انجمن های تخصصی  فلش خور
يه داستان زيبا..... - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: يه داستان زيبا..... (/showthread.php?tid=215680)



يه داستان زيبا..... - ~~SARA:HIVA~~ - 18-03-2015

**** معجزه ****

سارا هشت ساله بود كه از صحبت پدر و مادرش فهمید كه برادر كوچكش سخت مریض است و پولی هم برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی كارش را از دست داده بود و نمی‌توانست هزینه‌ی جراحی پرخرج برادرش را بپردازد. سارا شنید كه پدر به آهستگی به مادر گفت فقط معجزه می‌تواند پسرمان را نجات دهد.
سارا با ناراحتی به اتاقش رفت و از زیر تخت قلك كوچكش را درآورد. قلك را شكست. سكه‌ها را روی تخت ریخت و آن‌ها را شمرد . فقط پنج دلار بود.
سپس به آهستگی از در عقب خارج شد و چند كوچه بالاتر به داروخانه رفت.
جلوی پیشخوان انتظار كشید تا داروساز به او توجه كند ولی داروساز سرش به مشتریان گرم بود. بالاخره سارا حوصله‌اش سر رفت و سكه‌ها را محكم روی پیشخوان ریخت.
داروساز با تعجب پرسید چی می‌خواهی عزیزم؟ دخترك توضیح داد كه برادر كوچكش چیزی تو سرش رفته و بابام می‌گه كه فقط معجزه می‌تونه او را نجات دهد. من هم می‌خواهم معجزه بخرم، قیمتش چقدر است؟ داروساز گفت: متاسفم دختر جان ولی ما این‌جا معجزه نمی‌فروشیم.
چشمان دخترك پر از اشك شد و گفت شما رو به خدا برادرم خیلی مریضه و بابام پول نداره و این همه‌ی پول منه. من از كجا می‌تونم معجزه بخرم؟ مردی كه در گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت از دخترك پرسید چقدر پول داری؟ دخترك پول‌‌ها را كف دستش ریخت و به مرد نشان داد. مرد لبخندی زد و گفت: آه چه جالب! فكر كنم این پول برای خرید معجزه كافی باشد. سپس به آرامی دست او را گرفت و گفت: من می‌خواهم برادر و والدینت را ببینم، فكر كنم معجزه برادرت پیش من باشه. آن مرد دكتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شیكاگو بود.. فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرك با موفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت.
پس از جراحی پدر نزد دكتر رفت و گفت: از شما متشكرم، نجات پسرم یك معجزه واقعی بود، می‌خواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت كنم؟ دكتر لبخندی زد و گفت: فقط پنج دلار!


RE: يه داستان زيبا..... - Mr.Unnamed - 26-03-2015

مرسی.خیلی قشنگ بود.ولی فونتشو بزرگتر کن.کوچولوئه.