انجمن های تخصصی  فلش خور
فلسفه و شعر - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: فلسفه و شعر (/showthread.php?tid=247845)



فلسفه و شعر - sober - 24-10-2015

فلسفه و شعر از دیدگاه گیتا مینویی شاعر اهل سیرجان، صاحب دو مجموعه شعردر قالب سپید با عناوین: «همه‌چیز عادی ست» و «دوئل دو صندلی خالی».
من بین« شعر و فلسفه »مرز قاطعی نمی‌بینم. شعر صرفاً امری عاطفی نیست بلکه به شناخت عقلانی هم مرتبط است و می‌تواند حتی اندیشه تحلیلی را تشویق کند. شعر مصداقی از یک پدیده عقلانی است. یک ارگانیزم با شعور که ندانستگی‌هایش هم بر شالوده‌ای از دانستگی روئیده‌اند و ریشه‌هایی خردمند دارند. به نظرم دو راهی« هومر – افلاطون »دو راهی مبارکی نبود. شاعران را کنار شوریدگان و مجانین نشاندند و فیلسوفان و دانشمندان را در کنار هم. حال آنکه علم و فلسفه و ادبیات گونه‌های متفاوت مواجهه و دست و پنجه نرم کردن با واقعیت‌های جهان‌اند. اساساً«زبان ورزی» و« اندیشه ورزی »را صرفا«رویکردی آنالیتیک» می‌توان از هم جدا کرد. زبان ورزی در عین حال جهان ورزی و تجربه ورزی هم است. تجربه‌ها در افق زبان محقق می‌شوند. شعر نام نهادن بر تجربه نیست بلکه « نام تجربه» است و همین به شعر شأن« آنتولوژیک »می‌دهد که برای من بسیار مهم‌تر است تا شأن لفظی و صوری ِ آن.
شعر نام نهادن بر تجربه نیست بلکه « نام تجربه» است و همین به شعر شأن« آنتولوژیک »می‌دهد که برای من بسیار مهم‌تر است تا شأن لفظی و صوری ِ آن.


سویه‌های معنایی شعر من برجسته است زیرا قائلم که شعر ماهیتی آنتولوژیک دارد و این آنتولوژی عمدتا دروجه معنایی و اندیشگی شعر محقق می‌شود نه در وجه صوری و زیبایی‌شناسانه آن. معناست که فضایی باز و«هرمنوتیکال »فراهم می‌کند برای تجربه و تاویل مخاطب. اگر شعر را به بازی زبانی و جنبه‌های تکنیکی تقلیل دهیم از تجربه آدم‌ها کنار می‌رود و آنها نمی‌توانند رخدادهای زیستی خود را در شعر پیدا کنند و فقط کسانی که به« شو کلمات »علاقه‌مندند کلاه از سرشان برمی‌دارند برای کلاه از سربرداشتنشان.
برای من شاعری گونه‌ای« دگر اندیشی »است و دون شأن شاعری می‌دانم که خود در پوسته زبان تبعید کند و اسیر صنعت و مهارت و تکنیک و بازی و نظریه شود. در کارهای من زبان فروتن و شفاف است، تا عشق و مرگ، جنگ و صلح و کام‌ها و ناکامی‌ها را در بازآفرینی آنها ببینم. آنچه مهم است به کار گرفتن طبیعی و ساده زبان است به دور از تکنیک زدگی و تزئینات الحاقی و نمایش مهارت‌های اجرایی. البته گریزی از چالش با زبان و مواجهه با تکنیک نیست اما فکر می‌کنم در شعرهای من نوعی« تکنیک سلبی »وجود دارد که از تکنیک، آگاهانه عبور می‌کند تا بی‌هیچ شائبه و عنصر اضافی رخداد زبانی محقق شود.