![]() |
پیامک های عاشقانه و اس ام اس احساسی جدید - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: اس ام اس های جدید و پیامک (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=73) +--- موضوع: پیامک های عاشقانه و اس ام اس احساسی جدید (/showthread.php?tid=218891) |
پیامک های عاشقانه و اس ام اس احساسی جدید - Ֆℋ£¥∂α - 07-04-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() به لباسهایی فکر می کنم که خریده ام اما تو نیستی که ببینی … . . . . تکان می دهد خانه را سالی که می آید … سرگرمیِ خوبیست : تو عکسِ قابت را و من قاب عکست را عوض می کنم و آغاز می شود سال تنهایی ! فرستنده : سهیل . . . . جاودان باد سایه عزیزانی که شادی را علتند نه شریک و غم را شریکند نه دلیل ! نوروزتان پر ز شادی و عاری از غم باد … . . . . ماییم و هفت سینی که امسال شش سین دارد چرا که سبزی حضور تو درخانه نیست ! . . . . ماه من چهره برافروز که آمد شب عید عید بر چهره چون ماه تو می باید دید نوبت سال کهن با غم دیرینه گذشت سال نو با طرب و غلغله شوق دمید . . . . تو بخند تا سراسیمه شود بویِ بهار … . . . . برایم مثل همین “بهار” می مانی . . . . تو باشی و هوای بهار و من قدم به قدم فدایت می شوم تو باشی ، از لحظه های دلتنگی جلو می زنم به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم به بن بست ها ، به خیابان هایی همه با یک نام … دوست دارم تو باشی و من نشانی ها را گم کنم ، راه خانه را هم ندانم تا همه بفهمند برای من کم حواس خانه آن جاست که تو باشی و من قدم به قدم فدایت شوم ! . . . . عید یعنی : ع : عزیزم ی : یادت نره د : دوست دارم ! . . . . بهار هم که نباشد ، من به مهربانی تو ای دوست ، از شکوفه لبریزم ! . . . . تقویم امسال من باز هم سپید ماند… اتفاق ها منتظر تو اند ! . . . . شاید امسال دست در دست بهار آمدی در را باز می گذارم اگر لحظه تحویل خواب ماندم ، بیا داخل ، کسی نیست ؛ بیدارم کن ! . . . . هفت سینم سین سیمایت را کم دارد ! . . . بهار تویی که می آیی ، که می نشینی کنار هفت سین نگاهت می کنم و سبز می شوم ! بهار چشمهای توست که شکوفه می پاشد بر من بهار تویی که می آیی ، که نو می شوی در دلم هر سال بهار تویی که می آیی … . . . . بر سفره ی هفت سین نشستن نیکوست هم سنبل و سیب و دود کُندر خوشبوست افسوس که هر سفره کنارش خالی ست از پاره دلی گمشده یا همدم و دوست … . . . . ﺳﻨﮕﯽ ﺷﺪﻥ ﺩﻟﻢ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﯿﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ! . . چه اعجازیست بهار لب هایت !!! با هر بوسه که میکاری ، گونه هایم گل می دهد … . . . . ماه من چهره برافروز که آمد شب عید عید بر چهره چون ماه تو می باید دید نوبت سال کهن با غم دیرینه گذشت سال نو با طرب و غلغله شوق دمید . . . . کاش امسال “تو” را به من عیدی میدادند ! . . . . رشک می برم به صراحت بید به بهار به زمزمه ی وزینِ باد به متانت عاشقانه ی برگ رشک می برم به جادههای سبز با مسافری در راه آه ای فرسنگ ها دور از من ، بازگشت را تعبیری دوباره کن ! قشنگ کن غربت بی انتهای مرا قشنگ کن اتفاقِ غروب و کوچه و انتظارِ پنجره را رگبارِ بهاری شو و ببار بی محابا ببار بر این تن مشتاق بگذار چون گذشته بیدی باشم که از هر نسیمِ عشق می لرزد قشنگ کن سایه روشنِ بودن مرا … . . . . بوی نو شدن می آید ولی تو همیشه رفیق کهنه من بمان ! . . . . می دانی ؟ این بهارها فقط می آیند آغازشان اما با آمدن توست ! . . . تو قول بده با همین بهار خواهی آمد من هر روز خانه دلم را تکان خواهم داد ! . . . . تو بهاری ؟ نه ! بهاران از توست … از تو می گیرد وام ، هر بهار این همه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو … . . . . روزهای سرد زمستانی را به امید گرمای دستان مهربانت سر کردم ، سرد بودنم را به یک “هااا” گرم کن … دلم گرفته ، آنقدر غمگینم که غروب روز ۱۳فروردین نیز به حالم میگرید ! من کجا و آنهمه آرزوهای به گل نشسته کجا ؟؟؟ منی که هر نفس تو را به خاطر می آوردم ، حالا باید در نبودنت چگونه این سال کبیسه را سر کنم ؟؟؟ بغضم را همان ماهی فروشی میفهمد که در لحظه های تحویل سال ، ماهی های مانده در ظرف را نگاه میکند ! آری من خسته ام از نبودنت ، نداشتنت و باز لبخندی تلخ و عکسی که ربان مشکی دارد و در کنج اتاقم با لبخندی سعی دارد امیدی هرچند واهی به من ببخشد … . . . . هفس سین امسال را بدون تو میچینم ، بدون تو سال را تحویل میکنم ، بدون تو یا مقلب القلوب را زمزمه میکنم ! اشکهایت را هیچوقت فراموش نمیکنم ، زمانی که سال تحویل میشد و تو قرآن به دست آرزویت همه و همگی سلامتی و عاقبت بخیری من بود … یادش بخیر دستی به موهایم میکشیدی و با صدای زیبایت میگفتی : چقدر زیبا شده ای ؟!!! این را برای آن پسرک یتیمی مینویسم که حالا نه دستی بر سرش حس خواهد کردنه آرزویی برایش به بار مینشیند و نه هیچ چیز دیگر … امسال آتشم میزند وقتی میگویند “سالی که نکوست …” |