مشاعره با اشعار خودمان - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: مشاعره با اشعار خودمان (/showthread.php?tid=242592) |
RE: مشاعره با اشعار خودمان - oprah vinfrey - 05-02-2018 مرا ببخش بی اجازه است!! آخر بی انصاف میمیرم!! اگر از عطر وجود تو نفس نکشم. (مهر) RE: مشاعره با اشعار خودمان - امیر2 - 05-02-2018 من در طلب جام شراب لب دلدار بودم دم به دم خیره ب لعل لب دلدار بودم مینشوتم غزلم را ،در خیال خویش تن جاست فرند بودمو اما چه غلط، ایستگاه بودم مینوشتم در موبایلم غزلی تا ک آمد در تلگرام خبری خبر آمد ک بشویید و ببوسید و بمالید پای بو گندوی تنبل شوهری RE: مشاعره با اشعار خودمان - Actinium - 05-02-2018 هرگز برای عشق قانون و شرع و دفتری نبود او لاابالیترین جنبش قلبهای شکسته بود... RE: مشاعره با اشعار خودمان - امیر2 - 06-02-2018 دیدمت داری وقاهت میکنی بر ضعیفان بد نظارت میکنی کرده بودند تورا مسئول اجرا ـُ راندمان نگاهی بر نوک کفشم بکردم، آن زمان با لگد بر باسن مبارکت من دوختم پس در گونی شدم ، من گیم اور ، من سوختم نمیدانم چه سری ـست و چه رازی ک مسئولان نمیشند ب اختلاص راضی تا بخواهی پله ای سازی و بالا ها روی میزنندت بر زمین ای نازنین ای نازنین (آخرش شعر نو شد ) RE: مشاعره با اشعار خودمان - محمّد - 02-05-2018 ندهد بادصبا نعمت و اندوه بهتو یا نکند شادی و اندوهت وِتو وَر بخواهی برسی به عرش از فرش چارهای جز کار کردن نداری تو وَر(و اگر)، وِتو(لغو) RE: مشاعره با اشعار خودمان - oprah vinfrey - 12-09-2018 و بگو راز چشمانت را وسوسه وجودت را که چگونه به لحظه ای مست میکند بیخود از این جهان و هرآنچه هست به آسمانها می برد در نیستی گم میکند بی هیچ نشانه برگشتی (مهر) RE: مشاعره با اشعار خودمان - Actinium - 04-10-2018 یک دانۀ اشک بود و در بحر تو اینسان گم شد یک ساغر قلب بود و از باده عشقت خُم شد RE: مشاعره با اشعار خودمان - oprah vinfrey - 30-11-2018 دوست داشتنت، عاقلانه ترین بی منطقی دنیاست؛ و من در میان آواز طبیعت و سکوت برکه ی تیره در تلاطم اثبات این دیوانگیِ عقلانی ام. (مهر) آواز طبیعت(نماد زندگی) برکه تیره(نماد مرگ) RE: مشاعره با اشعار خودمان - Actinium - 30-11-2018 ما زندگی می کنیم، پس از آنکه هیچ از ما نشانی در میان نبوده است. ما زندگی می کنیم، پیش از آنکه از ما هیچ نشانی در میان نخواهد بود. هر هستنده ای، همان قدر زنده، همان قدر سرشار، همان قدر بدیع و تازه است، که ژرفای فریادی در سکوت یک بیابان... «زندگی چیزی که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود...» RE: مشاعره با اشعار خودمان - oprah vinfrey - 20-12-2018 در این بازی رنگ ها و رقص عروسک ها رنگ تو بی رنگی بود و نقش تو همان بازیگر آماتوری که در اولین صحنه اخراج شد (مهر) |