انجمن های تخصصی  فلش خور
بغض قلم ❥ .. - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: بغض قلم ❥ .. (/showthread.php?tid=262577)



RE: بغض قلم ❥ .. - ѕтяong - 18-05-2018

مــــــــــرد بـــــودن

بـــــــه معنـــــــی جنـــــــــس نــــــــر بـــــــــودن نیـ ـ ـست

بــــــــــه معنـــــــــــــــــــی

تـــــــــــو سختـــــــــــــــــــیهــا قـــــــــــوی وایــــــــــــسادنه♥♥


RE: بغض قلم ❥ .. - ❤nila❤ - 18-05-2018

چشاش! از چشاش ک حرف می‌زنم دست و پاهام سست میشه‌، یه نگاهای جذابی داره ک آدمو تا جنون می‌کشه!! نگاشون کنی؛ دیگه نمیتونی ازشون بگذری. لال میشی؛ مطیعشون میشی؛ دیووووووووونه میشی A❤

شارژ شگفت انگیز فقط بغلت ◠‿◠ A❤


RE: بغض قلم ❥ .. - ѕтяong - 18-05-2018

چه زیبا میشد این دنیا
اگر شاه و گدا کم بود
اگر بر زخم هر قلبی
همان اندازه مرهم بود

چه زیبا میشد این دنیا
اگر دستی بگیرد دست
اگر قدری محبت را
به ناف زندگانی بست

چه زیبا میشد این دنیا
کمی هم با وفا باشیم
نباشد روزگاری که
نمک بر زخم هم پاشیم

چه زیبا میشد این دنیا
نیاید اشک محرومی
زمین و آسمان لرزد
ز آه و درد مظلومی

چه زیبا میشد این دنیا
شود کینه ز دلها گم
اگر بشکستن پیمان
نگردد عادت مردم.........


RE: بغض قلم ❥ .. - ❤nila❤ - 18-05-2018

بچه که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی کسی خونه نباشه........


RE: بغض قلم ❥ .. - ѕтяong - 18-05-2018

صبر کردیم و صبر کردیم. همه مان.
آیا دکتر نمی دانست
یکی از چیزهایی که آدم ها را دیوانه می کند همین انتظار کشیدن است؟
مردم تمام عمرشان انتظار می کشیدند.
انتظار می کشیدند که زندگی کنند. انتظار می کشیدند که بمیرند.
توی صف انتظار می کشیدند کاغذ توالت بخرند.
توی صف برای پول منتظر می ماندند
و اگر پولی در کار نبود سراغ صف های درازتر می رفتند.
صبر می کردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر می کردی تا بیدار شوی.
انتظار می کشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق گرفتن می شدی.
منتظر باران می شدی و بعد هم صبر می کری تا بند بیاید.
منتظر غذا خوردن می شدی
و وقتی سیر می شدی بازهم صبر می کردی تا نوبت دوباره خوردن برسد.
توی مطب روان پزشک با بقیه ی روانی ها انتظار می کشیدی
و نمی دانستی آیا تو هم جزء آن ها هستی یا نه...!


RE: بغض قلم ❥ .. - sama00 - 18-05-2018

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد.
کنم هر شب برای مهر او گریه که شاید بشنود دردم
ولی آهسته می گویم الهی بی خبر باشد
کنم هر شب تلاشی تا که نندیشم به او و عشق سوزانش
ولی آهسته می گویم الهی بی ثمر باشد
کنم هر شب دعایی تا که شب بگذرد و سوزم بمیرد
ولی آهسته می گویم الهی بی سحر باشد


RE: بغض قلم ❥ .. - sadra._.16 - 18-05-2018

دلهای ما که به هم نزدیک باشد
دیگر چه فرقی میکند که کجای جهان باشیم؟!
دور باش اما نزدیک...
من، از نزدیک بودن های دور میترسم
"احمد شاملو"


RE: بغض قلم ❥ .. - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 18-05-2018

اِسم |تُ| نآب تَرین اِسمیِه کِ تُو طُولِ عُمرَم بِه گُوشَم خُوردِهM


RE: بغض قلم ❥ .. - sadra._.16 - 18-05-2018

کاش در گذشته به "کاش" معنی نمیدادیم...


RE: بغض قلم ❥ .. - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 18-05-2018

آره خب عشق منی بحث چشمات که جداست