داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” (/showthread.php?tid=2335) |
داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - ღeternal Loveღ - 19-01-2012 زن وشوهری بیش از ۶۰ سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر مخفی نمیکردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.در همه ی این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود و در مورد جعبه فکر نمی کرد. اما بالاخره یکروز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع رجوع می کردند پیرمرد جعبه کفش را از بالای کمد آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده که همه چیز را در مورد آن جعبه به شوهرش بگوید. واز او خواست تا در جعه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و دسته ای پول بالغ بر ۹۵هزار دلار پیدا کرد. پیرمرد در این باره ازهمسرش سوال کرد. پیرزن گفت:”هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادر بزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم باید ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.” پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. تمام سعی خود را به کار برد تا اشک هایش سرازیر نشود. فقط دو عروسک در جعبه بودند. پس همسرش فقط دو بار در طول تمام این سال های زندگی و عشق از او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. سپس به همسرش رو کرد و گفت:”عزیزم، خوب، این در مورد عروسک ها بود. ولی در مورد این همه پول چطور؟ اینها از کجا آمده؟” پیرزن در پاسخ گفت: ” آه عزیزم، این پولی است که از فروش عروسک ها بدست آورده ام.” RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - arman jj - 05-08-2012 عالی بود RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - ✘ றДƬДᗡØЯЄ ✘ - 05-08-2012 ببین چقدر عروسک بافته بوده.... RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - mehrasa2012 - 09-08-2012 آخی چه طفلک RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - niyusha - 11-08-2012 خیلی خوب بود RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - saghar77 - 11-08-2012 قبلا شنیده بودم ولی خوب بود... RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - Kiana Ahvaz - 11-08-2012 متم قبلا شنیده بودمش ولی بازم مرسی RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - Kamila❤ - 11-08-2012 چه باحال RE: داستان کوتاه “راز جعبه کفش” - *Nafas* - 31-10-2012 پیرمرده ضایع شدهههههههها |