![]() |
اسطورهشناسی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35) +---- انجمن: اجتماعی (جامعه شناسی) (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=65) +---- موضوع: اسطورهشناسی (/showthread.php?tid=225551) |
اسطورهشناسی - L²evi - 11-05-2015 اسطورهشناسی دانشی است که به بررسی روابط میان اسطوره ها، و جایگاه آنها در دنیای امروز میپردازد. اسطوره نماد زندگی دوران پیش از دانش و صفت و نشان مشخّص روزگاران باستان است. تحوّل اساطیر هر قوم، معرّف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع، اسطوره، نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالا روندهٔ ذهن بشری است. اساطیر، روایاتی است که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه میگیرد، و برآمده از رابطهٔ دوسویه این دو است. ریشهٔ واژهٔ اسطوره این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار میرود، منشأ هندواروپایی دارد. در زبانهای هندواروپایی نیز مشتقاتی دارد. در سنسکریت Sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشتههای بودایی بکار رفتهاست. در یونانی Historia به معنی جستجو و آگاهی، در فرانسه(فرانسوی) Histoire، در انگلیسی به دو صورت Story به معنی حکایت، داستان و قصهٔ تاریخی، و History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار میرود. تعریف اسطوره «اسطوره را از ديدگاه هاي گوناگون مي توان مورد بررسي قرار داد. جامعه شناسان، دين شناسان و روان شناسان و... هر يك به نوعي از اسطوره ها براي بيان شناخت خاستگاه تفكر و عاطفه بشر و آرزوهاي آدمي بهره جسته اند. انسان های جوامع كهن پيچيدگي هاي جهان بيروني خود را در روايتهاي ساده براي خويش بازگشايي ميكردند. اسطوره با ادبيات، فلسفه و دين همواره پيوندي نزديك داشتهاست. اسطوره هاي ملل مختلف با همه اختلافاتي كه در جزئيات با هم دارند در ساختار داراي يك سرنمون و روايت شبيه به هم مي باشند.
اسطوره نقلکنندهٔ سرگذشت قدسی و مینوی است، راوی واقعهایست که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز رخ دادهاست. به بیان دیگر: اسطوره حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجستهٔ موجودات فراطبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزیی از آن پا به عرصهٔ وجود نهادهاست. بنابراین، اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، یعنی میگوید چگونه چیزی پدید آمده و هستی خود را آغاز کردهاست. اسطوره فقط از چیزی که براستی روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن میگوید. شخصیتهای اسطوره موجودات فراطبیعی اند و تنها بدلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام دادهاند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز مینمایانند و قداست یا فراطبیعی بودن اعمالشان را عیان میسازند. در مقابل هستند عده دیگری که به اسطوره صرفاً از سر انکار مینگرند. این گروه اسطوره را یکی از الگوهای تاریخی یا سازوارهای کهنه و از کار افتاده میبینند که بیشرفت بشر آن را از رده خارج کردهاست. در نظر یونگ و فروید اسطورهشناسی دانشی است که از فرافکنی نمادین تجربیات روانی نوع بشر به وجود آمدهاست. اسطوره، قصهایست با خصلتی خاص، یعنی نقل روایتی که در آن خدایان یک یا چند نقش اساسی دارند .اسطورهشناسی علمی است که کارش طبقهبندی و بررسی مواد و مصالح اسطورهشناختی بر حسب روش تحلیل و وارسی دقیقی که در همه دیگر علوم تاریخی معمول است. به عبارت دیگر، اسطوره تلاشی برای بیان واقعیتهای پیرامونی با امور فراطبیعی است. انسان در تبیین پدیدههایی که به علتشان واقف نبوده به تعبیرات فراطبیعی روی اورده و این زمانی است که هنوز دانش بشری توجیه کننده حوادث پیرامونی اش نیست. به عبارت دیگر، انسان در تلاش ایجاد صلحی روحی میان طبیعت و خودش اسطورهها را خلق کردهاست. «از دیدگاه انسان به اصطلاح ابتدایی، اسطوره تاریخ است. از دیدگاه انسان مدرن، اسطوره و تاریخ دو چیز متمایز و کاملا متفاوت اند.» «با آن چه دانشمندان اسطورهشناس به آن پرداخته اند به تعريفي كامل ولي چند وجهي از اسطوره می رسیم و می توان از لوي استروس نقل قول كرد كه: «... ارزش اسطورهاي اسطوره، حتا از خلا بدترين ترجمه ها و برگردان ها نيز حفظ مي شود. ذات و مفهوم اسطوره نه در سبك و سياق آن و نه در موسيقي كلامي يا تركيبي است كه با اجزا ايجاد مي كند، بلكه ارزش اسطوره در قصهاي است كه مي گويد...» و از اين رو اسطورهها با همه تفاوت در جزئيات، ساختار و سرنموني شبيه به هم دارند:
|