![]() |
مردی که خلاصه خود بود - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: مردی که خلاصه خود بود (/showthread.php?tid=251426) |
مردی که خلاصه خود بود - sober - 22-12-2015 بر دیواری که جلال در پای آن آرمیده فقط این جمله نوشته شده است: "آرامگاه ابدی جلال آل احمد، مردی که در میقات خسی و در ادبیات کسی بود؛ همو که جلال آل قلم بود. قناعت وار تكیده بود باریك و بلند چون پیامی دشوار در لغتی با چشمانی از سؤال و عسل و رخساری برتافته از حقیقت و باد مردی با گردش آب مردی مختصر كه خلاصهی خود بود « ای کاتب، بشارت ده به زیبایی و برادری و سلامت. در آن منگر که دیگری از تو چه می طلبد، به آن بنگر که دل از تو چه می طلبد. زینهار تا کلام را به خاطر نان نفروشی، و روح را به خدمت جسم در نیاوری ... و اگر می فروشی همان به که بازوی خود را، اما قلم را هرگز. در کلام خود عزاداران را تسلا باش و ضعیفان را پشتوان و ظالمان را تیغ در رو.» همه ما یک چیزهایی می نویسیم و نه بیش از این این قلم از سال 1323 تا به حال دارد کار می کند. گاهی مرتب و گاهی نه به ترتیبی. گاهی به فشاری درونی و الزامی و اغلب بنا به عادت ، اما بیشتر موظف یا به گمان ادای وظیفه ای، اما نه هرگز به قصد نان خوردن و شاید به همین دلیل مهم شد در سال 1326. یکی دوبار دوستان گفته اند و نوشته و به صراحت و چند بار هم جوان ترها که فلانی مدتی است قصه نمی نویسد. و بعد اینکه چرا در هر مقوله ای قلم می زند؟ یعنی لابد که گمان کرده اند این قلم تخصصی دارد ؛ مثلا در قصه نویسی و نه در دیگر مقولات. خواستم خیالشان را راحت کنم؛ گرچه یک بار در " اندیشه و هنر" طرح شده بود که " همه ما یک چیزهایی می نویسیم" و نه بیش از این. اگر متخصص سیم پیچی بودی، البته که حق نداری در کار فیزیک اتم دخالت کنی که اولی فنی است و دومی علمی و هر کدام با فرمول ها و قواعد و دفتر و دستک ها. اما کار این قلم فرمول بردار نیست . سر و کار آنکه قلم می زند اصلا با " علم" نیست، با " هنر" است، با مجموعه فرهنگ است. چه در شعر ، چه در نثر، چه در نمایشنامه ، چه در نقد و چه در برداشت و در چنین صورتی خوشا به حال صاحب قلم که " بی هنر " نباشد، یا کمتر باشد و آن وقت بدا به حال تو اگر بخواهی از سر بی هنری و بی فرهنگی بخوانی و اصلا تو به حرف ها بنگر و به اندیشه ها ، اگر پرت بود ؛ وای به حال آنکه می نویسد و اگر درست بود زهی تو که می خوانی و به هر صورت تو که مجسمه نیستی . تو هم زبان داری و قلم و لابد فرهنگ، خب بردار و بنویس. ما در این راهی که می رویم همه کاره ایم. بس که وقت تنگ است . نکته آخر اینکه ما به هر صورت می نویسیم، تو اسمش را بگذار و نوعش را مشخص کن. ... جلال آل احمد |