![]() |
اس ام اس ناب غمگین و اندوهگین - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: اس ام اس های جدید و پیامک (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=73) +--- موضوع: اس ام اس ناب غمگین و اندوهگین (/showthread.php?tid=225816) |
اس ام اس ناب غمگین و اندوهگین - Ֆℋ£¥∂α - 13-05-2015 دلــ ـــــم کــه میگیرد… به خودم وعــ ــــده های روز خوب را میدهـــ ــم از همــ ــان وعده های خوبــی که: سالهــ ــــاست به امیــ ـــد رسیدنشان تقویــ ــم را خط خطی میکنم… . . . چشم های گرانت را خرج رفتنم نکن! بی تو من مفت هم نمی ارزم … پرویز صادقی . . . بعضی از اشیا حس دارند … گریه می کنند … مثل بالش من … هر شب غرق اشک است ! . . . پلی چوبی و پوسیده بر رودخانه ای طغیانگرم چه بیهوده است انتظارِ عبورِ تو . . . . . . هر شب پتروس شهر من خواب است وقتی چشمانم چکه می کنند . . . . … . . ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ ﺗﺠﺮﺑﮥ ﻳﻩ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺨــﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺗـــﻮﻱ ﺟﺎ ﻏﻠﺖ ﺯﺩﻥ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑـﺮ ﻫﻢ ﻧـﺬﺍﺷﺘﻦ ! ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻤــﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻋﻘـــﻞ ﻭ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﻨـــﺎ ﺭﻓﺘـــﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻴــﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧــﮑﺮﺩﻥ ﻓﻘــﻂ ﺯﻧﺪﻩ ﺑــﻮﺩﻥ ! . . . روزهایم همچون برگ های پاییز غروب که می شود می افتد … نمی دانم درخت زندگیم چند برگ دارد…؟!! فقط می دانم پاییز است…!! سید حسین دریانی . . . دنیای من… “مجازیش” هم بود! . . . حکایت عجیبی دارد این “اشک” کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش” . . . می خندم! تظاهر به شادی می کنم! حرف میزنم مثل همه… اما… خیلی وقت است مرده ام! خیلی وقت است دلم می خواهد روزه ی سکوت بگیرم! دلم می خواهد ببارم… . . . در این بهار چیزی جز جای خالی تو رشد نمی کند . . ! . . . و تمام جمعه ها می دانند غروب های بی تو یعنی چه … ” نگار الهی ” . . . باز هم مثل همیشه که تنها میشوم… دیوار اتاق پناهم میدهد… بی پناه که باشی قدر دیوار را میدانی… . . . خدایا میشود باران ببارد…؟! این بغض به تنـــــــــهایی… از گلویـــــــــم پــــــــایین… نمی آیـــــــــــــــــــــــــد…! . . . ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﻮﺁﻧـﮧ ﺗــَـﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ! ﻭ ﻫﯿﭻ ڪﺲ ﻧـِـﻤـﮯﺩﺁﻧﺪ ﭘﺸﺖ ﺍﯾـטּ ﺩﯾﻮﺁﻧﮕـﮯ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺷـﮯ ﭼـﮧ ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎטּ ڪﺮﺩﻩ ﺍَﻡ . . . ﺩﺭﺩ ﻧـﺒﻮﺩﻧﺖ! . . . لباس هایم به تنم زار می زنند کفش هایم می خندند به ریش من … منی که بعد از تو در برابر آینه ای شکسته نشسته است و فیلم اشک ها و لبخند ها را تماشا می کند … . . . خودم را میزنم به خیابانهای شبهای … سیگار های … هایهایِ منی که از خلأ پُر بود همینطور برای خودم میخندم همینطور برای خودش اشک میآید… “گروس عبدالملکیان” . . . نیم نگاهی رد و بدل شد روشن بود وساده سلام و احوال پرسی به اندازه ئ شرط ادب او شکل خوشبخت ها تو نمونه ئ کامل یک فلک زده ساده و روشن راه تان را کشیدید رفتید … بی امید دیداری حتی به اندازه ئ شرط ادبـــــ ! “سارا اردهالی” . . . دلم می خواهد کاغذی بردارم بچسبانم روی دیوارهای شهر رویش بنویسم عشق من سالهاست که از خانه رفته است و هنوز بر نگشته است اگر کسی پیدایش کرد باشد برای خودش ! او از اول هم مال من نبود … . . . تلخی رفتنت را . . . عشق اول هیــــــچ وقت فرامـــــــوش نمیشه … چون اولین حســــــه که تنهاییــــــــتو پر کرده … چون قــــــــــلبت اولین تلنـــــــــگر رو خورده … مثه روز اول مــــــدرسه … هیچ کـــــس اولین روز مدرسشو فراموش نمیکنه …! پس خودتـــــــــونو اذیــــــت نکنین …!! . . . گاهی با خود می اندیشم که انسان ها حقیقتاً در غم ِ یکدیگر سهیم هستند ؟ در می یابم که هیچ کس براستی نمی تواند در اندوه ِ کسی شریک شود و هیچ کس حاضر نیست شادی اش را با کسی تقسیم کند و تظاهر جنینِ میلیون ساله ایست که در رحم ِ دنیایمان مُدام لگد می پراند “بانو نسیـــم صحراپور” مطالب مرتبط را ببینید |