![]() |
اس ام اس شاخ و فاز سنگین - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: اس ام اس های جدید و پیامک (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=73) +--- موضوع: اس ام اس شاخ و فاز سنگین (/showthread.php?tid=241421) |
اس ام اس شاخ و فاز سنگین - ηἔ∂Δ - 18-08-2015 سه زﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﻨﺪ : ﻣﺎﺩﺭﻡ ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ ! :: :: به بابام میگم پدر موجودیست که جونشو واسه بچش میده اما ماشینشو نه ؛ امیدوارم بودم تحت تاثیر قرار بگیره که گفت : آخه ماشینش جون بچشو میگیره ! :: :: حواستون به بعضی حرفها و بعضی کارا باشه چون خیلی وقتا ببخشید کار چسب زخمو نمیکنه ! :: :: یادش بخیر یه کوچه ۸متری ، ۴تا آجر ، یه توپ پلاستیکی ۲ لایه … دلخوشیامون خیلی ساده بود ! :: :: و انسان موجودیست که زیاد موجود نیست ! :: :: کبریتهای سوخته هم روزی درختهای شادابی بوده اند مثل ما که روزگاری می خندیدیم قبل از اینکه عشق روشنمان کند ! :: :: پای معرفت میاد وسط ، دست خیلیا کوتاه میشه … :: :: دل یک زن تمای دنیای اوست … شاه دنیایش باش ای مرد نه سردار سپاهی که احساسش را در هم میشکند ! :: :: دلم را به روی عالم و آدم بسته ام … مگر “دلبستگی” همین نیست ؟ :: :: آنانی که تو را به خاطرِ هیچ خواسته ای دوست دارند به خاطر بسپار … :: :: فراموش نکنیم که اگر دلی را بردیم شکستیم ، گذشتیم و رفتیم … روزگار حافظه خوبی دارد ، هرگز فراموش نمی کند ! :: :: ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ “ﺩﺭﺩ” ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ! :: :: کسانی که از خود می رنجانیم مثل ساعت هایی میمانند که صبح دلسوزانه زنگ می زنند و در میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم بعد می فهمیم که خیلی دیر شده ! فرستنده : فرصاد :: :: هیچوقت حال اونی که هست رو به خاطرِ اونی که نیست نگیرید … :: :: پدر پشت در نقاب خنده هایش را می زند و غم هایش را در جیبش می ریزد و وارد خانه می شود پدر ناراحتی هایش را پشت روزنامه پنهان می کند پدر در تمام آینه ها فریاد می زند : “حال من خوب است” پدر دوستت دارم ها را با چشمانش می گوید چون عشق پدر همیشگی است پدر ، سایبان لحظه های بارانی چشمان پدر ، شعری است مردانه پدر سرباز کهنه کار جبهه های روزگار پدر برای من همیشه پدر خواهد ماند !!! :: :: آنقدر مشغول بزرگ شدن هستیم که گاهی فراموش میکنیم پدر و مادرمان در حال پیر شدن هستند ! :: :: مادربزرگ می گفت : دل هر آدمی دری دارد می گفت : باید باز کنی در دلت را روی لبخند آدمها می گفت : هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند می گفت : کلید دل آدم دست خود آدم نیست می گفت : انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کرده اند بین آدمها و هر کسی یکی برداشته برای خودش می گفت بلند شو برو بگرد ، بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت ؟ ببین کلید قلبت کجاست ؟ :: :: همیشه میشه تموم کرد فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد … مواظب همدیگه باشیم ! :: :: اکبر عبدی می گوید : یک روز سر سریال بودیم و هوا هم خیلی سرد بود ، حسین از ماشین پیاده شد بدون کاپشن ! گفتم : حسین این جوری اومدی از خونه بیرون ؟ نگفتی سرما میخوری ؟ کاپشن خوشگلت کو ؟ گفت : کاپشن قشنگی بود ، نه ؟ گفتم : آره ! گفت : من هم خیلی دوسش داشتم ولی سر راه یکی رو دیدم که اون هم دوسش داشت و هم احتیاجش داشت ولی من فقط دوسش داشتم !!! :: :: گفت : “اگه این یکی هم دختر بشه دستاشو قطع می کنم” خدا بهشان پسری داد که دست نداشت … :: :: مواظب حرف هایتان باشید ، حرفها گاهی از زباله های هسته ای هم خطرناک ترند … بعضی هایشان را در هیچ جای این کره ی خاکی نمیتوان چال کرد ! :: :: روی سنگ قبرش نوشتند : “اولین باری نَبود که مُرد” :: :: خانه های قدیمی را دوست دارم چایی همیشه دم است روی سماور ، توی قوری در خانه همیشه باز است مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد غذاها ساده و خانگی است ، بویش نیازی به هود ندارد عطرش تا هفت خانه می رود کسی نان خشکه ندارد ، نان برکت سفره است مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند دلخوری ها مشاوره نمی خواهد دوستی ها حساب و کتاب ندارد سلام ها اینقدر معنا ندارد سلام گرگی وجود ندارد افسردگی بیماری نایابی است … :: :: مواظب باش به کی دست میدی وگرنه همه چیتو از دست میدی ! :: :: نفس بکش ! نفس بکش ! نفس بکش لعنتی ! نفس بکش ! نفس … دکتر سرش را تکان میدهد و پرستار هم دکتر عرقش را پاک میکند و کوههای سبز بر صفحه ی مانیتور کویر میشوند ! :: :: کثیفی رو با رنگ سیاه مثال میزنن ، ولی کثیفی با سیاهی خیلی فرق داره ! :: :: وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را ، مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز نه روز “زن” و نه روز “مرد” که روز “انسان” است … :: :: خسرو شکیبایی : پسر تو چند سالته ؟؟؟ پارسال ۱۶سالم بود بچه بودم ؛ دو روز بعد بابام مرد ، بازم ۱۶سالم بود اما دیگه بچه نبودم ! :: :: بدترین درد کدومه ؟ یکی گفت : عاشقی یکی گفت : تنهایی یکی گفت : دلتنگی یکی گفت : فقر اما هیچکس نگفت : دردهای شب تا صبح مریضا خصوصا کودکای سرطانی ! |