی هخامنشی گسترش یافت ، موبدان با طبقات روحانی سایر ملل

و به خصوص کلدانیان ، مربوط شدند. پیوندهای سرراست‎تری میان این مغان

و فرهنگ یونانی برقرار شد. آمده است که موبدی به نام « اُستانس »

اندیشه‎های دینی ایران را در یونان رواج داده است. بر اساس همین

قول است که محققان در جستجوی روابطی میان موبدان و فلسفه‎ی یونان

هستند.}
[ آیین میترا ▬ مارتین ورمازرن ▬ ترجمه‎ی بزرگ نادرزاد ▬ صفحه‎ی 24 ]

■ « اردشیر خدادادیان » :
{ « پریکلس » خطیب ، در جمع هم‎رزمان نظامی و رجال کشوری یونان

چنین گفت :
< شما که مدعیان اجرای قانون ، ایجاد نظم و برقرای آزادی هستید ، بنگرید

که امیران لشکر پارسی ، چگونه لرزه بر اندامشان می‎افتد وقتی نام

قانون را میشنوند. >

در همین راستا « هرودوت » آورده است که :
< پارسیان در اجرای قوانین و اعمال مجازات برای قانون‎گریزان ، عادل بوده

و زمامداران‎شان ، متخلفان را بی‎رحمانه کیفر می‎دهند. >

« دموستن » خطیب ، سیاستمدار و نظریه‎پرداز نظامی در یونان باستان

گفته است :
< با پارسیان ، ستیزه و درشتی نکنید ، زیرا آنها مردمانی بااستعداد و دارای

نبوغ فوق‎العاده‎اند و شما ای یونانیان ، به جای نواختن بر طبل جنگ علیه این

مردم ، از توان هنری و اندیشه‎های سازنده و سودمند آنان بهره بگیرید. >

« پلینیوس » به هنگام سفر به ایران و بازدید از کرانه‎های خلیج پارس ،

خاک ایران را همانند ایرانیان ، بارور و پُربازده دانسته و پارسیان را

پُر توان ، هوشیار و هنرمند به شمار آورده است. }
[ تاریخ یونان باستان ▬ جلد اول ▬ اردشیر خدادادیان ▬ مقدمه ]

■ « ذبیح بهروز » :
{ تمدن یونان ، اقتباسی است. یونان یک‎مرتبه طلوع می‎کند و یک‎مرتبه غروب می‎کند

و تاریخش تجدید نمی‎شود ؛ زیرا آن سرزمین کم‎وسعت و نامساعد ، استعداد پروراندن

جمعیتی که به تدریج از خود ، تمدنی ایجاد کند نداشته و اگر داشت از « دو هزار » سال

به این طرف هم بایستی دانشمندان و هنرمندانی در آنجا پیدا شده باشند. با وجود این

برخی اصرار دارند که بر خلاف واقع وانمود کنند : تمدن اروپا از یونان سرچشمه گرفته ؛

در صورتی که حتی در قرون وسطا هم کتاب‎های « فلسفی » ، « علمی » ، « طبی »

و « ریاضی » اروپا ، از دانشمندان « ایران » بود و ارقام هندسی نیز از این سرزمین ( ایران )

به آنجا منتقل گردید. قرن‎ها پیش از این که در آثار باستانی جهان به نام « یونان » برخوریم ،

مغرب آسیا محل سکونت ملل متمدن « آریایی » بود و هنگامی تمدن یونان ، صورتی به خود

می‎گیرد که این نواحی از قلمرو « شاهنشاهی ایران » به شمار می‎آید. بزرگترین و قدیمی‎ترین

فلاسفه و متفکرین یونان در عصر « هخامنشی » پیدا شده‎اند و چنانکه در تواریخ یونان ، مذکور

است ، ایشان برای کسب معلومات به « ایران » سفر می‎کردند و دعوی شاگردی « زرتشت »

و « مغان » را داشتند. }
[ خط و فرهنگ ▬ ذبیح بهروز ▬ صفحه‎ی 215 ]

■ « استفان پانوسی » :
{ بنا به گفته‎ی هرمیپوس ، « اَوِستا » به یونانی ترجمه شده بود و این همانا

کافی‎ست که یونانیان و از جمله : « افلاتون » ، از جهان‎بینی ایرانیان ،

آگاه شده باشند. }
[ تأثیر فرهنگ و جهان‎بینی ایرانی بر افلاتون ▬ استفان پانوسی ▬ صفحه‎ی 45 ]

■ « واندروردن » :
{ افلاتون تعلیم می‎دهد که روح ، جاودانی‎ست و روان نیکوکاران ، روانه‎ی

بهشت خواهد شد. مفاوضاتِ(=گفتگوی) شکوهمند او در « جمهوریت » با

استوره‎ای عظیم پایان می‎یابد. در آن ، بیان می‎شود که چگونه ارواح در گذشتگان ،

به سرزمین اسرارآمیزی می‎رسند که راهی به بالا و راهی به پایین دارد. نیکوکاران

از یک راه به آسمان ، و گناهکاران از راه دیگر به زیرِ زمین خواهند رفت و در

آنجاست که 10 بار برای گناهانی که مرتکب شده‎اند ، کیفر خواهند دید.

اینها همه یادآوری داوری اهورامزدا بر ارواح ، و پل « چینواد » است

که از فراز آن ، نیکوکاران راهی فردوس(=بهشت) و گناهکاران روانه‎ی

دوزخ می‎شوند. مرغزار پریان افلاتون ، جایی که ارواحِ هنوز زاییده‎نشده ،

گرد هم می‎آیند تا سرنوشت خویش را انتخاب کنند نیز خاطره‎ی چمنزارهای

آکنده از گل « هادخت نسک » را زنده می‎کند ؛ جایی که مردگان در آنجا

با ارواح همیشه زنده‎ی خود روبرو میشوند. افلاتون خودش منبع مشرق‎زمینیِ

این استوره را فاش میسازد. }
[ پیدایش دانش نجوم ▬ بارتل واندروردن ▬ ترجمه‎ی همایون صنعتی‎زاده ▬
صفحه‎ی 208 ]

■ « هاشم رضی » :
{ نویسندگان قدیم یونان ، درباره‎ی سفر « فیساغورس » به ایران و آشنایی

با « زرتشت » یا فلسفه‎ی مغان و آموختن سِحر و نجوم نزد مغان کلدانی ،

اشاراتی کرده‎اند.

از این جمله بایستی از « سیسرو » ( Cicero ) در سده‎ی یکم پیش از میلاد و

« والریوس ماکسیموس » ( Valerius Maximus ) ، « آپولییوس » ( Apuleius )

« کلمنس الکساندرینوس » ( Clemens Alexandrinus ) ، « دیوگنس لائرتیوس »

(Diogenes Laerius ) نام برد که هرکدام در ضمن اشاره به سفرهای کسانی

چون « فیساغورس » و « امپدوکلس » ( Empedocles ) و « دموکریتوس »

( Democritus ) و « افلاتون » ( Plato ) در آثار خود یاد کرده‎اند.

این نام‎آوران فلسفه و علم در آن اعصار دور ، بی‎تردید رنج سفر به خود

هموار کرده و به « ایران » برای توشه‎گیری از فلسفه‎ای سترگ روی

می‎آورده‎اند و این حاکی از شهرت دین زرتشتی و آیین‎های مغی در آن

دورانِ دورِ تاریخ در ایران و مستملکات ایرانی یا حوزه‎ی بین‎النهرین بوده است. }
[ آیین مغان ▬ هاشم رضی ▬ صفحه‎ی 15 ]